خرید ویولن به قیمت ۲۵ ماهی سفید
امروز سالروز تولد فرهاد فخرالدینی است
او در این کتاب شرح میدهد که پدرش بود که نخستین بار او را که کودکی خردسال بود، با موسیقی آشنا کرد؛ هنگامی که با فرستادن برادرش به منزل، او را بعد از پایان کار در مغازه برای تماشای یک برنامه موسیقی به سالن شیر و خورشید تبریز برد. وی مینویسد: «بعد از کمی پیادهروی به محلی رسیدیم که بسیار زیبا و دیدنی بود، سالن کنسرت شیر و خورشید. این سالن به شکل سالنهای کنسرت اروپا ساخته شده و بسیار مجلل بود. صندلیهای مخملی قرمز پررنگ آن هنوز در خاطرم است. برنامه موسیقیای که با رقصهای محلی آذربایجانی و آواز توأم بود برایم بسیار تازگی داشت و از دیدن و شنیدن این برنامه فوقالعاده خوشم آمد. پدرم فقط یک بلیت داشت و مرا روی زانوی خودش نشانده بود. فهمیدم که علت فرستادن برادرم به منزل چه بود.» فرهاد فخرالدینی که برادرش فخرالدین تار مینواخت، در نوجوانی به پیشنهاد پدرش ویولنی خرید و آموختن موسیقی را آغاز کرد. او در این کتاب شرح میدهد: «بد نیست بدانیم که قیمت یک ماهی سفید در آن زمان یک تومان بود و قیمت این ویولن ساخت اصفهان در واقع معادل ۲۵ماهی سفید بود.»
از جمله مسائلی که در سالهای نخست انقلاب در تمامی عرصهها پیگیری میشد «پاکسازی» بود و ارکستر رادیو تلویزیون هم از این موضوع مستثنی نماند. فخرالدینی درباره این دوران مینویسد: «بعد از انقلاب مسوولهای جدید اصرار داشتند من ارکستر را پاکسازی و تعدادی از همکارانم را از کار برکنار کنم. ارکستر رادیو تلویزیون ملی ایران از نظر اخلاقی و هنری یک ارکستر نمونه بود و به استثنای یک نفر که در زندان به سر میبرد و بعدا مجازات شد، همگی از افراد پاک، صالح و شریف بودند که از نظر اخلاقی هم مشکلی نداشتند و من نمیتوانستم از بین آنها چند نفری را جدا کرده و کنار بگذارم.»
اینها در کنار نگاه خاص و سیال آن دوران به هنر موسیقی دلزدگی فخرالدینی را در پی داشت، چنانکه به کنارهگیریاش از رهبری ارکستر رادیو تلویزیون انجامید: «مسائل دیگری هم وجود داشت که عرصه را برایم تنگ کرده بود. موسیقی هم دیگر بهخودیخود مورد توجه نبود و هر از چندی از حرام بودن آن صحبت میشد و من هم دوست نداشتم کار حرام انجام دهم. یک عمر با صداقت، خلوص نیت و با عشقی پاک و بدون هیچگونه آلودگی به موسیقی پرداخته بودم و روا نبود کارم حرام به حساب بیاید. بنابراین اوایل تابستان ۱۳۵۸ مصلحت را در آن دیدم که از رهبری ارکستر رادیو تلویزیون ملی ایران به خواست خود کنارهگیری کنم. به این ترتیب به همکاری پانزدهسالهام با رادیو خاتمه دادم.» کناره گرفتن فخرالدینی اما دیری نپایید که این بار از سوی استادش دکتر مهدی برکشلی که آن زمان جانشین وزیر فرهنگ و هنر بود، برای سرپرستی اداره کل فعالیتهای هنری فراخوانده شد و از آنجا که حق بر گردنش داشت، به این خواست گردن نهاد و سرپرستی این اداره را عهدهدار شد.
او کمتر از یک ماه بعد در کنار علی تجویدی، مصطفی پورتراب، محمود کریمی و حسن فرشاد، به عضویت شورای موسیقی منصوب شد و فعالیت خود را در عرصه تازه آغاز کرد. فرهاد فخرالدینی کمتر از یک سال در اداره کل هنری به فعالیت پرداخت و در این دوران هم به حل برخی مشکلات هنرمندان در مواجهه با ساختار تازه پرداخت و هم از سوی مدیرانش مورد تقدیر قرار گرفت. آنچنان که دکتر حسن حبیبی (وزیر وقت) به یکی از معاونهایش گفته بود: «من به چنین مدیرکلهایی نیاز دارم.»