دغدغههای نویسنده معروف ایرانی در قرنطینه
مشفق میگوید: حال کنونی من مثل کسی است که دوستان نزدیکش را پیدا کرده باشد و مثل کسی است که یک سال در تنهایی جنگیده و در جستوجوی روح گمشدهاش در مسیری پا گذاشته باشد که تاکنون کسی در آن قدم نگذاشته است. همه کسانی که من میشناسم، در درون خود تحول زیادی در این مدت تجربه کردهاند و این یک حس عالی است. بهخاطر همین است که درباره شخصیتها و آدمهایی مینویسم که تنها هستند و در طول داستان رابطه عمیقی با خودشان برقرار میکنند. وی ادامه میدهد: چند سال گذشته را در تنهایی و دور از اجتماع زمان زیادی برای مجسم کردن درونم وقت گذاشتم؛ ولی زیاد از این مساله شگفتزده نشدم. در این زمانه که انسان با مشکلات زیادی روبهرو شده است و هر روز بسیاری از بین ما میروند، تلاش انسان برای زندگی مثل روییدن گلهای وحشی در بین شکافهای کنار پیادهروهای خیابان است. مردم هرجا میرویند و این خیلی زیباست. وقتی پارسال برای روزنامه گاردین مقالهای درباره قرنطینه نوشتم، خیلی به واقعیت کاری نداشتم. در یک سال گذشته هم به واقعیت کاری نداشتم؛ ولی پرترهای صمیمی از خودم درحال تغییر ترسیم کردم و در رمانی کامل نوشتم و بیشترین هدفم از نوشتم این رمان این بود که بدانم که نیاز به زندهماندن دارم.» رمان این نویسنده در ایران به وسیله ناشران مختلف ترجمه و روانه بازار کتاب شده است.