مالک مایکروسافت چند اثر برتر سال ۲۰۲۱ را معرفی کرد
پیشنهادهای کتابی بیل گیتس برای مطالعه
«پروژه هیل مری» نوشته اندی ویر
در این رمان شخصیت اصلی داستان به نام «ریلاند گریس» تنها بازمانده یک ماموریت شکستخورده است که اگر او هم نتواند با موفقیت ماموریت را به پایان برساند، کره زمین با نابودی روبهرو خواهد شد. نکته داستان اینجاست که شخصیت اصلی رمان خودش هم به حساسیت ماموریت آگاه نیست و حتی نامش را نیز فراموش کرده و تنها چیزی که به خاطر میآورد این است که زمان زیادی در خواب بوده است و مایلها از خانهاش فاصله دارد. بعد از اینکه حافظه گریس بازمیگردد، متوجه میشود که تنها یک شانس برای موفقیت دارد.
«همنت» نوشته مگی اوفارل
دومین اثری که بیل گیتس معرفی کرده رمان «همنت» است. شخصیت اصلی داستان زنی به نام «اگنس» است که در سالهای ۱۵۸۰ میلادی در منطقه وارویکشایر انگلیس زندگی میکند. او همراه همسرش در خیابانی به نام هنلی زندگی میکنند که سه فرزند محصول زندگی مشترک آنهاست. سوزان دختر بزرگشان و یک دوقلو به نامهای همنت و جودیت. یکی از پسران آنها به نام همنت در سال ۱۵۹۶ در سن ۱۱ سالگی از دنیا میرود و شوهرش نمایشنامهای به نام هملت مینویسد. رمان روایت تاریخی از همسر شکسپیر است که به نوعی و به دلایل نامعلومی از تاریخ ادبیات انگلیس حذف شده است.
«کلارا و خورشید» نوشته کازوئو ایشیگورو
کلارا روبات دوستداشتنی و مهربانی است که مانند روباتهای دیگر نیرویش را از نور خورشید میگیرد. او در یک مغازه کنار روبات دیگری به نام رزا برای فروش گذاشته شده است. روباتها فرصت دارند در مغازه برای مدت کوتاهی پشت ویترین بروند و در آنجا منتظر بمانند تا خریداری شوند. این روباتها برای کودکان ساخته شدهاند. کلارا پشت شیشه منتظر است تا کسی او را بخرد؛ اما جدای از خریده شدن برخلاف بقیه روباتها او عاشق این است که خیابان را ببیند، دوست دارد آدمها و پیادهرو را ببیند و بفهمد بقیه روباتها چهکار میکنند و چطور زندگی میکنند. او پشت ویترین میآید و چند روز بعد با دختربچهای بهنام جوزی آشنا میشود. جوزی دختر رنگپریده و لاغری است که از داخل یک تاکسی کلارا را دیده و قصد خریدنش را دارد. این آشنایی داستان را میسازد و شخصیت کلارا را در داستان شکل میدهد.
«رمزگشا: جنیفر دودنا، ویرایش ژن و آینده نژاد بشر» نوشته والتر ایساکسون
جنیفر دودنا شخصیت اصلی داستان در سال ششم رشته دانشگاهی خود تحصیل میکند که روزی وقتی به خانه بازمیگردد متوجه کتابی میشود که مارپیچ دوتایی نام دارد. با مطالعه کتاب متوجه میشود که این کتاب درباره ژنهای انسانی توضیح داده است که درواقع از یک مارپیچ پلکانی تشکیل شدهاند که دو شاخه دارد. او مسحور سیستم ژنتیک انسان میشود و دوست دارد دانشمندی در این رشته شود.
« هزار مغز: تئوری جدید هوش» نوشته جف هاوکینز
با وجود پیشرفتهای بسیاری در زمینه هوش مصنوعی و علوم عصبشناختی هنوز اطلاعات کمی در این رشته موجود است و بشر در حال تلاش برای رسیدن به تکنولوژی پیشرفتهای در این زمینه است. هاوکینز و همکارانش در تحقیقات طولانی خود به این نتیجه رسیدهاند که مغز انسان دارای ساختاری نقشهمانند است که مدلی منحصربهفرد از صدها هزار مدلها و اشکال و نقشههای مختلف دارد. این تحقیقات تیم هاوکینز را به این مسیر سوق داده است که به این سوال مهم پاسخ بدهند که چگونه ما دنیا را با مغز خودمان درک میکنیم و چه حسی از خودمان داریم.