مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی

منبع: مجله HRM

اگر شما هم جزو آن دسته از مدیران هستید که دغدغه اصلی شان پیدا کردن راهی برای نفوذ در دل کارکنان و آفرینش تصویری مثبت از خود و سازمان در ذهن آنها است، باید بدانید که این هدف ارزشمند از طریق نشستن در دفتر کار و برنامه‌ریزی کردن صرف قابل تحقق نیست بلکه نیازمند آن است که مدیر با افرادش از نزدیک ارتباط برقرار کند و ارزش‌ها و دیدگاه‌های شرکت را به آنها منتقل سازد. بر اساس تحقیقاتی که توسط تیم تحقیقاتی به رهبری دکتر مارلین نیل از مدیران عالی رتبه چهار شرکت مشهور و بین‌المللی صورت پذیرفته است مشخص شده که عامل اصلی موفقیت شرکت‌ها و سازمان‌ها در تشویق و تحریک کارکنان در نزدیکی و ارتباط مستمر بین مدیران ارشد و کارکنان نهفته است.


بر اساس یافته‌های این تحقیق باز بودن در اتاق مدیریت و همچنین حضور مدیران در اتاق کارمندان یا سالن تولید می‌تواند تاثیر بسزایی در نزدیک‌تر شدن مدیران و کارکنان داشته باشد. بر این اساس شکل‌گیری روابط غیررسمی و دوستانه بین مدیریت و کارمندان هر شرکت سازمانی می‌تواند منجر به این شود که رسالت و فرهنگ شرکتی و سازمانی به شکلی مطلوب و کامل به تمام اجزای سازمان منتقل شود و پس از آن است که بسیاری از غیرممکن‌ها امکان‌پذیر خواهد شد.در این میان نقش مدیر منابع انسانی شرکت به عنوان پل ارتباطی بین کارمندان و مدیران حائز اهمیت فراوانی است و این اوست که می‌تواند تاثیر شگرفی بر اعمال نفوذ مدیران بر کارکنان داشته باشد.

خلق تصویری مثبت و امیدوارکننده از سازمان

این کار در ذهن کارکنان می‌تواند باعث شود تا سخت‌ترین و پیچیده‌ترین پروژه‌ها از نظر کارکنان آسان و امکان‌پذیر جلوه کند.به‌طور کلی، در بسیاری از شرکت‌های موفق، وجود ارتباط نزدیک و معنی دار بین مدیران و کارکنان است که به تحقق موفقیت‌های بزرگ منتهی می‌شود. با این همه شاهد آن هستیم در بسیاری از سازمان‌ها و شرکت‌ها در سرتاسر جهان چنین پیوند و تعاملی وجود ندارد.

تحقیقات نشریه هاروارد بیزینس ریویو نشان داده که فقط 42 درصد از کارمندان و کارگران در جهان از شناختی نسبی و محدود از ارزش‌ها و استراتژی‌های سازمانی سازمان‌ها و شرکت‌هایی که در آن مشغول به‌کار هستند برخوردارند و بیش از 95 درصد از کارمندان از بسیاری از ارزش‌ها و استراتژی‌های شرکت‌ها ی خود بی‌خبرند یا با آن موافق نیستند.

عامل اصلی این سوء تفاهم‌ها و عدم همسویی در فقدان ارتباط و تعامل سازنده بین مدیران و کارکنان نهفته است و نتیجه آن می‌شود که از یکسو مدیران، کارکنان را به کم‌کاری و بی‌توجهی به خواسته‌ها متهم می‌کنند و کارکنان نیز مدیران را افرادی می‌دانند که نفسشان از جای گرم بلند می‌شود و درک درستی از شرایط حاکم بر سازمان ندارند. حال سوال اینجاست که برای حل این مشکل چه باید کرد؟ در پاسخ به این پرسش می‌توان موارد زیر را پیشنهاد کرد:

*ارزش‌ها و اهداف کلیدی سازمان و شرکت تان را به صورت پیوسته و به هر بهانه‌ای به تمام کارکنان تان یادآوری کنید. این کار باعث می‌شود تا ارزش‌ها و فرهنگ سازمانی به بخشی از کارهای روزمره کارکنان تبدیل شود و به عبارت دیگر «ملکه ذهن آنها شود». در این حالت پیاده کردن ارزش‌های شرکت امری عادی خواهد بود که بدون هیچ اجباری صورت خواهد گرفت.

*تصویری روشن و دلپذیر از سازمان در ذهن کارکنان پدید آورید و آن را در تمام شئون و گفت‌وگوهای کاری با پرسنل رعایت کنید. به عنوان مثال اگر در فرهنگ شرکتی شما دروغگویی امری مذموم و ناپسند است پس سعی کنید در گفت‌وگو با افرادتان خودتان همیشه راستگو باشید و هم دیگران را به راستگویی تشویق کنید حتی اگر گفتن حقیقت ممکن باشد به ضرر آنها تمام شود.

*تصویرسازی از ارزش‌های مورد قبول سازمان تان را به‌طور روزانه انجام دهید نه صرفا در زمان برگزاری جلسات عمومی فصلی یا سالانه با کارکنان. متاسفانه بسیاری از مدیران فکر می‌کنند که تبلیغ و تبیین ارزش‌ها و اصول فرهنگ شرکتی تنها به زمان برگزاری مجامع عمومی فصلی و سالانه محدود می‌شود درحالی‌که این امر مهم باید به بخشی از تعاملات روزمره بین کارکنان و مدیران تبدیل شود و به هر بهانه‌ای مورد توجه و تاکید قرار بگیرد.

*راه‌های تحقق اهداف و پیاده شدن استراتژی‌ها را برای کارکنان شرح دهید. در برخی از سازمان‌ها و شرکت‌ها شاهد آن هستیم که با وجود آگاهی کامل یا نسبی کارکنان از استراتژی‌ها، عملی شدن و اجرای درست آنها با مشکلات عدیده مواجه است. ریشه این مشکل در ناآگاهی کارکنان از چگونگی اجرایی شدن استراتژی‌ها نهفته است که به علت ناکارآمدی مدیریت تشدید می‌شود.

جیمی دایمون مدیرعامل مشهور و موفق بانک جی پی مورگان که سه بار از سوی مجله تایم به عنوان یکی از 100شخصیت تاثیرگذار جهان انتخاب شده است در این مورد می‌گوید: «من اجرای درست و دقیق یک استراتژی درجه دو را به اجرای ناقص یک استراتژی فوق‌العاده ترجیح می‌دهم.»

*مطمئن شوید که کارکنان تان پیام‌های ارسالی از سوی شما را به درستی فهمیده‌اند. برقراری ارتباط با کارکنان فقط خوب سخن گفتن با آنها و انتقال پیام به آنها نیست بلکه نیازمند شنیدن فعال و تبادل نظر با کارکنان نیز هست. مدیران موفق کسانی هستند که به‌طور دقیق به افرادشان و اظهار نظرهای آنها گوش فرا می‌دهند و همین گوش کردن فعال است که باعث می‌شود استراتژی‌ها و پیام‌های ارسالی منشأ اثر شوند. برای موفقیت بیشتر در این زمینه لازم است که مدیران دریابند کدام روش‌ها دارای بیشترین اثرگذاری در کارکنان است و پس از آن می‌توان هر پیامی را برای آنها ارسال کرد و منتظر پیامدهای مثبت آن بود.

alavitarjomeh@gmail.com