امروز سالروز تولد شهلا ناظریان است

ناظریان با وجود استعداد زیادش مانند بسیاری از اهل هنر در ابتدای کار راه همواری پیش روی خود نمی‌دید و مجبور بود برای تثبیت هنرش مبارزه کند. وی در این باره در مصاحبه‌ای گفته است: «پدرم چندان نظری درباره کارم نداشت، نه تشویق می‌کرد و نه تنبیه. اما مادرم بیشتر تشویقم می‌کرد. مادرم به من می‌گفت این کار خوب است و تو باید پشتکار داشته باشی. من بارها با چشم گریان به منزل می‌آمدم و می‌گفتم که من دیگر سر این کار و حرفه نمی‌روم. مادرم مرا نصیحت می‌کرد و می‌گفت تو سر هر کار دیگری هم که بخواهی بروی به همین شکل ممکن است برایت بزنند. یعنی وقتی بدانند کسی ترقی و رشد و پیشرفتش حتمی است برایش می‌زنند. گفت اگر می‌خواهی پیشرفت کنی باید بمانی و دوام بیاوری. آن زمان حدود یک سال از گویندگی من می‌گذشت که استودیو «دماوند» از من خواست در آنجا آنگاژه شوم، یعنی به صورت دائمی آنجا کار کنم. می‌توان گفت فیلم چهارم بود که به من رل مهم پیشنهاد کردند.

بیشتر خانم‌هایی که با من همکار بودند، به من حسادت می‌کردند و من هر شب از دست اینها با گریه به خانه می‌رفتم. تا اینکه یک بار که برای گفتن یک رل به استودیو «دماوند» رفتم آقای روبیک، صاحب استودیو، صدای مرا شنید و از دیگران پرسید که چند سال سابقه دارم. سپس مرا همان شب به منزل رساند و در مسیر با من صحبت کرد. من آن شب هم ناراحت بودم. به او گفتم من از دست دوبلورها شاکی هستم، اینها مگر کی هستند که بخواهند مرا اینقدر اذیت کنند. سپس به من پیشنهاد کار داد و در آنجا آنگاژه شدم. من در آنجا فقط باید به آقای روبیک جواب می‌دادم و مدیر دوبلاژهایی هم که به آنجا می‌آمدند حق انتخاب نداشتند و باید از میان ما انتخاب می‌کردند. حدود ۴ سال من آنجا بودم و گویندگی را واقعا آنجا یاد گرفتم.»

وی با اینکه بعدها خود به یکی از دوبلورهای برجسته تبدیل شد اما هرگز کسانی را که به او در این راه کمک کردند از یاد نبرد. او تعریف کرده: «کسی که خیلی به من کمک کرد مهین کسمایی بود. یکی از نقش‌هایی که در همان اوایل به من داده شده بود یک زن حامله بود و من آن زمان هنوز ۱۶ سال داشتم، بلد نبودم چطور باید به جای این شخصیت حرف بزنم. کسمایی مرا راهنمایی می‌کرد که چطور بگویم و چه بگویم تا رل خوبی شود، من واقعا از او متشکرم. تنها زنی بود که به من کمک کرد. اولین نقشی که دوبله کردم برای فیلمی با عنوان «هشت زن از جهنم» بود. برای این کار خاطرم هست که  هشت زن برای دوبله جلوی میکروفن‌ها نشسته بودند و من چون خجالت می‌کشیدم عقب ایستاده بودم. مدیر دوبلاژ آقای شرافت بود. دفعه اول دیالوگی که من باید می‌گفتم رد شد، آقای شرافت از من پرسید چرا نقشت را نگفتی و من به او گفتم جایی نداشتم که بتوانم بروم جلوی میکروفن.

آقای شرافت جایی را برای من باز کرد و من جلوی میکروفن رفتم و دیالوگم را گفتم. سپس به من گفت تو که خیلی خوب گفتی چرا خجالت می‌کشی. بعد از آن فیلم دیگری بود که آقای زرندی مدیر دوبلاژ بود. نقش‌های اول را منوچهر اسماعیلی و خانم تاجی احمدی می‌گفتند. یکی از نقش‌ها در این فیلم صدای کودکی بود که صاحب نقش نیامده بود و تاجی از من خواست تا آن را بگویم. من فکر نمی‌کردم بتوانم اما آقای زرندی و اسماعیلی به من کمک کردند و این اولین نقشی بود که بعد از دو فیلم گفتم. این نقش بزرگی بود و در تمام فیلم دیالوگ داشت.» مریل استریپ از هنرپیشه‌هایی است که صدایش برای مخاطبان سینما در ایران با صدای ناظریان گره خورده است. مهسا عرفانی، دختر این هنرمند که خود امروز از دوبلورها و بازیگران فعال است، درباره مهارت ناظریان در دوبله فیلم‌های این بازیگر می‌گوید: «خاطرم هست فیلمی با عنوان «ساعت‌ها» بود که سال‌ها پیش در استودیوی قرن ۲۱ دوبله شد و ژاله کاظمی مدیر دوبلاژ بود.

با اینکه خودش گوینده توانمندی است اما نقش «مریل استریپ» را به مادرم داد و گفت فقط شهلا ناظریان می‌تواند از پس این نقش بربیاید. من آن موقع شاید حدود ۱۶ سال داشتم، آن زمان من هم در استودیو بودم و خانم کاظمی در قسمت صداگذاری کار بود. نقش بسیار سخت و پرهیجانی بود. در صحنه‌ای از این فیلم که مریل استریپ در آشپزخانه داد و هوار می‌کشد و همه چیز را به هم می‌ریزد، مامان در حال گفتن دیالوگ‌های این صحنه بود و خانم کاظمی همین‌طور در اتاق دیگر با هیجان می‌گفت «آفرین آفرین». می‌دید مادر دارد همه را پشت سر هم و بدون وقفه اجرا می‌کند و شاید حدود ۱۰ صفحه‌ای شد که همین‌طور ادامه داد.

هیچ‌گاه آن صحنه یادم نمی‌رود که خانم کاظمی همراه با مادر همین‌طور می‌گفت «آفرین» و تا زمانی که که دیالوگ‌های آن صحنه تمام شد، خانم کاظمی هم نفسی راحت کشید. مریل استریپ هم بازیگری است که تنها یک گوینده می‌تواند به جای او سخن بگوید و واقعا مادرم تمام و کمال این صحنه را اجرا کرد. هنوز هم که هنوز است و مادرم دیگر دوبله نمی‌کند، بسیاری به مادرم می‌گویند که شهلا، مریل استریپ فقط کار خود توست.»

شهلا ناظریان ۴ اردیبهشت امسال در ۷۴سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت.