چرا یارانه کتاب به مصرفکننده واقعی نمیرسد؟
معادلات چند مجهولی بازار کتاب
گروه فرهنگ و هنر: گویی حرف و حدیث درباره بازار کتاب، تمامی ندارد. در واقع نشر در ایران یکی از پرحاشیهترین موضوعها برای جنجالسازی و مباحثه است و شاید علت این امر به اتفاقی مربوط شود که یک رکورد منحصربهفرد برای ایران در جهان کتاب رقم زده است. اتفاق این است؛ هماکنون در ایران نزدیک به ۱۰ هزار مجوز نشر وجود دارد و از آن رو که ناشران غیرفعال بر اساس قانون باید توقیف شوند، باید گفت که حدود ۱۰ هزار ناشر فعال در کشور فعالیت دارند. در این صورت با فرض جمعیت ۸۰ میلیونی، به ازای هر هشت هزار نفر یک ناشر فعال مشغول نشر کتاب است.
گروه فرهنگ و هنر: گویی حرف و حدیث درباره بازار کتاب، تمامی ندارد. در واقع نشر در ایران یکی از پرحاشیهترین موضوعها برای جنجالسازی و مباحثه است و شاید علت این امر به اتفاقی مربوط شود که یک رکورد منحصربهفرد برای ایران در جهان کتاب رقم زده است. اتفاق این است؛ هماکنون در ایران نزدیک به ۱۰ هزار مجوز نشر وجود دارد و از آن رو که ناشران غیرفعال بر اساس قانون باید توقیف شوند، باید گفت که حدود ۱۰ هزار ناشر فعال در کشور فعالیت دارند. در این صورت با فرض جمعیت ۸۰ میلیونی، به ازای هر هشت هزار نفر یک ناشر فعال مشغول نشر کتاب است. این در حالی است که برای مثال در انگلستان که براساس اطلاعات منتشر شده در سال ۲۰۱۱ از سوی شبکه بی.بی.سی یکی از کشورهای مطرح و پرفروش بازار کتاب در جهان است، تنها حدود ۴۰۰ ناشر وجود دارند. به بیان دیگر با توجه به جمعیت نزدیک به ۶۰ میلیون نفری این کشور به ازای هر ۱۵۰ هزار نفر یک انتشاراتی وجود دارد. این مقایسه نشان میدهد که در ایران در یک موقعیت برابر، بازار هر ناشر بهطور بالقوه تنها متشکل از هشت هزار نفر خریدار است اما ناشر انگلیسی در همین موقعیت با ۱۵۰ هزار نفر خریدار بالقوه کتاب مواجه است. این نکته نشان میدهد که تعداد بالای ناشران در کشور به نسبت جمعیت، بازار نشر را شکننده کرده است و عرضه کتاب بیش از تقاضای منطقی و مشهودی است که در جامعه وجود دارد. جالب اینکه تعداد کتابفروشیهای فعال موجود در کشور، براساس آنچه مدیر انتشارات شباویز گفته است، کمتر از تعداد ناشران است و به ۱۰ هزار نمیرسد.
بازار آشفته نشر و چندگانگی یارانهها
تا سال ۸۶ اختصاص کاغذ یارانهای به ناشران یکی از مهمترین حمایتهای صورت گرفته در تولید کتاب بود اما در سال ۸۷ معاونت فرهنگی وزارت ارشاد اسلامی وقت به درخواست برخی از ناشران بودجه میلیاردی یارانه کاغذ را قطع کرد تا آن بودجه را صرف خرید کتاب، حمایت از اقشار کتابخوان و تجهیز کتابخانهها کند و به این طریق ناشران غیرحرفهای که تنها نام ناشر را یدک میکشیدند و در سال با پنج، شش عنوان کتاب در حوزه نشرفعالیت میکردند، از گردونه نشر خارج شوند و عرصه را برای ناشران حرفهای باز بگذارند. هدف دیگر از برداشتن یارانه کاغذ این بود که عدهای، بخش عمدهای از نوسانات قیمت کاغذ در بازار را ناشی از صدور حوالههای کاغذ دولتی میدانستند که موجب میشد هیچ تاجری ریسک وارد کردن کاغذ تحریر به کشور را تقبل نکند، از اینرو برای ثبات این بازار، یارانه کاغذ برداشته شد.برداشتن یارانه کاغذ سبب شد که قیمت کاغذ از بندی ۵ تا ۷ هزار تومان در بازار به بندی ۲۵ تا ۳۰ هزار تومان افزایش یابد و به تبع آن قیمت پشت جلد کتاب هم به همین میزان افزایش یافت. از آنجا که فرهنگ و هنر همیشه از یارانهای برخوردار است -زیرا این بخش به ارتقای زندگی مربوط میشود- متولیان بنا را بر این گذاشتند که یارانه کاغذ از تولیدکننده گرفته شود و به مصرفکننده کتاب پرداخت شود. از این رو دولت بخشی از این بودجه را بهصورت بن کارتهای الکترونیک در اختیار بخش محدودی از جامعه نظیر دانشجویان، طلاب، استادان و... قرار داد. بر اساس ماده شماره یک آییننامه نحوه پرداخت یارانه در حوزه نشر و مطبوعات، در بخش کتاب پرداخت یارانه مصرفکنندگان کتاب به شیوههای زیر صورت میگیرد:
۱ـ انتشار کارت اعتباری یا بن ارزشی خرید کتاب برای استفاده اقشار جامعه با اولویت گروههای زیر:
الف- دانشآموزان بهویژه در مقطع دبیرستان.
ب- دانشجویان در مقاطع کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا.
ج- طلاب علوم دینی در مقاطع مقدماتی، سطح و خارج.
د- استادان اهل قلم و فرهیختگان برجسته کشور.
اما از آنجا که صنعت نشر ما سالها با کاغذ یارانهای فعال بوده و به عبارتی یارانه در تاروپود این صنعت تنیده شده بود وزارت ارشاد برای حمایت از این بخش تصمیم گرفت که بخشی از کتابهای ناشران را متناسب با تیراژ خریداری کند تا افزایش قیمت که بالطبع موجب از دست رفتن بخشی از مخاطبان شده بود به این طریق جبران شود. اما آنچه در عمل رخ داد - که البته قابل پیشبینی بود- غیر از این بود. وزارت ارشاد از میان ناشران عدهای را انتخاب کرد و از میان کتابها هم موضوعاتی مشخص را برگزید. این گزینش سبب ایجاد دوگانگی در بازار نشر شد، یک دوگانگی که طبیعتا تبعات آن به مصرفکننده منتقل میشد.
نمایشگاه کتاب برای تخفیف گرفتن است؟
در ماده دوم آییننامه مذکور در بخش کتاب درباره تخفیفهای نمایشگاهی، حداقل تخفیف معادل حداقل تخفیفی که ناشران در نمایشگاهها ارائه میدهند در نظر گرفته شده، اما در نفس تخفیف گرفتن از ناشران برای ارائه کتابهایشان در نمایشگاهها، گویا انعطاف قانونی وجود ندارد و تصریحی در این باره در آییننامه مذکور وجود ندارد.این موضوع یکی از مهمترین چالشهای برگزاری نمایشگاههای کتاب در کشور است. اصولا برخی از ناشران حرفهای با برگزاری نمایشگاه کتاب بهعنوان عاملی که سیستم عرضه و فروش کتاب را دچار خلل میکند و کتابفروشها را بهعنوان مهمترین واسطه دائمی فروش کتاب متضرر میکند، مخالفند.
فتحی لقمان، مدیر انتشارات آوند اندیشه در شیراز معتقد است که یکی از علل مخالفت ناشران با برگزاری نمایشگاه اجبار ناشر برای تخفیف در نمایشگاه است و میگوید: «یکی از عاملهای مهم پایین بودن کیفیت نمایشگاههای کتاب این است که ناشران اجبار دارند چند درصد تخفیف بدهند این تخفیف اصلا مطلوب نیست به ظاهر این تخفیف به نفع مخاطب است اما استدلال من این است که در نهایت به ضرر مخاطب تمام میشود. زیرا بعضی از ناشران حاضر نمیشوند با این شرایط در نمایشگاه شرکت کنند.
وی ادامه داد: «با توجه به اینکه یارانه کاغذ هم برداشته شده قیمت کتاب خود به خود بسیار بالا است اگر ناشری بخواهد در بازار بماند باید سعی کند کتابش را ارزانتر چاپ کند. وقتی بخواهد کتابش را ارزان عرضه کند تخفیف و هزینه نمایشگاه (حملونقل و درصد فروشنده) هم که به آن اضافه شود نتیجه آن میشود که برای ناشر نمیصرفد که در نمایشگاه شرکت کند. حالا هرچه که میزان فروش زیاد باشد، استدلال من این است که وجود تخفیف حداقلی هم اصلا به نفع مردم نیست. به این معنا که کتاب خوب در نمایشگاه نمیآید و مردم باید با بنهایی که خریدهاند به اجبار کتابی بخرند که خیلی هم خوب نیست یا آنقدر بدون هزینه چاپ شده که ناشر حاضر است تخفیف دهد؛ منظورم این نیست که همه کتابهایی که در نمایشگاه شرکت کردند بد هستند منظورم این است که غالب کتابهایی که آمدهاند همانهایی هستند که قابلیت تخفیفهای بالا را دارند و این یعنی کیفیت پایین.»
پیشنهاد یارانه فرهنگی ماهانه
افزون بر این به نظر میرسد که حمایت از کتابخوانی نیازمند اولویتبندی مطلق نیست؛ به این معنی که هر خانوار ایرانی باید همچنانکه یارانه نان دریافت میکند، بتواند یارانه کتاب یا با عنوانی دقیقتر یارانه فرهنگی نیز دریافت کند.
در واقع از محل اعتبارات موجود برای حمایت از حوزه فرهنگ و به جای پرداخت بن کتاب صرفا میان یک قشر خاص از افراد جامعه، این اعتبار بر اساس یک شاخص همچون ضریب مصرف فرهنگی، متناسب با شغل، تحصیلات، سوابق فرهنگی و هنری و... هر ماه به شکل مشخصی پرداخت شود. یعنی یارانه فرهنگی به مصرفکننده واقعی برسد.بدیهی است که این اتفاق در صورتی که کمترین احتمالی برای محقق شدن وجود داشته باشد، نیازمند یک طرح ریزی و برنامهریزی دقیق از سوی کارشناسان و مسوولان امر است؛ اما ناگفته پیداست که شیوه توزیع اینچنین یارانه فرهنگی میتواند کارآمدتر از صرف اعتبارات این بخش برای یک قشر خاص باشد.
ارسال نظر