نگاهی متفاوت برای شروع کسبوکار
این کتاب نوع متفاوتی از کتابهای کسبوکار برای انواع متفاوتی از افراد است؛ از کسانی که هیچگاه رویای شروع یک کسبوکار جدید را نداشتهاند، تا کسانی که هماکنون یک شرکت موفق را اداره میکنند. این کتاب برای کارآفرینان سختکوش است. اشخاص فعال و زرنگ دنیای کسبوکار که اصطلاحا شخصیت تیپ «آ» دارند. افرادی که احساس میکنند برای شروع یک کار جدید، مدیریت و تسخیر کردن به دنیا آمدهاند. این کتاب همچنین برای صاحبان کسبوکارهای کوچک که هیجان کمتری دارند نگاشته شده است. افرادی که شاید کارآفرین تیپ «آ» نباشند، اما هنوز کسبوکارشان مهمترین بخش زندگیشان است.
این کتاب نوع متفاوتی از کتابهای کسبوکار برای انواع متفاوتی از افراد است؛ از کسانی که هیچگاه رویای شروع یک کسبوکار جدید را نداشتهاند، تا کسانی که هماکنون یک شرکت موفق را اداره میکنند. این کتاب برای کارآفرینان سختکوش است. اشخاص فعال و زرنگ دنیای کسبوکار که اصطلاحا شخصیت تیپ «آ» دارند. افرادی که احساس میکنند برای شروع یک کار جدید، مدیریت و تسخیر کردن به دنیا آمدهاند. این کتاب همچنین برای صاحبان کسبوکارهای کوچک که هیجان کمتری دارند نگاشته شده است. افرادی که شاید کارآفرین تیپ «آ» نباشند، اما هنوز کسبوکارشان مهمترین بخش زندگیشان است. افرادی که به دنبال پیشرفت هستند و ما به آنها کمک میکنیم بیشتر و هوشمندانهتر کار کنند و عالی باشند.
این کتاب حتی برای افرادی است که در کار روزمره خود گیر کردهاند و همیشه رویای انجام کاری برای خودشان را در سر دارند. ممکن است آنها کاری که انجام میدهند دوست داشته باشند، اما رئیس خود را دوست ندارند. یا ممکن است فقط بیحوصله و خسته باشند. آنها میخواهند کاری را که دوست دارند انجام دهند و از آن درآمد داشته باشند. در نهایت میتوانیم بگوییم این کتاب برای تمام افرادی است که هرگز در مورد شروع کسبوکار خودشان اقدامی نکردهاند. شاید آنها فکر میکنند برای این کار ساخته نشدهاند. شاید فکر میکنند که زمان، پول یا اراده لازم برای این کار را ندارند. شاید فقط از این میترسند که خودشان را در معرض شکست قرار میدهند. به هر کدام از دلایلی که گفتیم، این کتاب برای همه آنها است.حقیقت جدیدی که وجود دارد این است که امروز هر کسی میتواند وارد دنیای کسبوکار شود. ابزارهایی که قبلا دور از دسترس بودند، اکنون به راحتی در دسترس هستند. فناوریهایی که قبلا چند هزار دلار قیمت داشتند، امروزه فقط چند دلار یا حتی رایگان هستند. امروزه یک نفر میتواند کار دو یا سه نفر یا در برخی موارد کار یک بخش کامل را انجام دهد. اموری که تا همین چند سال پیش غیرممکن بودند، امروز ساده هستند.
دنیای واقعی را باور نداشته باشید
همیشه وقتی در مورد یک ایده تازه با دیگران صحبت میکنید، این جمله را میشنوید «این ایده در دنیای واقعی کاربرد ندارد.»این دنیای واقعی مانند یک مکان ناامیدکننده برای زندگی است. مکانی است که همیشه در آن ایدههای جدید، رویکردهای ناآشنا و مفاهیم بیگانه از دست میروند. در این مکان تنها چیزهایی برنده هستند که افراد قبلا آنها را میدانستند و انجام میدادند، حتی اگر آنها چیزهایی ناقص و ناکارآمد بوده باشند. اگر در پوسته این دنیا خراشی ایجاد کنید، میبینید که زندگی ساکنان دنیای واقعی مملو از بدبینی و ناامیدی است. آنها انتظار دارند مفاهیم تازه شکست بخورند. آنها میپندارند جامعه قابلیت یا آمادگی تغییر را ندارد. از آن بدتر این است که آنها میخواهند دیگران نیز مثل خودشان فکر کنند. اگر امیدوار و جاهطلب هستید، آنها سعی میکنند شما را متقاعد کنند که ایدههایتان غیرممکن است. میگویند که در حال هدر دادن وقتتان هستید. آنها را هرگز باور نکنید. شاید این دنیا برای آنها واقعی باشد، ولی به این معنی نیست که شما هم باید در دنیای آنها زندگی کنید. دنیای واقعی یک مکان نیست، یک بهانه است. یک توجیه است برای اینکه هیچ تلاشی نکنید. پس باید از آن اجتناب کنید.
برنامهریزی حدس و گمان است!
برنامهریزی بلندمدت برای کسبوکار یک کار فانتزی است، مگر اینکه پیشگو باشید. عوامل زیادی هستند که کنترل شرایط را از دستان شما خارج میکنند؛ عواملی مثل شرایط بازار، رقبا، مشتریان، وضعیت اقتصادی و.... نوشتن یک برنامه به شما این احساس را میدهد که عواملی را که قابل کنترل نیستند، تحت تسلط خود درآوردهاید.
برنامهها چیزی به جز حدس و گمان نیستند. پس پیش از هر چیز، برنامههای کسبوکارتان را حدسهای کسبوکار، برنامههای مالی خود را حدسهای مالی و برنامههای استراتژیک خود را حدسهای استراتژیک بدانید. اکنون میتوانید نگرانی خود را در مورد آنها متوقف کنید. این حدسها دیگر ارزش تنش و نگرانی را ندارند. وقتی حدسهای شما تبدیل به برنامه میشود، وارد منطقه خطر شدهاید. برنامهها باعث میشوند گذشته، آینده را هدایت کند. آنها درست مانند چشمبندی برای چشمان شما خواهند بود. بر اساس برنامه میگویید باید به این نقطه برویم، چون قبلا برای آن برنامهریزی کرده بودیم. مشکل دقیقا همینجا است. برنامهها با اقدامات بداهه تناقض دارند.
همچنان باید بتوانید اقدامات بداهه انجام دهید. باید قادر به استفاده از فرصتهایی که در مسیر فراهم میشود باشید. گاهی نیاز به گفتن این جمله دارید: ما میخواهیم امروز به مسیر جدیدی برویم، چون من امروز این احساس را دارم! برنامههای بلندمدت بیش از حد پیچیده هستند. وقتی کاری را شروع میکنید، بیشترین اطلاعات را در اختیار دارید، نه قبل از آنکه کاری را انجام دهید. با وجود این، چه زمانی یک برنامه را تهیه میکنید؟ معمولا قبل از اینکه حتی آن را آغاز کرده باشید که این بدترین زمان برای یک تصمیمگیری بزرگ است. منظور ما این نیست که نباید در مورد آینده فکر کنید یا در نظر داشته باشید که چگونه باید از موانع پیش رو عبور کنید. این یک تمرین ارزشمند است که سعی کنید احساس نیاز به نوشتن و وسواس داشتن در این زمینه را از بین ببرید. اگر برنامه بزرگی را تدوین کنید، به احتمال زیاد هرگز دوباره به آن مراجعه نخواهید کرد. برنامههایی با حجم بیش از چند صفحه، در قفسه پروندههای شما فسیل خواهند شد.
کار حدسی را تمام کنید. درباره آنچه قرار است در طول این هفته و نه امسال انجام دهید، تصمیمگیری کنید. سعی کنید مهمترین کاری را که باید انجام شود پیدا کنید. دقیقا قبل از هر اقدامی تصمیم درست را اتخاذ کنید و خیلی به دوردست فکر نکنید. بداههکاری مشکلی ندارد. فقط سوار هواپیما شوید و پرواز کنید. میتوانید به محض اینکه به مقصد رسیدید، یک پیراهن مناسب، مسواک و لوازم شخصی مورد نیاز خود را تهیه کنید. کار کردن بدون برنامهریزی ممکن است ترسناک به نظر برسد اما پیروی کورکورانه از برنامهای که هیچ ارتباطی به واقعیت ندارد، ترسناکتر است.
منبع: کتاب دوباره فکر کن
انتشارات موسسه خدمات فرهنگی رسا
ارسال نظر