تغییر نقش مدیران ارشد سازمانی
تواناییهای لازم برای گذار از نقشهای مدیریتی متفاوت
مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد
منبع: dupress
در مقاله هفته گذشته بیان کردیم در جهانی که چندان قابلپیشبینی نیست، مدیران ارشد اجرایی با چالشهای متفاوتی روبهرو هستند. آنها باید به سرعت شایستگی لازم جهت تطبیق با شرایط بازار جهانی را بهدست آورند. آمادهسازی برای تبدیل شدن به یک مدیر ارشد اجرایی با چرخش نقشها به وسیله تجربه عملیاتی ممکن است به علت فرمولبندی و تعمیمپذیری یک مفهوم جذاب باشد؛ اما به آمادگی واقعی برای نقش مورد نظر منجر نمیشود.
مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد
منبع: dupress
در مقاله هفته گذشته بیان کردیم در جهانی که چندان قابلپیشبینی نیست، مدیران ارشد اجرایی با چالشهای متفاوتی روبهرو هستند. آنها باید به سرعت شایستگی لازم جهت تطبیق با شرایط بازار جهانی را بهدست آورند. آمادهسازی برای تبدیل شدن به یک مدیر ارشد اجرایی با چرخش نقشها به وسیله تجربه عملیاتی ممکن است به علت فرمولبندی و تعمیمپذیری یک مفهوم جذاب باشد؛ اما به آمادگی واقعی برای نقش مورد نظر منجر نمیشود. همچنین بیان کردیم که مسیر بهینه برای هر مدیر ارشد مالی به مراتب بیشتر شخصی و جزئی است.
به نظر نمیآید مقدمات مرسوم و فعالیتهای مربوط به انتقال، چندان فرقی داشته باشد. اگر شما همیشه یک «فرد حسابگر» بوده باشید، آمادهسازی موثر برای نقش مدیر ارشد اجرایی، به معنای استفاده از تخصصتان در موقعیتهای جدید و متفاوت و داشتن دانش مدیریت مسائلی که خارج از دایره آسایش شماست، نیست؛ بلکه گسترش مرزهای ناحیه آسایش شما خواهد بود. برای تبدیل شدن به یک مدیر ارشد اجرایی موفق، مدیران ارشد مالی سابق باید بتوانند به روشهایی برای طرح مشکلات و راهحلها دسترسی پیدا کنند که اغلب خارج از حوزه فعالیت آنهاست. در ادامه مطلب هفته گذشته، به اهمیت دروننگر بودن میپردازیم. اینکه زندگی بسیاری از افراد بدون درک نیروهای درونیشان میگذرد. همچنین مراحل توسعه طرز تفکر و عادات ذهنی برای تبدیل شدن به یک مدیر اجرایی موفق را بیان خواهیم کرد.
اهمیت نگاه به درون
طی دو دهه گذشته با پژوهشهای انجام شده در مورد توسعه رهبری سازمانی، تعداد زیادی از پژوهشها نشاندهنده این امر بود که چگونه سازمانها به بهای نادیده گرفتن دروننگر بودن و عدم درک روش عملکرد فردی و عوامل شخصیتی که بر آن تاثیر میگذارد، بیش از اندازه بر توسعه مهارتها تاکید داشتهاند. بهطور خلاصه، بسیاری از فرآیندهای توسعه رهبری سازمانی به شکست انجامیدهاند، چرا که آنها تنها بر مهارتها و رفتار به بهای دیدگاه عمیقتر شخصی تمرکز میکنند.بسیاری از افراد میتوانند کل زندگیشان را بدون درک نیروهای داخلی که عملکردشان را شکل میدهد، بگذرانند. عکس این قضیه نیز صادق است و بسیاری از آنهایی که سرنوشت یک شرکت بزرگ در دستانشان است، به این نیروهای داخلی واقفند. امروزه رهبران سازمانی پاسخگو، انگیزهها و محرکهای درونی را میشناسند. این افراد پیش از رسیدن به جایگاه مدیر ارشد اجرایی، ارزشها، فروض، اولویتها و نگرانیهای خودشان را پیدا کردهاند؛ این درک، آنها را برای اخذ عملکردهای متفاوت جسور میسازد.
پژوهش ما نشان داد که مدیران ارشد مالی عموما از این موضوع آگاهند که آمادگی برای نقش مدیر ارشد اجرایی نیاز به توسعه عمیقتری دارد؛ اما آنها یا از روش رسیدن به این هدف غافلند یا گاهی باعث آشفتگی آنها میشود. ممکن است یک مدیر ارشد مالی آگاه بپرسد «چرا من باید موانع توسعهای بیشتری را پشت سر بگذارم؟ آیا نباید خودم را ثابت کنم؟ آیا به اندازه کافی این کار را نکردهام؟» با این وجود توسعه مفهومی جدید برای آنهایی نیست که حداقل یک دهه در نقش مدیر ارشد مالی بودهاند. این چشماندازها در برخی مسیرها بهطور چشمگیری برای آنها تغییر پیدا کرده است و موقعیت مدیر ارشد مالی در بسیاری از شرکتها تغییر یافته است: تصویب قانون ساربنز-آکسلی (Sarbanes Oxley در مجلس سنای آمریکا به نام قانون اصلاح حسابداری شرکت عام و محافظت از سرمایهگذار و در مجلس نمایندگان آمریکا به نام قانون حسابدهی و مسوولیتپذیری شرکتی و حسابرسی طرح و بررسی شده بود)؛ به این ترتیب فشار افزایشیافته مدیر ارشد مالی برای حمایت از استراتژی؛ تقاضای رو به رشد برای مدیریت هزینه، بودجهبندی، پیشبینی و مطلوبیت اصول این طرح است. یک مدیر ارشد مالی در این موقعیت چه کاری برای انجام دادن دارد؟ برای کسانی که مشتاق تبدیل شدن به مدیر ارشد اجرایی هستند، «توسعه» نیازی به جستوجوی مسوولیتهای «جدید» ندارد؛ این به معنای ایجاد یک طرز فکر و عادات ذهنی جدید در موقعیتهای شغلی قبلی است. به معنای بازتاب در تصمیم و عادات رفتاری فردی و گسترش شیوه رهبری سازمانیشان در مناطقی این نکته ضروری است که ممکن است در آن احساس غریبگی یا ناراحتی کنند. این در مورد کشف خود درون شما است؛ خودی که این بیگانگی و پریشانی را رفع میکند.
فرآیند توسعه
بسته به زمانی که تصمیم به رسیدن به جایگاه یک مدیر ارشد اجرایی و مهارتها و طرز فکرهای او میگیرید، توسعه طرزفکرها و عادات ذهنی برای تبدیل شدن به یک مدیر ارشد اجرایی موفق میتواند از ۲ تا ۴ سال به طول بینجامد. اگر استراتژی توسعه، آمادگی نقش رهبری سازمانی شما را افزایش داده و تجربیات عملکردی شما را بهبود داده است؛ ممکن است زمان این گذار نیز کوتاهتر شود. در اینجا چگونگی اقدام را آوردهایم:
1. دنبال کاری که پیشتر به خوبی انجام دادهاید نباشید
به دنبال فرصتهایی باشید که نیاز به رفتارهای جدید دارد و چشمانداز تازهای در مورد خودتان و سازمانتان ارائه میدهد. پافشاری بر نگرشهای یکسان و زمانبندی برای دستیابی به نقطه آسایشتان، حتی اگر مسوولیتهای جدیدی را میپذیرید، تغییردهنده بازی نخواهد بود. سوال همیشگی باید این باشد که «چگونه میتوانم روشی را اتخاذ کنم که مرا برای آنچه بعدا اتفاق میافتد آماده میکند؟» پیش فرضهایتان نقش بسیار کماهمیتتری از تجربیات جدیدی دارد که شما برای رسیدن به مرتبه بالاتر بهدست آوردهاید. برخی مدیران ارشد مالی مورد تحقیق ما، به جایگاه مدیر ارشد اجرایی نرسیده بودند. یکی از آنها بیان میکرد «من نیاز به تبدیل شدن به یک بازیکن بزرگتر در توسعه و اجرای استراتژی شرکتی داشتم». فرد دیگر گفت «من طوری بزرگ شدهام که به جزئیات توجه میکردم». «البته من ذاتا محافظهکار و مطلوبیتطلب بودم. اما زمانی که شما تلاش میکنید تا مسائل پیرامون خود را تغییر دهید، نیاز به حمایت افراد خواهید داشت. من میتوانم منابع مالی را مدیریت کنم اما آیا میتوانم آنچه باید پیش بیاید را تصور کنم، سپس علیه آن اقدام کنم؟ نمیدانم میتوانستم آن را انجام دهم یا نه».
شما به زمینی ناآشنا قدم میگذارید و این بخشی از قضیه است. اما مساله مهم این است که وقتی وارد این زمین میشوید، تا چه اندازه به چشماندازتان اجازه گسترش میدهید. به ندرت یک مدیر ارشد مالی که مشتاق رسیدن به جایگاه مدیر ارشد اجرایی است، میتواند بدون سختی یک سطح از آسایش با چهار چهره بیان شده در مقاله پیشین را تجزیه کرده و توسعه دهد. برخی از افراد به دور دنیا سفر میکنند و در هتلهای گران که در همه جا یکسان به نظر میآیند اقامت میکنند. آنها برای مشاهده جلوههای سرزمینهای خارجی به آنجا میروند، اما هرگز کاملا خودشان را در فرهنگ آنجا غوطهور نمیکنند. گذار از مدیر ارشد مالی به یک مدیر ارشد اجرایی باید در مورد سطحی از غوطهوری در نقش جدید باشد، به طوری که نهایتا احساس کنید در خانه خود سکونت دارید. تجربه نواحی ناآشنا باعث خواهد شد تا احساس ناراحتی کمتری داشته باشید. عملکرد خوب تحت شرایط ابهام یا عدم آشنایی، یک ویژگی ضروری برای مدیر ارشد اجرایی است.
2. زمانی که در آینه نگاه میکنید، کسی را در کنارتان داشته باشید
مربیها بهطور بالقوه باارزش هستند و اگر توسط مدیر ارشد اجرایی فعلی برای رسیدن به جایگاه او تعلیم میبینید، باید از این فرد برای مشاوره به خودتان کمک بطلبید. یک عضو هیاتمدیره یا فردی خارج از سازمانتان که با موفقیت این گذار را طی کرده است، ممکن است یک مربی مفید باشد. به خاطر داشته باشید که شما هنوز نیاز به فرد دیگری دارید که رشدتان را ارزیابی کند و برای شما این امکان را فراهم کند تا بدانید که در ارائه نقاط قوت خود در کجا قصور داشتهاید، گاهی نگرشهای متفاوت بهتر به شما یاری میرسانند. شما به یک مربی نیاز دارید. با طرح پرسشهای درست و اطلاعات درست (از همه بازخوردهای رسمی و غیررسمی که طی سالها از روابط حرفهای و شخصی دریافت شده است) از مربیتان و درکی واضح از علت اینکه چرا میخواهید یک مدیر ارشد اجرایی باشید، میتوانید پروفایلی برای تعیین نقاط تمرکز ایجاد کنید.
3. تنها بودن در این گذار را کاهش دهید
ما در مصاحبههای خودمان بسیار شنیدهایم که مدیر ارشد اجرایی در راس سازمان، تا چه اندازه میتواند تنها باشد. اما این نگرانی ابراز شده از این موضوع نبود که آیا مدیر ارشد مالی سابق میتواند این «تنهایی» را مدیریت کند. مصاحبهشوندههای ما از اینکه میزان قابلتوجهی از منابع و حامیان برای تکیه بر آنها خواهند داشت، شگفتزده شدند. برای مدیران ارشد مالی که سالهای بسیاری برای سازمان یکسانی کار کردهاند و در شرف تبدیل شدن به مدیر ارشد اجرایی هستند، نیاز به توسعه روابط به شدت احساس میشود. چگونه میتوانید بهطور معناداری با دیگر مدیران ارشد اجرایی ارتباط داشته باشید، روابط را با اعضای هیاتمدیره بهبود ببخشید و روابط جدیدی با بانکداران و سیاستگذاران ایجاد کنید طوری که «کرسی» شخصی داشته باشید، آیا جلسات بیشتری وجود دارند که بتوانید مدیر ارشد اجرایی خود را در آن مشارکت دهید؟ آیا شما با مشاوران مستعدی که در شغلتان با آنها سر و کار داشتهاید روابطی ایجاد کردهاید؟
4. نیازها و پویاییهای هیاتمدیره را درک کنید.
مدیران ارشد مالی خود را در راس هیاتمدیره قرار میدهند؛ اما نه در مسیرهایی که آنها را در موقعیتی قرار دهد که مدیران ارشد اجرایی شوند. آنها اغلب آنچه اتفاق میافتد را گزارش میدهند اما نه ضرورتا از جایگاهی که در مورد آنچه باید رخ دهد صحبت کنند. مدیران ارشد مالی حتی اگر ممکن باشد، اغلب در نقش یک فرد پیشبینیکننده نیستند. و اگر هیچ پیشزمینه عملیاتی نداشته باشند، هیاتمدیره آنها را در نقش اجرایی نمیبیند. هر کدام از کسانی که با موفقیت گذار از مدیر ارشد مالی به مدیر ارشد اجرایی را در سازمانشان سپری کردهاند، لحظات متمایزی برای توسعه روابط با اعضای هیاتمدیره داشتهاند. این امر بهخصوص طی دورههای دشواری بود که این مدیران ارشد مالی بدون کسب تاثیر و قدرت مدیران ارشد اجرایی ورای نقش سنتیشان حرکت کردند. یکی از اعضا میگوید «هیاتمدیره به من وفادار بود. آنها میدیدند که من برای کسب و کار اشتیاق داشتم». این نقطه در مورد توانایی یک فرد برای پا گذاشتن در کفشهای دیگری است؛ به این معنی که یک موقعیت را از دیدگاه فرد دیگر ببینید و طبق آن پاسخگو باشید. اغلب یک مسیر مهم برای رسیدن به این هدف، عضویت در هیاتمدیره سازمان دیگر، چه شرکتی و چه غیرانتفاعی، است.
5. بر روشهایی تمرکز کنید تا تاثیر مثبت خودتان را بر دیگران افزایش دهید
بهطور مشابه، مدیر ارشد مالی- مدیر ارشد اجرایی مشتاق نیاز به یافتن فرصتهایی با مخاطبان متفاوت برای بیان مسائل پیچیده در قالب پیامهای قابل درک دارد. گرچه ممکن است برای کنفرانس تد (TED Talk) بعدی آماده نباشید، اما توجه داشته باشید که چگونه بهترین ارائههای TED از لحظاتی ناشی میشوند که اکثر مردم منظور شما را درک کنند. قرار گرفتن در جلوی مخاطبان در جلسات حرفهای را در خاطرتان داشته باشید. مدیر ارشد اجراییتان را در حال صحبت با سهامداران تصور کنید و در مورد چگونگی ارائه استدلال او فکر کنید. بزرگترین تصمیمات مالی اخیر خود را بگیرید و در مورد چگونگی بیان یک استدلال گیرا و جامع برای حمایت از انتخابتان فکر کنید. به دنبال راههایی در سازمانتان برای ارائه فلسفه و تفکر خود برای بهروزرسانی تفکر دیگران، تشویق برای بهبود استانداردها، توضیح و توجیه استراتژیهای غیرمالی یا ایجاد یک خطمشی قوی برای تغییر باشید.
پروفایل خودتان و نه کس دیگر را توسعه دهید
مدیران ارشد مالی توانستهاند و میتوانند مدیران ارشد اجرایی فوقالعادهای شوند. اکنون درک مالی عمیق، یک دارایی واضح به شمار میرود. این تجربیاتی که یک مدیر ارشد مالی برای تبدیل شدن به یک مدیر ارشد اجرایی موفق نیاز دارد به آسانی در دسترس هستند؛ در هر صورت اگر آنها را در سازمانتان نیابید در جای دیگری خواهید یافت. مساله اصلی این است که در این گذار فکری دلسرد نشوید و اگر هدف مورد نظر برای شما مناسب است، مسیر آن را به درستی ارزیابی کنید. برای یک مدیر اجرایی موفق بودن، باید توانایی تفکر و عمل استراتژیک را داشته باشید. شما باید یک مدیر کل واقعی باشید، از همه نظر در مورد سازمان به صورت کلنگر فکر کنید و رابطه بین ایدهها و تجربیات متفاوت را درک کنید. اما درست وقتی هیچ پروفایل کلی از یک شرکت به محض ورود وجود ندارد هیچ پروفایل کلی از یک کاندیدای موفق برای گذار از مدیر ارشد مالی به مدیر ارشد اجرایی نیز وجود ندارد. این امر باید یک گذار شخصی باشد.
ارسال نظر