اقتصاد هنر پس از شوک
با کنترل همهگیری، وضعیت بهآرامی در حال بازگشت به روال عادی بود که کشور درگیر بحرانی دیگر شد. به واسطه اختلال اینترنت، این بحران نهتنها دستاوردهای دوران همهگیری را تحتالشعاع قرار داد، بلکه موج گستردهای از هزینههای اجتماعی را برای جامعه از همهگیری درآمده، اعمال کرد. تمام کسبوکارهای کوچک، بهیک باره با اعمال محدودیتهای فضای مجازی از توسعه ایستادند یا حتی تعطیل شدند. زیستبوم استارتآپی و نوآوری کشور ضربه مهلکی خورد و همچنان نتوانسته است سرپا شود. از آن سو، فشارهای اجتماعی بر فعالان اقتصادی و اجتماعی افزوده شد. از دعوت به تعطیلی فعالیتها گرفته تا اعمال فشار و اصرار بر آن. در چنین شرایطی است که اقتصاد هنر - که پیش از آن هم اقتصاد نحیفی بود - از این دو بحران آسیب جدیای دید.
بسیاری از گالریها، حراجها، نشستها و حتی کلاسهای هنری به تعطیلی موقت یا دائم رسیدند؛ بهخصوص نسل جوان هنرمندان ایرانزمین در این مدت، فرصت کمتری برای محکم کردن جای پایشان در بازار هنر این مرزوبوم پیدا کردند. اکنون اما زمان آن فرارسیده است که فعالان عرصه هنر بهآرامی فعالیتهای گذشته خود را از سر گیرند و اجازه ندهند پیکر نحیف اقتصاد هنر کشور بیش از پیش آسیب پذیرد. فعالیت مجدد گالریها، برگزاری رویدادهای هنری و تجمع دوباره هنرمندان، به زنده ماندن جامعه هنری کشور کمک شایان میکند. در این میان، سیاستهای دولتی و بهویژه معاونت هنری وزارت ارشاد، سهم بسزایی در جبران مافات دارد. آیا دولت انگیزه و برنامهای برای برگرداندن شور و نشاط به جامعه هنری در دست دارد؟ در این صورت آیا دولت به سمت بسترسازی و تسهیلگری فعالیتهای هنری در کشور رفته و به نقش حمایتی خود از فعالان عرصه اقتصاد هنر خواهد پرداخت یا توان و بودجه خود را برای اجرای چند رویداد دولتی خاص صرف خواهد کرد؟ واکنش بخش خصوصی و هنرمندان مستقل به سیاستهای دولتی چه خواهد بود؟