خالق چهره‌های ماندگار

 خود درباره گریم «دست‌فروش» توضیح می‌دهد: «سال ۱۹۹۹، مجله میکاپ آرتیست (make up artist) مسابقه بهترین گریم را برگزار کرد. من هم گریم محمود بصیری را در نقش پیرزن فیلم دست‌فروش فرستادم. فیلمی که ۱۰ سال قبل ساخته شده بود. ۱۵۰گریمور برتر، آثاری فرستاده بودند. هیات داوران از بین آنها، ۱۰ اثر را انتخاب کرد. یکی‌ از آنها من بودم که اسمم را با پرچم ایران منتشر کردند. اسم کشور ما در گریم در کنار کشورهای صاحب گریم و سینمای جهان مثل ایالات‌متحده، انگلیس، ژاپن، کانادا و... قرار گرفته بود.»اسکندری علاوه بر تبحر در کار خود به خوش‌‌اخلاقی نیز مشهور است. از این‌رو اغلب کارگردان‌ها و بازیگران با او احساس صمیمیت می‌کنند. در این‌باره در مصاحبه‌ای گفته است: «شغل خشک و در کنار هم بودن خشک، جواب نمی‌دهد. بیشتر رفاقت جواب می‌دهد. وقتی کارگردانی با فیلم‌برداری رفیق است، فیلم‌شان بهتر می‌شود؛ چون خواسته‌ها و حرف‌هایشان را می‌فهمند. من با اکثر کارگردان‌ها رفیق بودم. با داوود‌نژاد و علی حاتمی رفیق بودم و برای همین کارهایم با آنها شاخص‌تر است. رفاقت باعث می‌شود به تو اعتماد کنند و دستت بازتر باشد. کارگردان که گریمور نیست. او شخصیت را حلاجی می‌کند و تو می‌توانی از حرف‌هایش، ته دلش را بیرون بیاوری. من معمولا با همه کارگردان‌ها رفیقم. گریموری که رفیق نباشد جواب نمی‌دهد.»وی مانند اغلب هنرمندان واقعی کار خود را با عشق آغاز کرد و با تجربه‌اندوزی از بزرگان توانسته جایگاه شایسته‌ای برای خود در سینمای ایران فراهم کند. ناصر تقوایی در این‌باره گفته است: «عبدالله اسکندری گریمور چهارم فیلم «دایی‌ جان ناپلئون» بود. من تا مدتی فکر می‌کردم او از من حقوق ماهانه می‌گیرد؛ اما در آخر کار متوجه شدم که اسکندری به‌خاطر کار کردن با گریمورهای شاخص تلویزیون که در «دایی ‌جان ناپلئون» بودند از در پشتی می‌آمد و کار‌ها را می‌دید و سعی می‌کرد تجربه کند.»دقت و حساسیت در کار از ویژگی‌های کار اسکندری است؛ به‌نحوی‌که برای تک‌تک چهره‌های فیلم مطابق با شخصیت‌شان فکر می‌کند او درباره نقش سید در فیلم‌ گوزن‌ها که از شخصیت‌های به یاد ماندنی سینمای ایران است، توضیح می‌دهد: متاسفانه در حال حاضر خیلی ساده به این موضوعات نگاه می‌کنیم. به‌طور مثال بهروز وثوقی در فیلم «گوزن‌ها» یک ماه قبل از شروع کار، درگیر سناریو بود و مدام روی آن فکر می‌کرد. حتی من یادم است که دو روز درباره گریم آن با هم صحبت کردیم که درنهایت آن چهره ماندنی به وجود آمد.»اسکندری درباره راز موفقیتش می‌گوید: «من با بیش از ۴۵ سال سابقه فکر نمی‌کنم که همه چیز می‌دانم. ممکن است یکی از من خیلی بهتر گریم کند؛ اما چون حسی در کارش وجود ندارد، نمی‌تواند روی مخاطب تاثیر بگذارد. من با تمام وجود آن کار را انجام می‌دهم. خیلی‌ها شعر می‌گویند؛ ولی آن شاعری که با احساسش شعر می‌گوید، ماندگار می‌شود.»این هنرمند که سابقه دوستی با کارگردان مطرحی چون علی حاتمی را داشت درباره اهمیت ماندگاری آثار هنری، خاطره‌ای از آن کارگردان فقید تعریف می‌کند. او می‌گوید: «از حاتمی خاطره زیاد هست؛ اما خاطره ای که از «هزاردستان» دارم، برایم بسیار جالب است. در هزار دستان می‌خواستند مانع ساخت شهرک شوند، آن لحظه دیدم که حاتمی به حدی سرخ شد و به او فشار عصبی وارد شد که نزدیک بود سکته کند. به حاتمی گفتم که «به خودت فشار نیاور، سکته می‌کنی.» در جواب من گفت: «مهم نیست، این شهرک مهم است، من ماندنی نیستم؛ ولی اینجا می‌ماند.» و امروز بعد از گذشت سال‌ها از فوت حاتمی من می‌بینم که حاتمی درست می‌گفت و شهرک برای سینمای ایران ماند و صد‌ها سریال و فیلم در این شهرک سینمایی ساخته شد و همچنان هست.»