عادتهای عجیب نویسندگان: فردریش نیچه
سوارکار سبیلو
نیچه آدم تنهایی بود و به تنهایی خو کرده بود. رفیقی در دنیا نداشت و با زنها هم نمیتوانست به خوبی ارتباط برقرار کند. در واقع از زنها خیلی خوشش نمیآمد و همین باعث شده بود بارها در مطالبش علیه آنها بنویسد. آنطور که میگویند بسیار شکاک بود. البته بیزاریاش از زنها بعد از جدایی از سالومه بیشتر شد. لو آندرهآس سالومه دختر یک افسر ارتش روسیه بود که نیچه عاشقش شد و بسیار به او علاقه داشت؛ اما عشق آنها دوام پیدا نکرد و بعد از جدایی مطلبی نوشت که بسیار مشهور است. نوشت برای یک زندگانی فیلسوفانه ضروری است شخص فیلسوف از ازدواج و هر چه که کار را به وسوسههای ازدواج بکشاند بیزار باشد و اینکه «تا به امروز کدام فیلسوف بزرگی ازدواج کرده است؟ نه هراکلیتوس، نه افلاطون، نه دکارت، نه اسپینوزا، نه کانت، نه شوپنهاور. نیچه در تمام دوران زندگی به سوارکاری علاقه فراوانی داشت و حتی در سربازی یک سوارکار ماهر شناخته میشد. شیوه نوشتن او نیز عجیب بود. ایستاده مینوشت و معتقد بود ایستادهنویسی راه دستیابی به معناست. معتقد بود اندیشههای بلند تنها در هنگام راه رفتن به ذهن انسان میرسد. به همین خاطر عادت داشت همیشه قلم و کاغذ در جیبش داشته باشد. یکی از دلبستگیهای نیچه در زندگی خواندن شعرهای حافظ بود. چنان علاقهای به حافظ پیدا کرده بود که بارها دربارهاش مطلب نوشت و او را ستایش کرد. نیچه در عمر کوتاهش همواره با بیماری دست و پنجه نرم میکرد. از این رو نمیتوانست در یک جا ساکن بماند و عادت کرده بود در شهرهای مختلفی زندگی کند. معمولا تابستانها را در سوئیس میگذراند و زمستانها را در ایتالیا.