قدرت و قابلیت روزافزون رسانه موجب شده دیگر حتی حکومت‌ها نیز مانند گذشته، آن را تنها ابزاری برای اطلاع‌رسانی و سرگرمی‌سازی ندانند و از آن به‌عنوان یک سلاح کارآمد در عرصه حکمرانی بهره گیرند. به همین دلیل نیز جوامع برخوردار از ابزارهای رسانه‌ای پیشرفته‌تر یا محصولات رسانه‌ای جذاب‌تر، پیشروی فرهنگی سریع‌تر و موقعیت فرهنگی برتری پیدا کرده‌اند. با وجود این گستره وسیع انتخاب از میان الگوهای رفتاری متنوع و متکثر که امروزه پیش روی افراد قرار دارد، به مشکلی اساسی تبدیل شده است. به ویژه افراد و گروه‌هایی که به‌دنبال یک زندگی هدفمند هستند، با این مشکل دست و پنجه نرم می‌کنند که چگونه عمل کنند تا هم ارزش‌های پذیرفته ایشان حفظ شود و هم در کنار آن به سلیقه‌های شخصی آنها پاسخ داده شود. در چنین شرایطی هر فردی با توجه به وضعیت اجتماعی خود جایگاهی برای خویشتن قائل است و از پس این ارزش‌ها و جایگاه‌ها درصدد رسیدن به خواسته‌ها و هدف‌های خویش است، این وضعیت در ایران نیز وجود داشته است. با وجود این رسانه‌های گروهی در ایران در برخی مقاطع تاریخی به‌دلایلی بار احزاب، تشکل‌ها و گروه‌های سیاسی را نیز در تحولات اجتماعی و فرهنگی به دوش کشیده‌اند. در جامعه ایران به‌دلیل ضعیف بودن تحزب در اغلب موارد نمادسازی‌ها توسط رسانه‌های گروهی انجام شده و پس از مدتی در جامعه نهادینه شده و در نهایت سبب حرکت جامعه به سمت جلو شده است. یکی از مهم‌ترین رویکردهای تحول و توسعه یک جامعه موضوع «مسوولیت اجتماعی» است. مسوولیت اجتماعی به‌صورت کلی یک پارادایم مثبت و سازنده است اما در جزئیات و در کارکردهای بخش‌های مختلف جامعه است که نقش حیاتی و کلیدی خود را ایفا می‌کند. جامعه امروز ایران با چالش‌های متعددی مواجه شده و به همین دلیل بیش از هر چیز به مسوولیت اجتماعی در سطوح مختلف خود نیاز دارد. این رویکرد نیز با الگوسازی در جامعه نهادینه خواهد شد. مسوولیت اجتماعی یک چارچوب و محدوده اخلاقی است که در آن وظایف مختلفی که تمامی آنها دارای منافع برای جامعه هستند، بر عهده فرد، سازمان یا نهادی خاص گذاشته می‌شود. این مفهوم به‌صورت دقیق‌تر به معنای انجام وظایف فردی به وسیله تک‌تک افراد جامعه است که انجام این وظایف باعث می‌شود تا تعادل مناسبی بین اکوسیستم و اقتصاد جامعه برقرار شود.

استفاده از لفظ «وظیفه» نشان می‌دهد که هر فرد در حالت عادی باید به این وظایف واقف بوده و نقش خود را در حفظ این تعادل به‌صورت مشخص پذیرفته و ایفا کند. مسوولیت اجتماعی فردی با ایجاد یک موضع فعال نسبت به تاثیرگذاری مثبت بر دیگران و محیط بیرون از دایره خود بسط می‌یابد. مسوولیت اجتماعی فردی اساس مسوولیت اجتماعی گروهی است زیرا یک اجتماع از افراد تشکیل شده است و در نتیجه فرهنگ مسوولیت اجتماعی را مشخص می‌کند. این رابطه آمیخته بین مسوولیت اجتماعی گروهی و مسوولیت اجتماعی فردی است.