اتحادیه ناشران هم بیانیه نوشت
ادامه اعتراضها به «خندوانه»
با این حال بهنظر میرسد بیشتر اعتراضها به «در» است تا «دیوار» بشنود. سالهاست که صداوسیما با حواشی و جنجالهای عجیب و غریبی دست و پنجه نرم میکند و در این مدت هم بارها و بارها مورد انتقادهای گسترده و شدید کارشناسان، برنامهسازان و هنرمندان بوده است. بسیاری معتقدند سیمای ملی نتوانسته بازتابدهنده علایق و خواستههای طیف گستردهای از مخاطبانش باشد و هر بار موجب رنجش برخی از طیفهای مخاطبانش شده است. با این همه اگرچه تلویزیون در سالهای اخیر تلاش کرده تا با راهاندازی برنامه «کتاب باز» توجه ویژهای به ادبیات و همچنین نویسندگان ایرانی داشته باشد اما گویا رنجش نویسندگان از این رسانه بسی بیشتر از این حرفهاست، چنان که با یک جمله یک فوتبالیست بازنشسته دوباره داغشان تازه شده و روزبهروز بر واکنشهایشان به این گفته افزوده شده است. نویسندگان عمدتا در این اعتراضها تلاش کردهاند تا موقعیت نه چندان تعریفی این صنف را یادآوری کنند. اهمیت موضوع نیز از همین جنبه است که دیگر بار وضعیت نویسندگان ایران، مناسبات نشر، بازار کتاب و... موردتوجه دوباره قرار بگیرد؛ شاید گشایشی در گره کار این صنف اتفاق بیفتد.به هر روی در دو روز گذشته بسیاری از افراد و رسانهها سعی کردند چند خطی در دفاع از نویسندگی بنویسند و از اعتبار تاریخی نویسندگی در ایران یاد کنند. هرچند رامبد جوان مجری برنامه خندوانه که خنده طولانیاش خشم خیلیها را برانگیخت دیروز رسما عذرخواهی کرد اما واکنشها همچنان هم ادامه دارد.
بیانیه اتحادیه ناشران
اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در بیانیهاش توهین کریمی به نویسندگان را «شکستهشدن حرمت نویسنده ایرانی» در برنامه تلویزیونی «خندوانه» عنوان کرده و نوشته است: «وای به روزی که به بهانه خنداندن ریشه خود زنیم! متاسفانه در یک برنامه تلویزیونی (طنز) صداوسیما تحت عنوان خندوانه در حضور مجری و تهیهکنندگان مدعی اهل فرهنگ، توسط میهمانان این برنامه در معرض[دید] هزاران بیننده حرمت نویسنده ایرانی شکسته شده و مجری محترم نه تنها تذکری نمیدهد بلکه قهقهه میزند. اتحادیه ناشران و کتابفروشان ضمن درک جایگاه والای فرهیختگان این مرز و بوم که از رفتار فوق متاثر شدند دغدغه این را دارد که با این اوصاف در آینده، امید و انگیزه زنده نگه داشتن فرهنگ ملی به کجا خواهد رفت.» ماجرا به برنامه تلویزیونی «خندوانه» در شب عید فطر برمیگردد، در این بخش از برنامه که با حضور خداداد عزیزی و فیروز کریمی روی آنتن شبکه نسیم رفت، از میهمانان خواسته شد از سه نویسنده ایرانی نام ببرند، این پرسش با واکنشهایی تمسخرآمیز از سوی خداداد عزیزی و فیروز کریمی همراه شد؛ یکی میگفت «نویسنده ایرانی از کجا بیارم» و دیگری میگفت «نویسندههای ایرانی بیکارن... بیکارن میشینن مینویسن...»
واکنش یک مدیر تلویزیونی
بهرنگ ملکمحمدی مدیر گروه فیلم و سریال شبکه دو سیما هم در واکنش به این برنامه، در متنی نوشته است: «شک ندارم «عزاداران بیل»، «زنده به گور»، «سووشون»، «جای خالی سلوچ»، «سمفونی مردگان»، «همسایهها»، «قصههای مجید»، «فصل نان» و خیلی دیگر از آثار تاریخ داستاننویسی ایران را آدمهای بیکار ننوشتهاند. اینها سرمایه فرهنگی است که خود به خود به دلیل ضعف تاریخی حضور در مجامع بینالمللی و تیراژ فاجعه کتاب در ایران مهجور مانده است و به گمانم تاب خودزنیهای دیگر را ندارد....بیکار انگاشتن نویسندهها تصور خیلیهاست که رویشان نمیشود بگویند و گاه هم البته به زبان میآورند. خود من بارها شاهد آن بودهام، حتی در میان قشری که خود را اندیشمند میدانند؛ و عموما برخورد با نوشتن در ایران اینگونه است.»
نویسندگان سینما
جابر قاسمعلی از نویسندگان سینمایی ایران نیز روز گذشته در گفتوگویی اعلام کرده: «نویسندگی و فیلمنامهنویسی در سینما یکی از پرمصائبترین شغلهاست؛ کمتر دیده میشود، کمتر دستمزد میگیرد اما اگر کاری خوب از آب درنیاید انگشت اتهام به سمت فیلمنامهنویس است که کار خود را درست انجام نداده و قصه درنیامده و فیلم یا سریال مورد قبول مخاطب واقع نشده است. سالهاست که این جمله کلیشهای در سینما و سریالسازی ما وجود دارد که فیلمنامه و فیلمنامهنویس خوب نداریم و به همین دلیل سینمای ما اینگونه شده و مخاطب خود را از دست داده است. آیا واقعا سینمای ما فقط مشکل فیلمنامه دارد؟ آیا هیچیک از ارکان سینما و تلویزیون در این ریزش گسترده مخاطبان مقصر نیستند؟» نیما جاویدی و سعید روستایی از سینماگران دیگری هستند که روز گذشته با انتشار متنی به رویداد یاد شده این گونه واکنش نشان دادهاند: «روز پاسداشت بزرگ حماسهسرای فارسیزبان، حکیم ابوالقاسم فردوسی دست کم فرصتی است باارزش برای یادآوری جایگاه پر اهمیت شعرا و نویسندگان ایرانی در تمام ادوار تاریخ این سرزمین کهن. چه بسا این روزها علاقهمندان به عرصه نویسندگی در تمامی حوزههای مرتبط، به خاطر معدود نگاههای عوامانه و سطحی نسبت به آینده این هنر جذاب و شریف دچار تردید شوند. بر خود[فرض] میدانیم که به عنوان بخش بسیار کوچکی از جامعه بزرگ، محترم و شریف نویسندگان ایرانی، این جایگاه مهم در شکلگیری زبان و فرهنگ کشورمان را ارج بنهیم.» این دو نفر در پایان متن نیز از اینکه زلفشان به زلف یاری چون قلم گره خورده و از لذت بیانتهای نوشتن بهرهمند شدهاند، اظهار خوشاقبالی کردهاند.