فیلم «باربی» با تبلیغات چگونه صنایع مختلف را تحتتاثیر قرار داده است؟
انفجار بمب صورتی در صنعت سینما
خلق یک پدیده اقتصادی
«باربی» ساخته گرتا گرویگ که نخستین فیلم ساختهشده با الهام از عروسکهای معروف به همین نام است، این روزها نهتنها توانسته با رقیب سرسختی چون «اوپنهایمر» اثر کریستوفر نولان بر پرده سینماها هماوردی کند، بلکه توانسته برادران وارنر، کمپانی سازندهاش، را به مقام بزرگترین کمپین بازاریابی دهههای اخیر ارتقا دهد، زیرا بسیاری از صنایع با استفاده از موفقیت این فیلم سعی دارند به نحوی خود را به حالوهوای این فیلم بچسبانند؛ از جمله برندهای کفش، لباس، دکوراسیون و حتی غذا و فستفود این روزها کمال بهره را از حضور باربی و محبوبیت آن میبرند. موضوعی که حالا بسیار فراتر از تبلیغات هزینهشده برای فیلم رفته است و بهطور خودجوش هر روز در هر جای دنیا در حال رخ دادن است.
از برندهایی که این روزها سراغ باربی رفتهاند میتوان به برند کفش Superga اشاره کرد که خط تازهای از تولید کتانیهای باربی راه انداخته است و امید میرود یکی از پرفروشترین تولیداتش شود. همچنین ایکس باکس طرح باربی این روزها یکی از پرفروشترین کنسولهای بازی شده است و حتی یک برند مبلمان با الهام از طرحهای داخل فیلم و رنگ صورتی، خط تولیدی به همین نام راه انداخته و حسابی فروخته است. اما از همه جالبتر رستورانی در برزیل بود که با یک سس صورتی در برگرهایش توانست مشتریهای زیادی برای خودش دستوپا کند و خودش را مشهور کند.
در همین زمینه جاشگلدستاین، مدیر بازاریابی برادران وارنر، در مصاحبهای شگرد تبلیغاتی خود را اینگونه شرح داده است که آنها هرازگاه بخشهایی از فیلم را برای کنجکاو کردن بیشتر مردم منتشر میکردند تا باعث ایجاد مکالمه شود و همهمههای اجتماعی حول آن شکل بگیرد. یکی از این لحظههای لورفته از فیلم زمانی بود که نوعی از اسکیتهای مورداستفاده از این فیلم منتشر شد و باعث شد زمان اکران فیلم جمع زیادی اسکیتباز از این اسکیتها را بپوشند و برای فیلم تبلیغ کنند.
گلداستاین در این مصاحبه میگوید زمان ساخت فیلم بسیاری از برندها میخواستند حتی بدون اینکه اسمشان به شکل آشکاری در این فیلم مطرح شود جزئی از فیلم باشند. چون به چشم میدیدند که باربی دارد چیزی بیشتر از فیلم میشود و حتی تبلیغات آن بیشتر از یک کمپین بازاریابی پیش میرود، بلکه باربی در حال تبدیل شدن به یک جنبش و فرهنگ است. برای همین بسیاری از شرکتها حاضر بودند بدون فرنچایز شریک شوند و این یعنی حتی اگر محصولاتشان توسط کمپانی فیلم فروخته شود پولی دریافت نکنند. آنها فقط میخواهند حضور داشته باشند.
کمپانی تبلیغاتی فیلم «باربی» فقط به فروش محصولات و تبلیغ برای متعلقات باربی اکتفا نکرده است. آنها با همکاری یک شرکت رزرو خانه در منطقه ساحلی مالیبو یک عمارت غولپیکر و باشکوه به رنگ صورتی طراحی کردند که همه آکسسوارهای آن مربوط به حالوهوای باربی بود تا طرفداران با رزرو این خانه بتوانند ساعات زیادی را در نقش یک باربی تمامعیار زندگی کنند و به دنیای باربیها با همه رنگ و لعابش بروند. بعد از رونمایی این عمارت در بسیاری از نقاط جهان نیز خانههایی به این شکل درآمد و به هواداران باربی اجاره داده شد تا چند روزی مثل یک باربی زندگی کنند.
نفوذ مویرگی
گسترش تبلیغات آشکار و پنهان «باربی» به نحوی است که بهشوخی یا اغراق گفته میشود اگر شما هم در سال ۲۰۲۳ یک نام تجاری داشتهاید، احتمالا با باربی به نوعی همکاری کردهاید حتی اگر خودتان هم خبر نداشته باشید! در چند وقت اخیر همه کسانی که یک نام تجاری داشتهاند تلاش کردهاند برای آنکه رونقی به کسبوکار خود بدهند نامی از باربی بیاورند. سایت بامبل که مربوط به دوستیابی آنلاین است، یک رویداد مرتبط با مدل دوستی باربی و کِن، شخصیت مرد داستان، برگزار کرد. یک قابلیت اینستاگرامی برای گرفتن سلفی باربی از چند وقت پیش در این شبکه اجتماعی ترند شد و کاربران زیادی از خودشان با این قابلیت عکس گرفتند و منتشر کردند. برخی اپها قابلیت باربی کردن عکسهای شخصی یا آرایشهای باربی ارائه دادهاند و بلاگرها و اینفلوئنسرهای زیادی با انتشار عکسهایشان از این طریق به کمپین باربی کمک کردهاند. پس چندان هم بیربط نیست اگر گفته شود حتی خود شما هم اگر با این اپلیکیشنها کاری در شبکه اجتماعی انجام دادهاید و حرفی زدهاید به برادران وارنر کمک کردهاید!
در این میان، ایستگاه متروی «باربیکن» لندن نیز به «باربی - کن» تغییر نام داد تا به این دو کاراکتر اشاره کرده باشد. حتی گوگل نیز پای این ماجرا آمده است و شما اگر هر کلیدواژه مربوط به این فیلم مانند اسم و نام بازیگران و کارگردان را جستوجو کنید صفحه نمایش شما صورتیرنگ خواهد شد تا تبلیغات و هرچیز مربوط به باربی به شما هجوم بیاورد. حتی اگر بپذیریم «باربی» موجی زودگذر در صنعت سینماست و بهزودی تبش فروکش خواهد کرد، اما باید قبول کرد این نحوه تبلیغات و حمایت فراگیر از یک فیلم به عنوان پدیدهای اقتصادی هرگز از یاد نمیرود و احتمالا بهزودی کمپانیهای بزرگ دیگر از این الگو به اشکال مختلف استفاده خواهند کرد.