جهانگیر کوثری، تهیهکننده سینما:
چرا فیلمهای فوتبالی نمیفروشند؟
کوثری در پاسخ به اینکه چرا در سینمای ایران فیلمهای ماندگار ورزشی و به طور مشخص فوتبالی ساخته نشده است، بیان کرد: از منظر جامعهشناسی، «ورزش» یک تعریف مشخص دارد که آن هم به جوهره تازگی، بهروز و زنده بودن آن مربوط میشود و این اصلیترین دلیلی است که سوژههای ورزشی نمیتوانند در سینما موفق باشند و مخاطب خود را به دست آورند. در تاریخ سینما تمام فیلمهای ورزشی حتی آنهایی که در هالیوود ساخته شدند موفقیتی نداشتند. «جان هیوستون» با دور هم جمع کردن ستارههایی فوتبال مثل «پله» و «بابی مور» و در کنار آنها «مایکل کین» و «سیلوستر استالونه» که مهرههای سینمایی پرفروشی بودند فیلم «فرار به سوی پیروزی» را ساخت اما موفق نبود؛ یعنی آنطور که انتظار داشت فیلمش غوغا کند، کاری نکرد.
او با اشاره به فیلمهایی مثل «گاو خشمگین» اسکورسیزی و «راکی» ادامه داد: کمپانیهای بزرگ فیلمسازی هم به این نتیجه رسیدند که فیلمهای ورزشی جواب نمیدهند چون طرفداران ورزش با طرفداران سینما متفاوت هستند، آنها میخواهند همهچیز را زنده ببینند. در جام جهانی آلمان در دهه ۷۰ میلادی بازیها در سینماها پخش میشد تا مردم مستقیم ببینند اما بعد که از همانها فیلم ساخته شد تعداد بسیار کمی برای تماشا رفتند، چرا که دیگر برایشان تازگی نداشت. هیجان فوتبال از نظر روانی در همان لحظه قشنگ است و این مساله در رشتههای ورزشی دیگر هم وجود دارد.
کوثری افزود: چند دهه قبل در یک دوره از بازیهای المپیک، ۱۱ کارگردان بزرگ جهان را آوردند تا هر کدام یک رشته ورزشی را مستند کنند؛ مثل «جان شلزینگر» که در رشته ماراتن مشغول شد و بعدها فیلم «مرد دونده» (مارتن من) را کارگردانی کرد ولی هیچکدام از آن فیلمها که در رشتههای مختلف مثل وزنهبرداری و دومیدانی هم ساخته شدند موفق نبودند.
این تهیهکننده سینما به تولیدات داخلی هم اشاره کرد و گفت: در ایران خودمان سوژههای ورزشی بهویژه در فوتبال کار شدهاند؛ قبل از انقلاب «عمو فوتبالی» و «سرطلایی» از جمله فیلمها درباره فوتبال بودند که موفق نبودند در صورتی که بازیگر خوب هم داشتند. بهجز فوتبال فیلم «ببر مازندران» درباره امامعلی حبیبی هم بود که ساموئل خاچیکیان ساخت و آن نیز به نتیجه نرسید. «جهنم سفید» آقای خاچیکیان هم که جمشید آریا در آن بازی میکرد موفق نبود. یعنی فیلمهای مربوط به کشتی نیز در آن دوران مخاطبی نداشتند و برهمین اساس فیلمهای سینمایی از رشتههای دیگر اصلا چندان قابلبحث نیستند. در مقطعی هم آقای ثقفی فیلمی ساخت به نام «فوتبالیستها» که علی پروین در آن بازی میکرد ولی آن هم نتیجهای نداشت چون مردم دوست داشتند علی پروین را در لحظه و روی زمین فوتبال ببینند.
سال ۶۴ فیلمی را به نام «خط پایان» با آقای ایرج طهماسب ساختیم و او با حمید جبلی در آن بازی میکرد. فیلم درباره دوچرخهسواری بود و قصه خوبی داشت که محمدعلی سپانلو، شاعر، آن را نوشته بود ولی مخاطبی نداشت. تقریبا در تمام دنیا فیلمهای ورزشی جواب ندادهاند و اگر فیلمی مثل «راکی» ساخته میشود و جذابیت دارد، به خاطر درامهای سینمایی است که در آن گنجانده میشود و در میان فیلمهای ورزشی بیشتر به استثنا تبدیل شده است. حتی فیلم مستندی از «امیر کاستاریکا» ساخته شد که درباره مارادونا بود ولی با وجود مستند بودن، استقبال کافی از آن نشد.
وی تاکید کرد: این مثالها همه بررسی شده و در تمام سالهایی که به نحوی در ورزش فعالیت میکردم به دنبال این بودم که یک فیلم ورزشی خوب در سینما بسازم، به همین دلیل تحقیق کردم و متوجه شدم مردم چندان علاقهای به این فیلمها ندارند. این در حالی است که سینما هنری است که فیلمهای چارلی چاپلین را هم اگر الان بگذارند تا تماشا کنید، حرف و پیام دارند و لذتبخشاند. از همین منظر است که در جامعهشناسی تعریفهای جداگانهای برای مخاطب ورزش و سینما در نظر گرفته میشود و طبق همان، تقریبا هر چه فیلم در سینما از حوزه ورزش ساخته شده در جذب مخاطب حداکثری ناموفق بوده است. کوثری درباره جشنوارهای با نام فیلمهای ورزشی و اثرگذاری آن گفت: من در این جشنواره سالها داور بودم یا در جایگاهی دیگر در برگزاری کمک کردهام ولی فیلمهای این جشنواره تماشاگران زیادی ندارند.
او با اشاره به استقبال کم از فیلم در حال اکران «بیرو» که با پرداختن به مقطعی از زندگی علیرضا بیرانوند، دروازهبان تیم ملی فوتبال، ساخته شده، به «عرق سرد» سهیل بیرقی نیز اشاره کرد و گفت: این فیلم هم موضوعی درباره فوتبال دارد و خوشساخت بود ولی پیام سیاسی و اجتماعی آن درباره زنها که یک معضل اجتماعی را مطرح میکرد بیشتر مورد توجه قرار گرفت و از این منظر میتوان آن را موفق دانست. درواقع باید گفت فوتبال در سینما اصلا درنمیآید؛ یک زمین بزرگ و ۲۲ نفر بازیکن و کلی هیجان در تماشای زنده، چطور باید در دوربین سینما دربیاید که به مردم بچسبد؟! مردم فوتبال را جور دیگری میبینند. فوتبال برای آنها دیدن مسابقه با دوربینهای زیاد و حتی حرکت اسلوموشن است؛ اینها برای تماشاگر ورزشی جذابیت دارد که در لحظه همه چیز را میبیند و وقتی آن لحظه میگذرد آن جذابیت اولیه هم از بین میرود.