شهادت روزگار و سوال هستی در آثار هنرمند

او افزود: «وجه دوم، سوال هستی است. هنرمند تمام آنهایی را که در وجه اول، جمع می‌کند به مخاطب نشان می‌دهد تا علاوه بر خاطره فردی، آن را به خاطره جمعی تبدیل کند. ما با دیدن آثار خاکدان این وجه اشتراک خاطره جمعی را در داخل اشیای چمدان و خرده‌ریزها پیدا می‌کنیم.»

این هنرمند گفت: «در آثار خاکدان، اشیایی مانند دیوار پوسیده و خراشیده، درها و پنجره‌های پوسیده، عکس‌های قدیمی روی دیوار، قاب عکس‌های خالی، توپ‌ها، اسب چوبی، عروسک‌های چوبی و پلاستیکی و غیره، چه تاویل‌هایی را در ذهن ما بر می‌انگیزد؟ تمام هم‌نسلان من و مرحوم خاکدان، با این تصاویر اشیا، خاطرات مشترکی در ذهنمان شکل می‌گرفت.»

حقیقی ادامه داد: «حتی بخش زیادی از این اشیا، این خاطرات را در نسل‌های بعد از ما نیز بیدار می‌کند. اینها همان تاویل‌های پنهانی چون اشک، دوری، گریه، مویه، خنده، تنهایی، سفر، تولد، مرگ، زمان، کودکی و غیره است، که نقاش می‌خواهد به ما ارائه دهد.»

این هنرمند در پایان به رباعیاتی از خیام اشاره کرد و گفت: «این کوزه چو من عاشقِ زاری بوده‌ست/ در بندِ سرِ زلفِ نگاری بوده‌ست/ این دسته که بر گردنِ او می‌بینی/ دستی‌ست که بر گردنِ یاری بوده‌ست و همچنین هر ذره که در خاک زمینی بوده‌ست/ پیش از من و تو تاج و نگینی بوده‌ست/ گرد از رخ نازنین به آزرم فشان/ کآن هم رخ خوب نازنینی بوده‌ست، این ابیات ذات تصویر اشیای به‌ظاهر پوسیده واحد خاکدان هستند.»