نشست ارتباط میان کتاب و سینما با حضور کیانوش عیاری
چرا کلیدر فیلم نشد؟
او ادامه داد: «برخی از اهالی سینما از کتاب گریزانند و بر این باورند که تصویر خودش آموزنده است اما به نظر من و با عرض پوزش از این مثال اما حتی توالت رفتن هم نیاز به مطالعه دارد پس باید مطالعه داشت.»
عیاری در ادامه و درباره نحوه علاقهاش به نویسندگی گفت: «من و همکارانم جنبه تعریف نداریم، به کارگردانها رو ندهید. زمانی که کلاس اول دبستان بودم، وقتی توانستم یک جمله بسازم اولین داستان خودم را به نام «کریم در وحشت» در هفتسالگی نوشتم و گمان کردم باید ادامه دهم و نویسنده شوم. حدود دوازدهسالگی نوشتن را به این شکل ادامه دادم که سناریوی فیلمهایی را که از پرده سینما میدیدم مینوشتم، بعدها شروع کردم به نوشتن ایدههای خودم و اولین فیلمم به نام «نابخشوده» را در هفدهسالگی نوشتم.»
این کارگردان گفت: «دنیای سینما من را گیج کرده بود و با اولین اثرم «تنوره دیو» عاشق سینما شدم. در دوره نوجوانی که دروازهبان بودم هیچگاه فکر نمیکردم چیزی بتواند من را از فوتبال جدا کند اما سینما این کار را انجام داد. بارها بهشوخی گفتهام موقع به دنیا آمدن به قابلهام گفتم سینما اختراع شده یا نه و او گفته بله و من به دنیا آمدم. من نمیدانم اگر سینما نباشد باید چه کار کنم؟ چون حتی مسافرکشی هم بلد نیستم.»
کیانوش عیاری در پاسخ به این پرسش که آیا تاکنون از میان آثار ادبی فیلمنامهای نوشتید گفت: اصولا من فاصله زیادی میان ادبیات و سینما میبینم، البته ادبیات خارج از سینما برایم عزیز است. با این وجود تقریبا همه داستانهای ایرانی را خواندهام. در ایران نویسندگانی مانند اسماعیل فصیح هستند که آثارشان بسیار برای سینما خوب است.
او درباره نحوه نوشتن فیلمنامه «دو نیمه سیب» گفت: سالها آثارم از ارشاد مورد پذیرش نبود. برای اینکه بتوانم کار کنم و امور زندگی را بگردانم کتابی بود به نام «خواهران غریب» از اریش کستنر که من نام آن را «دو نیمه سیب» گذاشتم. واقعیت این است که فیلم خوبی نشد، به نظرم فیلم کیومرث پوراحمد به نام «خواهران غریب» بهتر از کار من بود. در فیلم من بازیگرم مریم مصدقی بعد از شروع فیلمبرداری باردار شد و دیگر نتوانست نقش را ایفا کند و من مجبور شدم فیلمنامه را تغییر دهم تا فقط از شر آن نوشتهها رها شوم.»
او درباره علاقهاش به همکاری با محمود دولتآبادی گفت: من با آقای دولتآبادی صحبت کردم تا با اقتباس از «کلیدر» اثری بنویسیم و ایشان هم موافقت کرد اما تهیهکننده از نظر مالی با آقای دولتآبادی به توافق نرسید. یک بار هم مدتها قبل وقتی «جای خالی سلوچ» را خواندم خوشم آمد و خواستم بخش لوک مست را بسازم، ایده را با دولتآبادی مطرح کردم و قول دادم نظر ایشان برآورده میشود، ایشان هم پذیرفتند، اما راستش بعدا از ساختن آن ترسیدم و وارد ساختن آن نشدم.
وحید نیکخواه آزاد، تهیهکننده سینما، نیز در این مراسم حضور داشت و با دعوت میزبانان دقایقی درباره کیانوش عیاری و سینمای این کارگردان صحبت کرد. او گفت: من این سعادت را نداشتم که کار مشترکی با آقای عیاری انجام دهم و مقداری هم دلم برای جوانترها میسوزد چون تجربه تماشای فیلمهای ایشان در جشنواره را از دست دادهاند. آقای عیاری مانند کسی است که در سنگلاخ حرکت میکند و با هر گامش مسیری را میسازد و وقتی به آنها نگاه میکنیم متوجه میشویم که به واسطه تنوع کاریاش یک دنیای سبز را در سینما ساخته است. عیاری هیچگاه حرف سیاسی نزده اما همیشه دغدغه داشته و به مسائل مهم اجتماعی پرداخته است؛ مثلا در همین فیلم «خانه پدری» به یک موضوع مهم یعنی دخترکشی اشاره کرده است.
او ادامه داد: عیاری همیشه فیلم توقیفی داشته مثل «کاناپه» و «خانه پدری» اما آنقدر متین حرفهایش را زده که یک تلویزیون فاجعه مثل صداوسیما همیشه دهنش آب افتاده تا با او کار کند و آثارش را نمایش دهد. حتی تلویزیون هم ارزش آقای عیاری را میداند.