پیکر داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر تشییع شد
بدرقه در بهت
وقتی همه دوربینها کار نمیکنند
در ادامه بهمن فرمانآرا، کارگردان قدیمی سینما، پشت تریبون قرار گرفت و گفت: «داریوشجان قرار نبود این ملاقات اینچنین باشد، ما کجا زندگی میکنیم؟ یکی از بزرگترین فیلمسازان این مملکت باید سلاخی شود؟ من و داریوش سال ۶۶ هر دو به ایران بازگشتیم، او به سمت فلسفه رفت و من به سمت کارگردانی سینما رفتم. با هم دوست بودیم، رفیق بودیم و روزها و شبهای زیادی را گذراندیم، هیچ نمیشود گفت. چگونه همه دوربینها کار نمیکنند وقتی دلشان بخواهد. داریوش باید تنها در کنار همسرش سلاخی شود؟ ما داریم کجا زندگی میکنیم؟ من حرف زیادی نمیزنم. دل ما شکسته است، همهچیز بد است، آیا قرار است هر هفته برای رفتن کسی اینجا جمع شویم؟ داریوش حقش بیش از اینها بود.» در ادامه علی مصفا برای خواندن پیام فریار جواهریان و صفا مهرجویی که در خارج از کشور هستند، روی صحنه آمد.
در پیام همسر سابق این هنرمند آمده است: «چطور میتوانم از همه دوستان و شیفتگان داریوش تشکر کنم؟ چگونه چنین مرگ هولناکی برای این مرد بزرگ رقم خورد؟ دلم به این خوش است که نسل جدید فیلمهایت را کشف میکنند و معنای خاصی از آن پیدا میکنند. داریوش هنرمند واقعی بود و در همه آثارش لایههای مختلفی به نمایش میگذاشت. چند سال است مشغول نوشتن خاطرات هستم اما افسوس که این هفت ماه اخیر با داریوش قهر بودم. نمیشود اینگونه بدون خداحافظی بروی. دلم پیش موناست که چگونه یکشبه تنها شد.» در پیام صفا مهرجویی نیز چنین آمده بود: «دنیا نهتنها یک هنرمند بزرگ که یک پدر خوب را از دست داد، امیدوار بودم بار دیگر او را در آغوش بگیرم و از رمان آخری که خواندم، برایش بگویم اما دنیا جور دیگری رقم خورد.
یاد پدرم در خاطر بیشمار ایرانی و غیرایرانی در سراسر دنیا زنده خواهد ماند؛ هم از طریق آثارش هم از زندگی شریفش. از صمیم دل قدردان هممیهنان هستم که در این لحظات اندوهناک به ما قوت بخشیدند بهویژه از هنرمندان که این گردهمایی را در غیاب من برای پدرم تدارک دیدند.» سپس پیام کیانوش عیاری خوانده شد. در این پیام آمده بود: «او متبحرترین ترسیمکننده زندگی بود. او در فیلمهای پیچیده خود هم چنین ویژگیای داشت. او با بینش و دانش خود میتوانست روایت مطلوبی از زندگی داشته باشد بدون اینکه آن را زندگی کرده باشد. اما این جنایت هولناک معمایی است که بهزودی ابعاد آن روشن میشود.»
قاتلان در میان ما هستند
محسن امیریوسفی، رئیس کانون کارگردانان، نیز روی صحنه آمد و گفت: «قتل این کارگردان و وحیده محمدیفر همسرش را تسلیت میگویم. بعد از مرگ غمانگیز کیومرث پوراحمد شاهد مرگ فجیع این دو هستیم.» مونا مهرجویی، فرزند کوچک این هنرمند، نیز گفت: «نمیدانم چه بگویم. از همه تشکر میکنم که حضور پیدا کردهاند. من تنها احساسی که دارم این است که پدر و مادرم کنارم ایستادهاند، شانههای من را گرفتهاند و از من میخواهند بایستم. میدانم کنارم هستند. به قول پدرم قاتلان میان ما هستند، امیدوارم بتوانیم هرچه سریعتر آنها را پیدا کنیم.»
در بخش دیگری از این آیین، پیام مریم مهرجویی، دیگر دختر کارگردان فقید که در خارج از کشور به سر میبرد، قرائت شد. در این پیام آمده است: «از طرف خودم و برادرم از همه تشکر میکنم. از همه هنرمندانی که با پدرم همکاری داشتند تشکر میکنم. از همه دوستدارانش هم سپاسگزارم. عشق و محبت همه را حس میکنم، از تمام مردم ایران که در این مدت به ما پیام دادهاند و درگیر این ماجرا شدهاند، سپاسگزارم. همه ما در یک شوک بزرگ هستیم. همه ما شیفته داریوش مهرجویی بودیم، از طرف خودم میتوانم بگویم پدرم به قول حمید هامون شلنگ تخته میانداخت ولی با همه این کارها و ژستها و اداواطوارها قلبش ساده و بیشیلهپیله بود. به خاطر همین قلب و آن قدرتی که داشت، بیان آن لحظات معجزهآفرین زندگی سخت است. در همه بالا پایینها فقط نور آن قلبش را میدیدم که ما را به جلو میبرد.»
مرضیه برومند، مدیرعامل خانه سینما، نیز در این مراسم حضور یافت و برای حاضران سخن گفت. او توضیح داد: «قرار بود متنی نوشته شود و دوستان ما دیروز در خانه سینما جمع بودند تا من به عنوان مدیرعامل بدبخت خانه سینما بخوانم اما هیچ کلماتی نمیتوانست این درد بزرگ و این فقدان فجیع را توصیف کند. من مجبور شدم بیایم و صحبت کنم، نمیدانم چه بگویم. قاصرم از گفتن عظمت دردی که خانه سینما به دوش میکشد. خانه سینما الان عزادار است اما باید به هم تسلیت بگوییم، ما کارگردان درخشان و تاثیرگذاری را از دست دادیم، او با «دایره مینا» باعث شد سازمان انتقال خون احداث شود؛ این تاثیر هنرمند است.»
او ادامه داد: «دکتر اقبال وزیر وقت چند سالی مانع پخش فیلم شد، پخش «گاو» هم ممنوع بود اما همین «گاو» توانست در سینمای بالنده ایران را روی جهان باز کند. تا هنرمندان زنده هستند به آنها برسید، بذر پوراحمد، مهرجویی، پسیانی در دل این هنرمندان جوان هست، بگذارید کار کنند. آنها دلسوز این مملکت هستند، آنها جوان هستند، آستانه درد هنرمندان پایین و سیاستمداران بالاست.»