مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی

منبع: HBR

اگر ما کتابی بنویسیم یا از قله مرتفعی صعود کنیم، دنیا را جور دیگری خواهیم دید و در نظر دیگران هم بزرگ‌تر و محترم‌تر جلوه خواهیم کرد. شاید همه ما خود را بزرگ بپنداریم، اما تا زمانی که با دشواری‌ها دست و پنجه نرم نکنیم و بر مشکلات فراوان غلبه نکنیم نخواهیم توانست این بزرگی را برای خود و دیگران به اثبات برسانیم. تمام کسانی که در ابتدای حرفه مدیریتی‌شان هستند خود را با انبوهی پروژه نیمه‌کاره یا شروع نشده روبه‌رو می‌بینند که در اسرع وقت باید به سرانجام برسند. از طریق مواجه شدن با مشکلات و چالش‌های متعدد نهفته در همین پروژه‌هاست که مدیران تازه کار و کم تجربه به مدیرانی بزرگ تبدیل می‌شوند. آنچه بعد از شکست خوردن برای مدیران تازه‌کار روی می‌دهد، چیزی نیست مگر آسیب دیدن «نفس» آنها و همین مساله باعث بروز ترس و واهمه در وجودشان می‌شود و این ترس می‌تواند بر انتخاب‌های آینده آنها سایه افکند. در چنین موقعیت‌هایی انتخاب بین پیشروی، در جای خود ماندن یا عقب‌نشینی بسیار دشوار می‌شود و آنها سردرگم می‌مانند که آیا پروژه‌ای را تا پایان ادامه دهند یا اینکه آن را رها کرده و به سراغ پروژه دیگری بروند.

 

 

سه سوال کلیدی

در اینجا فرآیندی متشکل از سه پرسش مهم ارائه شده که به شما کمک می‌کند ترس‌های خود را بشناسید، ‌آنها را رها سازید و تصمیمی هوشمندانه درباره ادامه دادن یا متوقف ساختن یک پروژه و آغاز پروژه‌ای دیگر اتخاذ کنید. پیش از مطرح کردن این سه سوال، ‌شما باید مکان ساکتی پیدا کنید و پس از تمرکز پیدا کردن، ‌این سوالات را از خود بپرسید:

1) من چرا این کار را انجام می‌دهم؟

گاهی اوقات ما با ادعای انجام دادن یک عمل جسورانه و آرمانی، عملا داریم خود را گول می‌زنیم چرا که در واقع ما آن کار را نه برای خود بلکه برای کسی که در پی جلب توجه‌اش هستیم یا می‌خواهیم خود را به او ثابت کنیم، ‌انجام می‌دهیم. مثلا ‌اگر ما وقت و انرژی زیادی را صرف گرفتن یک مدرک هنری کنیم، باید به شکلی به والدین خود ثابت کنیم که در حال هدر دادن پول و وقت خود نیستیم. اما کار درست این است که در درون خود اقدام به جست‌وجو و توجیه تصمیمات خود کنیم. فقط هنگامی که خودمان از آنچه انجام می‌دهیم راضی باشیم می‌توانیم به سمت جلو و مراحل بعدی حرکت کنیم. بدانید که صرف جلب توجه دیگران و ثابت کردن خود به آنها نمی‌تواند انگیزه و توان کافی را برای به پایان رساندن یک پروژه در اختیارتان قرار دهد و شما دیر یا زود مجبور به رها کردن آن پروژه خواهید شد.

2) آیا من علاقه‌مند و مشتاق هستم؟

آیا شما فقط به خاطر اینکه مجبور به انجام کاری هستید، آن کار را انجام می‌دهید یا اینکه نسبت به آن کار علاقه و اشتیاق درونی هم دارید؟ اگر شما صادقانه معتقد باشید که نسبت به کارتان، ‌اشتیاق لازم را دارید، ‌آنگاه می‌توانید به سمت مراحل بعدی حرکت کنید و در غیر این صورت لزومی به پیگیری و ادامه دادن آن کار وجود ندارد. البته بی‌میلی‌های زود گذر ناشی از مشکلات و ناامیدی‌های موقتی را نباید با اشتیاق کلی اشتباه گرفت. شما نباید دو سال تلاش مداوم خود را فقط به خاطر یک رنجش زودگذر از رئیس‌تان یا چیزی شبیه به این، ‌ناتمام بگذارید. در چنین مواردی حتما‌ با دوستان و اعضای خانواده خود مشورت کنید و سپس تصمیم بگیرید، ‌اما چنانچه بی‌میلی‌تان تداوم پیدا کرد و شما اشتیاق لازم برای ادامه کار را در خود ندیدید، ‌آنگاه پروژه را رها کنید.

3) این پروژه چه تناسبی با آینده من دارد؟

قسمت الف: در این مرحله بسیاری از افراد، درجا می‌زنند. به‌عنوان مثال پروژه نوشتن یک کتاب را در نظر بگیرید: شما می‌خواهید کتابی بنویسید. آیا شما فقط این کار را می‌کنید که بگویید کتابی نوشته و چاپ کرده‌اید؟ بیش از ۹۰ درصد کتاب‌هایی که در هر سال به چاپ می‌رسند، پس از مدتی از چشم ناشران می‌افتند چرا که آن چنان‌که باید نتوانسته‌اند هزینه‌های چاپشان را پوشش داده و برای ناشر سودآور باشند، اما این برای نویسنده کتاب که اهداف بزرگ‌تری در سر دارد شکست محسوب نمی‌شود. برای یک نویسنده بلند نظر، فروش کتاب‌هایش اهمیت چندانی ندارد بلکه آنچه حائز اهمیت است، این است که او ایده‌هایش را به دیگران منتقل کرده است. او می‌داند که پیدا کردن مخاطب برای ایده‌های خود سال‌ها طول می‌کشد و او باید برای رسیدن به این هدف خود تلاش بسیاری کند. پس هر آنچه برای نوشتن و چاپ کتابش انجام می‌دهد، با آینده او تناسب دارد.

قسمت ب: اگر شما کاری را به خاطر فرد دیگری انجام می‌دهید، ممکن است خودتان آن کار را دوست نداشته باشید. در چنین موقعیتی باید از خود بپرسید: «آیا این کار به آینده من کمک می‌کند؟» مثلا اگر رئیس‌تان از شما می‌خواهد تا کار خاصی را برای او انجام دهید، باید از خود سوال کنید که آیا پس از انجام آن کار، تشویق و پاداشی انتظارتان را می‌کشد و شما می‌توانید در آینده به مناصب بالاتر دست یابید؟ اگر پاسخ این سوالات، مثبت باشد، پس آن کار خوبی است و در غیر این صورت شما باید دور آن کار را خط بکشید (حتی اگر این کار باعث شود تا مبلغی پول را از دست دهید یا در وظایف شغلی خود تجدید نظر کنید).

قسمت ج: اگر شما فقط به خاطر لذت بردن از یک پروژه خاص، آن را انجام می‌دهید، پس این کارتان یک نوع سرگرمی خواهد بود که برای آن نه استرس وجود دارد و نه تمایل خیلی جدی و دامنه‌دار. شما می‌توانید حتی چند هفته به سراغ آن کار نروید.آنچه در این میان برای شما مهم است، لذتی است که از پیشرفت در آن کار می‌برید و به افکار شما آرامش می‌دهد. چنین کارهای تفننی از آن جهت با آینده شما تناسب دارند که باعث دور شدن استرس‌ها و فشار‌های کاری‌تان می‌شوند. به هر حال، هیچ پروژه یا چالشی شکست محسوب نمی‌شود اگر به نحوی باعث بهبود زندگی شما شود. شما نیاز دارید روی پروژه‌هایی کار کنید که شما را قوی‌تر و باهوش‌تر سازند و هرچه شما در این زمینه بیشتر تلاش کنید حتی اگر شکست هم بخورید، ‌بیشتر به هدف والای خود نزدیک می‌شوید. شما با این تلاش، ‌کاری موفق و شادی‌آور را برای خود خواهید ساخت.

alavitarjomeh@gmail.com