انیو موریکونه در ۹۱ سالگی درگذشت
مرگ ملودینویس جاودانه سینما
روز گذشته انیو موریکونه، آهنگساز این فیلم و دهها شاهکار سینمایی دیگر، در ۹۱ سالگی درگذشت. وی که به «موتزارت سینما» معروف بود و به تازگی بر اثر زمین خوردن دچار شکستگی استخوان لگن شده بود، سرانجام در کلینیکی در رم، جهان را با انبوهی از خاطرات آهنگین خود تنها گذاشت. این استاد موسیقی ایتالیایی در طول ۵۰ سال بیش از ۱۰۰ قطعه موسیقی کلاسیک و ۵۰۰ موسیقی برای فیلمهای سینمایی و تلویزیونی ساخت؛ آثاری که هم از نظر تعداد و هم بهدلیل کیفیت بینظیرش زبانزد بود. حداقل یک دوجین از این آثار به آثار کلاسیک و فراموش نشدنی سینما بدل شدهاند که موسیقی فیلمهای وسترن اسپاگتی دهه ۱۹۶۰ از جمله «خوب، بد و زشت» و «روزی روزگاری در غرب» از جمله آنها هستند. موسیقی متن فیلمهای «ماموریت» و «سینما پارادیزو» در دهه ۱۹۸۰ هم از این جملهاند.
او ۶ بار نامزدی اسکار را کسب کرد که برای ساخت موسیقی فیلمهای «روزهای بهشت»، «ماموریت»، «تسخیرناپذیران»، «مالنا» و «هشت نفرتانگیز» بود. موریکونه برای این فیلم آخر سرانجام جایزه اسکار را کسب کرد. سال ۲۰۰۶ آکادمی اسکار یک اسکار افتخاری برای مشارکت وی در هنر موسیقی در سینما به وی اهدا کرد. او یکی از دو چهره عرصه موسیقی است که در تاریخ اسکار جایزه اسکار افتخاری برای مجموعه آثارش دریافت کرد.
موریکونه با کارگردانان بسیاری چون سرجولئونه، برناردو برتولوچی، رومن پولانسکی، فرانکو زفیرلی، الیوراستون، کوئنتین تارانتینو، جوزپهتورناتوره، و پیر پائولو پازولینی همکاری داشت؛ کارگردانهایی که کار با آنها برای هر آهنگسازی افتخار محسوب میشود؛ هرچند درباره موریکونه احتمالا این افتخار بیشتر نصیب کارگردانها شده است. «مرگ یک دوست» در سال ۱۹۵۹ و «باراباس» در سال ۱۹۶۱ از اولین آثار وی در ارکستراسیون موسیقی و «فاشیست» در سال ۱۹۶۱ نخستین اثر او در مقام آهنگساز فیلم بود.
موریکونه و وسترن اسپاگتی
موریکونه درطول همکاری با فیلمسازان مختلف در ژانرهای مختلف آثار شایان توجهی خلق کرد، اما بیش از همه موسیقی او بر فیلمهای وسترن اسپاگتی نشسته و معروف شده است. وسترن اسپاگتی یکی از ژانرهای فرعی ژانر فیلمهای وسترن است که در اواسط دهه ۶۰، بهوسیله سینماگران ایتالیایی ابداع شد و معیارها و قواعد وسترنهای آمریکایی را برهم زد. این فیلمها معمولا با بودجهای اندک و به زبان ایتالیایی ساخته میشدند و یکی از ویژگیهای آنها استفاده از خشونت مفرط بود که با معیارهای فیلمهای کلاسیک وسترن همخوانی نداشت.
سر جیو لئونه، یکی از سینماگرانی است که با ساختن سهگانه مرد بینام، این نوع فیلمها را بهعنوان یک ژانر فرعی وسترن، تثبیت کرد. خوب، بد، زشت، محصول سال ۱۹۶۶، در میان سهگانه وسترن لئونه از جایگاه مهمتری برخوردار است.
یکی از مهمترین ویژگیهای این فیلم، موسیقی آن است که انیو موریکونه، آهنگساز بزرگ ایتالیایی، آن را ساخته است. لئونه با موریکونه در دبیرستان همکلاس بوده است و بعد از آشنایی با کارهای او، از موریکونه درخواست کرد تا برای فیلم «بهخاطر یک مشت دلار» با او همکاری کند و این همکاری در فیلمهای بعدی او ادامه پیدا کرد. انیو موریکونه در ساخت موسیقی فیلم خوب، بد، زشت، از افکتهای صوتی مثل شلیک گلوله، سوت زدن انسان، نعرههای آدمها وزوزه شلاقها در هوا در ترکیب با سازهای بومی سیسیلی، ترومپت، گیتار و گیتار اسپانیایی استفاده میکند که در آن زمان بسیار تازگی داشت و بسیار عجیب و متفاوت به نظر میرسید، اما با نگاه تازه لئونه به ژانر وسترن مطابقت داشت. تم اصلی موسیقی فیلم، یک ملودی دو نتی است که با الهام از نعره گرگ وحشی ساخته شده که در همان ابتدای فیلم میبینیم که در میان خرابهها پرسه میزند و زوزه میکشد. موریکونه بیشتر برای معرفی سه شخصیت اصلی فیلم از موسیقی استفاده میکند. هنگامی که هریک کار خاصی انجام میدهند یا در اول و آخر فیلم، که با اسمهای «خوب»، «بد»، و «زشت» معرفی میشوند.
بهعنوان مثال، تم اصلی در طول فیلم، برای هر یک از سه شخصیت اصلی با ساز خاصی زده میشود. آهنگساز برای شخصیت کلینت ایستوود یا بلوندی (خوب) از ساز فلوت؛ برای لی وان کلیف (بد) از اوکارینا و برای ایلای والاک (زشت) از وکال و صداهای انسانی و حیوانی استفاده میکند. این تم بعدها الهامبخش بسیاری از گروههای موسیقی مثل رولینگ استونز و گروههای موسیقی راک و پانک مثل متالیکا شد. یکی از ویژگیهای منحصر بهفرد موسیقی فیلم خوب، بد، زشت، استفاده خلاقانه موریکونه از صدای «سوت انسان» بهعنوان یک ساز است. شنیده شدن صدای سوت روی نماهای باز از دشت که سوارکار تنهایی در آن میراند، شاعرانه و تاثیرگذار است و حس تنهایی سوارکار در دل طبیعت وحشی را به بهترین شکل منتقل میکند.
موریکونه در ساخت موسیقی این فیلم بهطور ویژه از سازهارمونیکا (ساز دهنی) استفاده کرده است. قطعه مارستا، ملودی آرام وزیبایی است که باهارمونیکا نواخته میشود. سازبندی موریکونه در این فیلم و دیگر فیلمهای وسترن بسیار مشخص و برجسته بود، زیرا با سازبندی نو و بدیع جنبههای خلاقانه و نامتعارفی را به سینما معرفی کرد؛ شیوههایی که در گونههای دیگر سینمایی نیز به اشکال دیگری خود را نشان میدادند و همه اینها از ذوق و هنری مردی حکایت داشت که سینما و موسیقی را به خوبی میشناخت و به آن عشق میورزید.