ناگفتههایی از زندگی بازیگر مهم تاریخ سینما و تلویزیون
وقتی «تختی» مشایخی را در آغوش گرفت
دیدار با غلامرضا تختی در رستوران
جمشید مشایخی درباره مرحوم غلامرضا تختی گفته بود: یادم میآید رستورانی سر کوچهمان بود که زنده یاد تختی را آنجا دیدم. با یک دستش روزنامه مطالعه میکرد و با دست دیگرش غذا میخورد. به خودم اجازه ندادم سلام نکرده از تختی بگذرم زیرا مثل همه مردم ایران که عاشق تختی بوده و هستند من هم او را خیلی دوست داشتم از طرفی هم فکر کردم که او جای خلوتی پیدا کرده است و خلوت او را به هم نزنم به همین دلیل دودل بودم اما دل را به دریا زدم و به او سلام کردم و تختی هم انگار که سالهاست من را میشناسد، در آغوشم گرفت و گفت بنشنیم و هر غذایی دوست داری بگو برایت بیاورند (این درحالی بود که هنوز کسی من را بهعنوان بازیگر نمیشناخت). وقتی خداحافظی کردم و از او جدا شدم با خودم گفتم خدایا اگر روزی در کارم شهرتی پیدا کردم ازت میخواهم همانند «تختی» فروتن و متواضع باشم و هنوز بعد از سالها لحظهای که تختی را دیدم فراموش نمیکنم.
بازی در فیلم ابراهیم گلستان
مشایخی با اشاره به حضورش در فیلم «خشت و آینه» نیز گفته بود: روزی ابراهیم گلستان همراه با مرحوم فروغ فرخزاد برای دیدن نمایش «مردهها» که من در آن ایفای نقش داشتم آمدند و بعد از دیدن نمایش من را به یک میهمانی دعوت کردند و گفتند میخواهند فیلمی به نام «خشت و آیینه» بسازند البته علاوه بر من در این میهمانی پرویز فنیزاده، محمدعلی کشاورز، منوچهر فرید، اکبر مشکین، مسعود فقیه و جلال مقدم نیز حضور داشتند که با ما صحبت کردند و در نهایت آن فیلم ساخته شد.
بازی در فیلم گاو
وی درباره حضورش در فیلم سینمایی «گاو» نیز گفته بود: سال ۱۳۴۸ زندهیاد عزتالله انتظامی به منزل من آمد و گفت جوانی بهنام داریوش مهرجویی از آمریکا آمده است و میخواهد یکی از قصههای غلامحسین ساعدی را به شکل فیلم سینمایی درآورد. البته آقای والی این داستان را در تلویزیون به شکل نمایشنامه اجرا کرده بود.
مشایخی با اشاره به اینکه داریوش مهرجویی بعد از «الماس ۳۳» فیلم سینمایی گاو را ساخت نیز گفت: این فیلم بسیار موردتوجه مردم قرار گرفت و بعدها در جشنوارههای زیادی درخشید و موفق به کسب جایزه نیز شد. در همان سال (۱۳۴۸) بعد از اتمام فیلمبرداری «گاو»، مسعود کیمیایی برای فیلم سینمایی «قیصر» از من دعوت کرد. در ابتدا قرار بود نقش فرمان را بازی کنم و نقش خان دایی را محمدعلی کشاورز ایفا کند که ایشان نیامد و مسعود کیمیایی نقش را عوض کرد و نقش فرمان را به ناصر ملکمطیعی و خان دایی را به من داد و این شروع کار من در سینمای حرفهای بود.
توصیه به علاقهمندان بازیگری
وی درباره توصیهاش به جوانان علاقهمند به بازیگری گفت: آنچه همیشه به جوانان نصیحت کردم و بازهم روی آن تاکید دارم این است که هیچ چیز از تواضع و فروتنی بالاتر نیست. گاهی با برخی جوانان برخورد میکنم متوجه میشوم که بهخاطر شهرت میخواهند وارد این حرفه شوند اما همه ما باید بدانیم زمانیکه هدف شهرت باشد انسان به فساد کشیده میشود و هدف یک هنرمند نباید شهرت باشد. هدف از راه هنر باید به جامعهای باشد که به آن خدمت میکند و اگر خیلی والا باشد میتواند به جوامع بشری نیز خدمت کند. مانند: حافظ، فردوسی، شکسپیر و دیگر بزرگان جهان.