مشکلات جدا کردن کار از زندگی بیشتر از فایده آن است
مترجم: رویا مرسلی
بسیاری از مدیران و کارمندان همچنان در تکاپوی رسیدن به تعادل میان کار و زندگی خود هستند. پیدا کردن زمان کافی در طول هفته برای آنکه هم در خانه تجربههای بامعنایی داشته باشیم و هم در سر کار بتوانیم وظایف دارای اولویت خود را انجام دهیم باعث میشود در نهایت نوعی احساس تهی بودن به ما دست دهد و اغلب آنچه برای ما باقی میماند، کشمکش با خود و استرس است. برای کنترل این استرس، بیشترمان سعی میکنیم مرزهای بهتری میان خود و زمانی که در اختیار داریم قائل شویم: مثلا قوانین سفت و سختی برای خود میگذاریم که چه زمانی دیگر ایمیلهای خود را چک کنیم، چه وقت از موبایل خود استفاده کنیم و چه زمانهایی نباید کار را به خانه بیاوریم.
مترجم: رویا مرسلی
بسیاری از مدیران و کارمندان همچنان در تکاپوی رسیدن به تعادل میان کار و زندگی خود هستند. پیدا کردن زمان کافی در طول هفته برای آنکه هم در خانه تجربههای بامعنایی داشته باشیم و هم در سر کار بتوانیم وظایف دارای اولویت خود را انجام دهیم باعث میشود در نهایت نوعی احساس تهی بودن به ما دست دهد و اغلب آنچه برای ما باقی میماند، کشمکش با خود و استرس است. برای کنترل این استرس، بیشترمان سعی میکنیم مرزهای بهتری میان خود و زمانی که در اختیار داریم قائل شویم: مثلا قوانین سفت و سختی برای خود میگذاریم که چه زمانی دیگر ایمیلهای خود را چک کنیم، چه وقت از موبایل خود استفاده کنیم و چه زمانهایی نباید کار را به خانه بیاوریم. درست است که برای مدتی متخصصان توصیه میکردند برای ایجاد تعادل میان کار و زندگی باید مرزهای مشخصی برای هر دو قائل شد، اما تحقیقات جدید نشان میدهند که اگر سعی کنیم بیش از حد میان وظایف کاری و وظایف خانگی خود تمایز قائل شویم، این کار میتواند احساس استرس بیشتری برای ما ایجاد کند. به جای آنکه بگوییم مطلقا کار فقط باید در شرکت باشد و خانه باید در نقش خانه بماند، ترکیب این دو میتواند استراتژی بهتری در جهت بهبود رفاه و کارآیی افراد باشد.
برای آنکه به دلیل این مساله پی ببریم باید به مفهوم روانشناسی اشاره کنیم که به آن «انتقال نقش شناختی» میگویند. وقتی شما بهطور فعال در یک نقش هستید، اما در عین حال فکر میکنید که به نقش دیگری نیز مرتبط هستید، در واقع شما انتقال نقش شناختی را تجربه میکنید. اغلب این انتقالها آسان و گذرا هستند (مثلا اینکه یک شب با دوستان خود بیرون هستید و یادتان بیاید که تولد پدر یا مادرتان است)، اما هرچه نقشهایی که دارید از هم دورتر و تفکیکشدهتر باشند، این انتقال نیز بزرگتر است.در محیط کار این انتقال نقش میتواند استرسزا باشد. وقتی در شرکت هستید و یک فکر مربوط به خانه به ذهنتان هجوم میآورد، شما یک انتقال شناختی را از نقش خود در محیط کار به نقش خود در محیط خانه تجربه میکنید. حتی اگر این انتقال کوچک باشد باز هم میتواند انرژی و تمرکز موردنیاز برای کار را خالی کند. ازآنجاکه این انتقالهای شناختی نیازمند سعی و تلاش هستند، در گذشته توصیه میشد که آنها را از طریق ایجاد مرزهای منظم و مشخص مدیریت کنند؛ اما محققان دانشگاه بال پی بردهاند که شاید عکس این عمل صادق باشد؛ یعنی محو کردن مرزها و ترکیب کردن کار و زندگی شاید بهتر بتواند ما را برای اداره کردن انتقال شناختی کمک کند بدون آنکه منابع شناختی ما را تحلیل ببرد. این تحقیق که نتایج آن اخیرا در مجله «روابط انسانی» چاپ شد، شامل بیش از ۶۰۰ کارمند بود که در این تحقیق شرکت کردند و در آن خانوادههای طبقه متوسط که زن و شوهر هر دو کار میکنند در سراسر ایالاتمتحده در نظر گرفته شدند. محققان توسط برندسون اسمیت رهبری میشوند و تمرکز آن بر پاسخ شرکتکنندگان درباره این موضوع بود که آنها فکر میکردند چه موضوعاتی به وظایف کاری آنها مربوط یا نامربوط است.
محققان دریافتند آنهایی که مرزهای باریکتری میان خانه و کار داشتند، انتقال نقش شناختی بیشتری را نیز تجربه میکردند، ضمن اینکه در نتیجه آن انرژی کمتری از آنها گرفته میشد. اما آنهایی که سعی میکردند زندگی کاری و خانه را تفکیک کنند باید برای انتقال نقش شناختی سعی و تلاش بیشتری میکردند و به همین خاطر کارآیی آنها کاهش مییافت. هرچه تحقیق جلوتر میرفت این احتمال بیشتر میشد که کارمندان بتوانند استراتژیهایی را برای انتقال هرچه کارآمدتر میان این دو نقش ایجاد کنند. شاید دلیل این مساله آن بود که هرچه کار و زندگی بیشتر با هم ترکیب شوند و کمتر تفکیک شوند، برای افراد آسانتر است که مسائل مربوط به خانه را از ذهن خود دور کنند چون میدانند زودتر به نقش خود در خانه بازمیگردند. شاید به همین خاطر باشد که کارمندانی که در این تحقیق مرزهای میان کار و زندگی خود را کمرنگ کرده بودند، زمانی که مشکلات مربوط به خانه زمان کاری آنها را مختل میکرد، اخلال کمتری در کارآیی شغلی خود تجربه میکردند. دلیل دیگر نیز میتواند این باشد که هرچه انتقال نقش بیشتر باشد برای افراد راحتتر است که بدون تلاش زیاد بتوانند افکار را از ذهن خود دور کنند.
محققان در این تحقیق میگویند: «در درازمدت شاید بهتر باشد اجازه دهید ذهن کارمندان پرواز کند و اگر لازم است آنها به تماسهایی که از خانه گرفته میشود پاسخ دهند و سیاستها و مرزهای سفت و سخت و غیرانعطافپذیر تبیین نکنید؛ چراکه میتواند باعث از بین رفتن انگیزه توسعه عملکرد در هر دو حوزه باشد.» یافتههای این تحقیق نشان میدهد شرکتها در صورت داشتن برنامههای کاری انعطافپذیر مثل ساعت کاری شناور یا امکان کار از منزل میتوانند از مزایای بیشتری برخوردار شوند. در مورد افراد این تحقیق نشان میدهد نهتنها خوب است در محیط کار اجازه دهید ذهنتان پرواز کند (یا در خانه) بلکه پیشنهاد میکند خود را ببخشیم: اگر اجازه دهید زندگیتان اجازه ورود در کارتان را داشته باشد، شاید این مساله در درازمدت به افزایش کارآییتان منجر شود.
ارسال نظر