آیا باید از شروع بهکار شانه خالی کرد؟
مترجم: رضا وزیری
منبع: Kellogg
در اواسط دهه گذشته میلادی «برد مورهد»، به فرصتی دست یافت. او میخواست از دانش مستقیم و بی واسطه خود در امر بازار یابی برای خلق یک نشان تجاری ملی برای مصرفکننده استفاده کند. او خواهان کسبوکاری با درآمد قابل پیشبینی از لحاظ استمرار آن در آینده بود و متوجه قابلیتهای بالقوهای که در صنعت سیستم هشدار و دزدگیر منازل بود، شده بود که دورانی پر تلاطم را بهدلیل پیشرفتهای صورت گرفته در تکنولوژی بی سیم پشت سر میگذاشت. هزینههای تولید و راهاندازی و ارسال این سیستم در حال افت بود، این بحران اقتصادی فرصتی را در اختیار شرکتهای کوچکتر قرار داد تا به شکلی مقرون بهصرفهتر تبلیغ کنند درحالیکه شرکتهای تثبیت شده در حال از دست دادن رونق خود و رو به افول بودند.
مترجم: رضا وزیری
منبع: Kellogg
در اواسط دهه گذشته میلادی «برد مورهد»، به فرصتی دست یافت. او میخواست از دانش مستقیم و بی واسطه خود در امر بازار یابی برای خلق یک نشان تجاری ملی برای مصرفکننده استفاده کند. او خواهان کسبوکاری با درآمد قابل پیشبینی از لحاظ استمرار آن در آینده بود و متوجه قابلیتهای بالقوهای که در صنعت سیستم هشدار و دزدگیر منازل بود، شده بود که دورانی پر تلاطم را بهدلیل پیشرفتهای صورت گرفته در تکنولوژی بی سیم پشت سر میگذاشت. هزینههای تولید و راهاندازی و ارسال این سیستم در حال افت بود، این بحران اقتصادی فرصتی را در اختیار شرکتهای کوچکتر قرار داد تا به شکلی مقرون بهصرفهتر تبلیغ کنند درحالیکه شرکتهای تثبیت شده در حال از دست دادن رونق خود و رو به افول بودند.
اما مورهد دارای خانواده و فرزند بود و شروع کار جدید در این اوضاع با وجود یک جدول زمان بندی نامشخص و حتی نتایج و تبعات نامعلوم برای او چندان جذابیتی نداشت. او همچنین فاقد مهارت و تخصص لازم برای تولید محصول به تنهایی بود. در عوض «مورهد» به رویکردی متفاوت که همان تحقیق و بررسی باشد روی آورد. «مورهد» این چنین اظهار میکند: راههای متعددی برای تبدیل شدن به یک کارآفرین وجود دارد، شما میتوانید با فکر و ایده ایجاد تغییر و تحول در یک صنعت تبدیل به یک کارآفرین شوید اما لزومی ندارد در صورتی که این کار تناسبی با توانایی و سابقه شما در ریسک کردن ندارد از صفرشروع کنید. شناخت از خود میتواند به شما در پیمودن مسیری درست و معنادار کمک کند. تجربه مورهد در کارآفرینی از طریق تحقیق و بررسی و کنجکاوی درسهای ارزشمندی به او داد. او این یافتهها را در ادامه بیان میکند.
• هدف درستی انتخاب کنید: کارآفرینانی که تصمیم به خرید و تاسیس شرکت میگیرند نگرشها و برنامههای متفاوتی را در مقایسه با افرادی که از صفر شروع کردهاند، دارند. این دسته از افراد از یک لحاظ با مساله شناخت هدف صحیح روبهرو هستند. بهعنوان یک کارآفرین که در آرزوی خریدن و تملک یک بنگاه تجاری است شما نباید تمامی استراتژیها و برنامههای خود را به گوش همه رسانده و همه را از آنها مطلع کنید بلکه میتوانید از مشاوران و کارشناسان قابل اعتماد پیرامون نوع محصولتان مشورت بگیرید و خودتان محصول را بخرید و آن را امتحان کنید که این امر میتواند به تدوین این استراتژی کمک کند. فواید بسیاری در سنجیدن و سبک و سنگین کردن کیفیت کالا پیش از خرید وجود دارد. بنا بر اعتقاد «مورهد» افراد تازه کار بسیاری وجود دارند که به شدت نگران خطر مطالبه کالای مورد نظر شان هستند که در صورت ادامه دادن به کارهای مخفیانه باید با آن کنار بیایند. نکته جالب پیرامون کارآفرینی از طریق تحقیق و کنجکاوی این است که دلیلی وجود ندارد تا درباره افکارو برنامههای خود برای خرید چیزی با کسی صحبت کنید. بلکه میتوانید بازخورد و واکنش واقعی افراد را برای ارزیابی میزان ریسک موجود در تقاضا با سرعتی بالاتر دریافت کنید. پس از آن مطلع شوید که آیا مردم مشتریان واقعی کالاها یا خدمات شما هستند یا خیر.
کارآفرینان باید درباره میزان سرعت متناسب و خروج و کناره گیری از کار تصمیم بگیرند. هدف «مورهد» راهاندازی کسب وکار با سرعت هرچه تمامتر بود که در نتیجه آن او به شرکتهایی اولویت میداد که تیمهای آن در محل کار اجازه اقامت داشتند و میتوانستند عملیاتهای روزانه را اداره و اجرا کنند. چنانچه او میخواست طی این چند سال از شرکت خارج شود باید برای این کار معیارهای متفاوتی داشته باشد.در نهایت «مورهد» دو شرکت خریداری کرد: یکی که باسابقهتر بود در ایالت ویسکانسین وشرکتی نسبتا تازه تاسیس در کانزاس. تصمیم بر آن شد تا شرکتهایی که ترکیبی درست و حساب شده از ثبات و پایداری و توان بالقوه برای رشد داشتند را شناسایی کنند. هرچند که او برای فرا رسیدن زمان وقوع هرچه سریعتر این رشد اشتیاق داشت به همان میزان میدانست که این صنعت هنوز در حال نشان دادن ارزش و جایگاه و ثابت کردن خود است.بنا بر گفته «مورهد» استراتژی که ما در حال اجرای آن بودیم تا حدودی مثل روز روشن بود. شما شاهد روند تغییرات در این صنعت بودید ونکته کلیدی مساله، جنبه اجرایی آن بود. مشتریان اصلا شما را نمیشناسند، بهترین کاری که میشود در این شرایط انجام داد درک شرایط و افراد در زمان پرداختن به مساله است پیش از آنکه شما را درک کنند.
• آماده باشید تا مجددا اطمینان دهید: ایجاد تغییرات و تحول در شرکت فعلی از تغییرات در جذب پرسنل گرفته تا ترکیب و ادغام محصولات و تمرکز بر جنبه راهبردی شرکت و محصولات آن لزوما با انجام ریسک و خطرپذیری همراه است. یک کارآفرین باید آماده باشد تا برای بار دوم به پرسنل خود اطمینان دهد که هر دو طرف قرارداد در راستای هدف واحدی حرکت میکنند. درک و شناخت دغدغههای آنها گام اول در اطمینان بخشی مجدد پیرامون این مساله است که دغدغههای شما مشابه هم هستند. کارمندان اصلا شما را نمیشناسند. بهترین کاری که میشود در این شرایط انجام داد درک شرایط افراد و زمان ورود به این عرصه است پیش از آنکه شما را ترک کنند. آنها درصدد هستند تا به حرفهای شما گوش دهند زیرا به آنها کمک میکند پول بیشتری دربیاورند و زمان کمتری را در اداره یا دفتر صرف کنند و این کمکی است برای رسیدن به اهداف خود و خانواده شان در زندگی و این همانند عواملی است که به شما کمک میکند با دیگران رابطهای برقرار کنید که منجر به جلب اعتماد طرف مقابلتان شود. بخشی از این اطمینان مجدد شامل آمادگی برای مقابله و کنترل ترسهایی است که احتمال دارد شما تا به حال به آن فکر نکرده باشید.
• به پرسنل خود اعتماد کنید: زمانی که «مورهد» در ابتدا دو شرکت را خریداری کرد، مدیران آنها را ابقا کرد. تصمیم این مدیران برای ماندن نیز نشان داد که آنها به دیدگاه ترکیبی و گروهی ما در مورد نتیجه این کسبوکار اعتماد دارند. همچنین این مساله کمک کرد تا مجاب شوم که من نیز میتوانم به آنها اعتماد کنم.
• علاقه و اشتیاق خود را حفظ کنید: «مورهد» اینطور بیان میکند که مردم درباره مرحله شروع کسبوکار با من صحبت میکنند و میگویند «میخواهم فلان کسب وکار را شروع کنم زیرا به آن علاقه دارم.» اغلب این افراد درباره کارآفرینی به روش تحقیق و بررسی چیزی نمیدانند. آگاهی از نوع کار آفرینیای که متناسب با شخصیت شما باشد نکته کلیدی موفقیت در یک کسبوکار پر ریسک است.
ارسال نظر