هرگز برای شروع دیر نیست
امروز زادروز پانتهآ بهرام است
او درباره حضورش در سینما و تئاتر میگوید: من متفاوتترین بازیگر سینما و تلویزیون هستم زیرا بازیگری را با احترام به این شغل و جدیت آغاز کردم و این حرفه برایم یک شغل دم دستی نبود. بازیگری من با تئاتر کلید خورد و همه میدانند که تئاتر نه پول و نه شهرت دارد؛ من قدرتمند، درست و دقیق به راهم ادامه دادم و در ۱۹ سالگی بهدلیل بازی در تئاتر بهرام بیضایی جایزه تئاتر فجر را از دست رئیسجمهور وقت گرفتم. سعی کردم در تمام این سالها استانداردهای بازیگری را رعایت کنم.
این بازیگر درباره دلیل موفقیتش هم گفته است: «وقتی با دانش و علاقه وارد حرفهای شوی قطعا در آن موفق خواهی شد و اگر به شغلت احترام بگذاری و آن را به نحو احسن انجامدهی پول به دنبالش میآید. از سویی افراد باید سریع تکلیف آینده خود را مشخص کنند و به زندگیشان جهت دهند. گاهی اوقات من فرد ۵۰ سالهای را میبینم که علاقهمند به بازیگری بوده و در پی رسیدن به این شغل است و من چارهای جز افسوس خوردن برای این فرد ندارم؛ البته درست است که هیچ زمانی برای شروع دیر نیست اما اقدام زودتر سبب نتیجهگیری بهتر میشود. من نام مافیا را در سینمای ایران نمیبرم و به نظرم مافیا وجود ندارد. در سینمای ما همچون بازی شطرنج دو جناح سفید و سیاه وجود دارد و من بهدلیل بلد نبودن این بازی جزو هیچ گروهی نیستم. من سالها در سینما به جای شطرنج تخت نرد بازی کردم و منچ انداختم چون به نسبی بودن جهان و بینابین بودن آن اعتقاد دارم.»
بهرام معتقد است سینما در کشور ما یک محصول وارداتی است و بسیاری از شرایط لازم را ندارد؛ برای مثال بازیگران خارج از کشور برای بیشتر دیده شدن زمینههای نمایشگری زیادی دارند اما در ایران یک بازیگر برای نمایشگری باید تحت حمایت یک تهیهکننده برود یا جناح خاصی پیدا کند و همین امر سبب تعهد نداشتن هنرمند به شغلش میشود.
در همین رابطه گفته است: بعضی از خانوادهها هنوز بازیگری و کلا هنر را حرفه نمیدانند به همین دلیل فرزندانشان را وادار به ورود در رشتههای دیگر میکنند؛ بازیگران سینما هم دو دسته هستند گروهی تحصیلات دانشگاهی یا آکادمیک در این زمینه دارند و گروه دیگر بدون هیچ پیشزمینهای وارد این حرفه میشوند؛ بعضی با ورود به سینما، درس سینما میآموزند و ماندگار میشوند و بعضی دیگر به راحتی از میدان بیرون میروند. مشهور است که پانتهآ بهرام به فوتبال علاقه زیادی دارد.در جایی گفته است: «در بازی ایران و استرالیا حالتی شبیه سکته را گذراندم تا جایی که از هیجان زیاد کارم به بیمارستان کشید. بعد از آن چشمم ترسید و بازی تیم ملی را گذری میبینم، در بین تیمها هم طرفدار استقلالم و همیشه پیگیر نتایج این تیم هستم.»
او درباره حضورش در فیلم «هامون» ساخته داریوش مهرجویی هم که اولین حضور سینماییاش به حساب میآید گفته: «من هنرجوی خانم گلاب آدینه بودم. یکی از مشقهای کلاسی ما این بود که خانم آدینه به دو سه تا از ما گفتند که وقتش است بروید و پشت صحنه ساخت یک کار حرفهای را ببینید و ما را معرفی کردند و جالب است که خودشان هم نیامدند. ما رفتیم و آقای مهرجویی گفتند: میآیی در این سکانس از جلوی دوربین رد شوی و من با افتخار پذیرفتم. ۱۲ ساعت صرف همین یک پلان شد. همین که از جلو دوربین رد بشوم. بعد از سالها که برای طهران ـ تهران تماس گرفتند ایشان این مساله را خاطرشان نبود و من برایشان تعریف کردم.»
بازیگر متفاوتی است و زندگی آرامی دارد.خیلی اهل مصاحبه نیست. میگوید: «دوست دارم آرام و آهسته باشم. من همیشه نمره انضباطم ۱۸ بود. من شخصیتی آرام، به طرز کلافهکنندهای معصوم و به طرز حوصله سربری ساکت داشتم و برای همین اصلا انضباط من باید ۲۰ میشد اما چون میخواستم با بچههای دیگر همراهی کنم دو نمرهای از من کم میشد. همین است که بعد از سه دهه کار همچنان کمتر کسی از زندگی من چیزی میداند. اما از یک زمانی به بعد احساس کردم نمیخواهم اینطور به زندگی ادامه دهم چون کسالتآور بود و شاید همین یکی از دلایلی بود که باعث شد بازیگر بشوم.»