گروه ترجمه: رابرت دنیرو ستاره برخی از خاطره‌انگیز‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای جهان است که قابلیت آن را داشته تا از ایفای یک نقش در یک فیلم به ایفای نقشی کاملا متضاد در فیلمی دیگر روی آورد. اما آیا او می‌تواند بزرگ‌ترین بازیگر تاریخ سینمای جهان باشد؟ نشریه «میرور» گزارشی از یک تحلیل جدید را منتشر کرده است که در آن رابرت دنیرو ستاره بازیگری سینمای آمریکا توانسته است رتبه‌ای بالاتر از چارلی چاپلین، کلینت ایستوود و لئوناردو دی کاپریو را به خود اختصاص دهد که بی‌شک جایگاه بسیار خوبی است.
البته این رتبه‌بندی نه براساس جوایزی است که در صنعت سینما به بازیگران اهدا شده است، بلکه براساس تعداد نقش‌های کلیدی است که از نظر طرفداران سینما، هر بازیگر ایفا کرده است. داده‌های این تحلیل بر پایه بررسی ۲۰۰ فیلم برتر در رتبه‌بندی بزرگترین وب‌سایت مرور فیلم‌های جهان یعنی «imdb » به دست آمده است. در این انتخاب، هر بازیگر می‌بایست نقشی محوری در یکی از این ۲۰۰ فیلم برتر ایفا کرده باشد و نام او در میان پنج نام نخست بازیگران فیلم باشد. مجموع امتیاز دنیرو ۷ شد که به‌خاطر بازی در ۷ فیلم به نام‌های رفقای خوب، روزی روزگاری در آمریکا، راننده تاکسی، گاو خشمگین، مخمصه، کازینو و شکارچی گوزن به وی تعلق گرفت. به این ترتیب او از سه رقیب دیگر که هر یک امتیاز ۵ را به خود اختصاص دادند، جلو افتاد: چارلی چاپلین، کلینت ایستوود و دی کاپریو.
چارلی چاپلین به‌خاطر بازی در فیلم‌های «روشنایی‌های شهر»، «عصر جدید»، «دیکتاتور بزرگ»، «پسر بچه» و «جویندگان طلا» به امتیاز 5 دست یافت.
کلینت ایستوود نیز به‌خاطر بازی در پنج فیلم‌ برتر از فهرست ۲۰۰ فیلم برتر تاریخ سینما به نام‌های خوب، بد، زشت، برای چند دلار بیشتر، نابخشوده، گرن تورینو و عزیز میلیون دلاری، امتیاز ۵ را به خود اختصاص داد.
پنج نقش کلیدی دی کاپریو نیز در فیلم‌های سرآغاز ، رفتگان، جانگوی رها از بند، گرگ وال‌استریت و شاتر آیلند ایفا شده‌اند.
هفت بازیگر دیگر هر یک با چهار امتیاز به‌خاطر چهار نقش کلیدی خود در ۲۰۰ فیلم برتر به طور مشترک جایگاه پنجم را به خود اختصاص دادند. این هفت بازیگر عبارتند از: برد پیت، بوروس ویلیس، جک نیکلسون، جیمز استوارت، جو پشی، مورگان فریمن و تام هنکس.

کارنامه یک بازیگر
رابرت دِ نیرو بازیگر، کارگردان و تهیه‌کننده آمریکایی است. از اولین فیلم‌های خوبی که بازی کرد می‌توان به «پایین شهر» ساخته مارتین اسکورسیزی اشاره کرد. بعد از عدم موفقیتش در دریافت نقش مایکل کورلئونه در فیلم پدرخوانده 1، نقش ویتو کورلئونه در قسمت دوم همین فیلم به وی داده شد و او برنده جایزه اسکار بهترین نقش مکمل مرد به‌خاطر این نقش شد. همکاری او با مارتین اسکورسیزی چنان پر رنگ بود که او را با فیلم‌های اسکورسیزی را می‌شناسند. از فیلم‌های این دو می‌توان به راننده تاکسی و تنگه وحشت اشاره کرد که به‌خاطر بازی در هردو آنها نامزد دریافت جایزه اسکار شد. فیلم شکارچی گوزن ساخته مایکل چیمینو نیز او را نامزد دریافت جایزه اسکار کرد.
رابرت دنیرو همچنین نامزد دریافت چهار جایزه گلدن گلوب به‌خاطر بازی در فیلم‌های نیویورک، نیویورک (۱۹۷۷)، فرار نیمه‌شب (۱۹۸۸)، اینو ببین (۱۹۹۹) و ملاقات با والدین (۲۰۰۰) شد. در سمت کارگردانی نیز اثری همچون چوپان خوب از وی وجود دارد.
دِ نیرو به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین و استثنایی‌ترین بازیگران تاریخ سینما شناخته می‌شود. وی تاکنون در بیش از 90 فیلم در طول دوران فعالیتش ظاهر شده است.
رابرت د نیرو ۱۰ ساله بود که کارش را با تئاتر آغاز کرد و در نمایشنامه «جادوگر شهر اُز» هنرنمایی کرد و بعدها به کلاس بازیگری لی استراسبرگ رفت و بازیگری را نزد او آموخت و به این ترتیب بود که به بازیگری متد اکتینگ تبدیل شد، سبکی که مارلون براندو و جیمز دین آغازگران آن بودند و با رابرت دِ نیرو، آل پاچینو و داستین هافمن به اوج قدرت خود رسید. باید گفت که او بازیگری درونگراست و بازی‌های تاثیرگذار او منبع الهام بسیاری از بازیگران معاصر نظیر دانیل دی-لوئیس و شان پن بوده‌است تا جایی که دانیل دی-لوئیس را دنیروی انگلیس می‌خوانند و او نیز دنیرو را قهرمان خود در آغاز راه بازیگری دانسته است. دنیرو در سال ۱۹۶۸ اولین فیلم خود را با عنوان احوالپرسی اثر برایان دی پالما کارگردان جوان آن سال‌های سینما بازی کرد، پس از آن نیز در چند فیلم از همین فیلمساز با عناوین جشن عروسی و سلام مادر ایفای نقش کرد. او در سال ۱۹۷۲ به عنوان یکی از کاندیداهای ایفای نقش در فیلم پدرخوانده مطرح شد ولی نقشی به وی نرسید و مجبور شد در فیلم دار و دسته‌ای که نمی‌توانست شلیک کند بازی کند. در سال ۱۹۷۳ در فیلم طبل را آهسته بزن که اولین فیلم حرفه‌ای او محسوب می‌شود، در نقش یک بازیکن بیسبال که با بیماری مرگباری دست و پنجه نرم می‌کند خوش درخشید و در همان سال مارتین اسکورسیزی از او دعوت کرد تا در فیلم خیابان‌های بی‌رحم نقش یک جوان خوشگذران خیابانی به نام جانی بوی را بازی کند، موفقیت آن فیلم هم چشمگیر بود و آغازی شد برای کارهای درخشان دنیرو و مارتین اسکورسیزی.
دِ نیرو خیلی زود با تیم مارتین اسکورسیزی و فرانسیس فورد کاپولا آشنا شد. این کارگردانان که همچون رابرت د نیرو اصل و ریشه‌ای ایتالیایی داشتند تصمیم بر ایجاد موجی از فیلم‌های انتقادی از سیستم سرمایه‌داری و جو بی‌خیالی حاکم بر آمریکا گرفتند. علمدار این موج کاپولا بود؛ اما مارتین اسکورسیزی و رابرت د نیرو تیم هماهنگی از آب درآمدند. فیلم‌های زیادی نیز تهیه و چند فیلم نیز کارگردانی کرده‌است مانند یک داستان برانکسی که فیلم بسیار زیبایی از آب در آمد.
مارلون براندو در مورد او گفته‌است:«به گمان من حتی خود دِ نیرو هم نمی‌داند که تا چه حد مهارت دارد.»