عاشق سکوت و باغ‌های گل

او سال ۲۰۱۶ نیز جایزه آکادمی فرانسه را برای همه خدمتی که به زبان فرانسوی کرده بود دریافت کرد. این نویسنده در تمام این سال‌ها به شیوه خودش نوشت و زندگی کرد و از بدنامی و زندگی پاریسی و شلوغی‌هایش دور بود؛ بدون اینترنت و در عشق به سکوت و باغ‌های گل. در مصاحبه‌ای که سال ۲۰۰۷ با لوموند انجام داد، بیشتر در پی یک ارتباط انسانی و لذت بردن از اشتراک آزادانه نظر بود و کمتر خود را نشان داد. او در پاسخ به این سوال که سخت می‌توان به شما دست یافت و در رسانه‌ها بسیار محتاطانه دیده می‌شوید، این تمایل به کناره‌گیری از کجا می‌آید؟ گفته بود «آنچه شما به زیبایی کناره‌گیری من می‌نامید، عنصری شخصیتی در من است، نوعی فروتنی و ترس از اینکه با گفتار یا آشکار شدن بیش از حد خود، حیات خود را از دست می‌دهد. هیچ‌چیز خیره‌کننده‌تر از ردپای یک گنجشک در برف نیست. با این رد پا می‌توانید کل پرنده را ببینید و برای آن نیاز به برف است. معادل برف در زندگی انسان سکوت است؛ سکوتی اختیاری که فاصله‌ای می‌شود برای ایجاد پیوند واقعی...»

آثار بوبن مانند زنجیری به‌هم‌پیوسته، در کنار هم تابلوی زندگی و افکار نویسنده را شکل می‌دهند و سرشار از اندیشه‌اند؛ اندیشه‌ای که از زندگی عاشقانه از عشقش به زندگی سرچشمه می‌گیرد. او به شهرت چندان اهمیتی نمی‌داد و به طور مرتب به نوشتن و انتشار کتاب می‌پرداخت و برخی از این کتاب‌ها حتی بیش از ۱۰۰هزار نسخه فروش کرده‌اند. کریستین بوبن امسال رمانی را در انتشارات گالیمار و نیز گلچینی از آثارش با عنوان «آثار منتخب» را وارد بازار کتاب کرده بود. بوبن همان زمان به خبرگزاری فرانسه گفت: «من در گهواره‌ای فولادی به دنیا آمدم و فرزند مردی هستم که استاد طراحی صنعتی بود.» با‌این‌حال او در آثارش به مسائل صنعتی، رئالیسم اجتماعی یا مبارزه طبقاتی کاری نداشت بلکه برعکس هنرش به طبیعت و آسمان نظر داشت. فرسودگی، نور جهان، بیهوده، ژه، دی‍وان‍ه‌ب‍ازی‌، ‌ابله محله، زن آینده، دلباختگی (لوئیز امور)، بانوی سپید، رستاخیر، اسیر گهواره و ایزابل بروژ شماری از کتاب‌های این نویسنده هستند که به فارسی ترجمه و منتشر شده‌اند.