قصه تلخ گوینده معروف در زمان بازنشستگی
در یادداشت این روزنامهنگار آمده: «امروز، جلال مقامی هشتادویکساله میشود. چند روز قبل به دیدنش در مهرشهر کرج رفتم. دقایقی قبل از رسیدن حسین قرایی، مدیرکل روابط عمومی صداوسیما آنجا بودم. بیماری و کهولت، تاثیری در صدای رسا و هوشمندیاش نداشت. مقامی حرفی زد که دلم را به درد آورد. «از غذایم میزنم تا دارو بخرم! گیج شدهام! مگر قرار است چقدر عمر کنم؟ شاید، هفت، هشت ماه دیگر رفته باشم. نباید اینقدر دستم تنگ باشد که آبروی هشتاد سالهام برود. اینها را برای جلب ترحم نگفتم! من اگر میتوانستم کار کنم، محتاج نمیشدم! پیشنهاد برای دوبله دارم ولی خودم میدانم، نمیتوانم. چرا کاری کنم که آبرویم برود. شاید صدایم به نقشی بخورد ولی مثل قدیم بر تارهای صوتیام تسلط ندارم و شاید در حد نقش کوتاهی گویندگی کنم. کاش مسوولان فرهنگی حواسشان به ما باشد تا شب، آشفته نخوابیم اما امیدم به خداست.»
مقامی، ششم اسفندماه سال گذشته همسرش رفعت هاشمپور را از دست داد و در این باره گفته بود: همسر و همکار دلسوزم را از دست دادم اما چه میشود کرد، به هر حال مرگ برای همه است. بیش از ۵۰سال با همسرم، خانم هاشمپور زندگی کردیم. این سالها همیشه در کنار هم بودیم و با هم کار کردیم؛ طبیعتا الان از رفتن ایشان غمگینم چون علاوه بر همسر، یک همکار دلسوزم را از دست دادم. پس از انتشار گسترده این سخنان مقامی در شبکههای اجتماعی، سیدمجید پوراحمدی، مدیرعامل صندوق اعتباری هنر از پیگیری و حمایت این صندوق از جلال مقامی و پیگیری روند درمانی او خبر داد.