آخرین حضور استاد در خانه سینما

 به گزارش «ایسنا»، خسرو سینایی، کارگردان سینما و از دوستان قدیمی کریمی در این مراسم بیان کرد: امروز اینجا گردهم‌ آمدیم به یاد آقای نصرت کریمی و او استاد زندگی‌ کردن بود و می‌دانست هنر بهترین راه برای زندگی است. اگر فیلم نمی‌ساخت مجسمه و صورتک می‌ساخت. اگر این کار را نمی‌کرد تدریس می‌کرد یا کتاب می‌نوشت و چگونه بودن را به دیگران می‌آموخت. او استاد زیبا زندگی کردن بود. هنرمند و استادی خردمند بود.  کارگردان «عروس آتش» با اشاره به جمله‌ای از یک استاد تاریخ درباره نسل کشی‌ها در تاریخ اظهار کرد: در نسل کشی‌های بزرگ تاریخ، یا مردم را کشته‌اند یا آنها را متواری کرده‌اند. اما هدف اصلی، نخبگان هستند که در نهایت به انزوا کشیده شده‌اند. نصرت کریمی هم از آن نوابغ بود که جوانه‌های خلاق روحش، سال‌ها از ما دریغ شد.  در ادامه مرضیه برومند از شاگردان نصرت کریمی گفت: بعد از خبر درگذشت ایشان ویدئوهای زیادی پخش شد که یکی از این ویدئوها برای من خیلی جالب بود. استادم نصرت کریمی به نوه‌اش می‌گفت اگر روزی دیدی من خوابیده‌ام و ملحفه‌ای روی من است بدان که من فقط آنجا نیستم و من الان که به خاطراتم فکر می‌کنم می‌بینم که چقدر سرشار از نصرت کریمی هستم.   برومند تاکید کرد: آقای کریمی شما آنجا نیستید، در قلب و ذهن ما هستید.  آیدین آغداشلو، نقاش و گرافیست نیز در این مراسم گفت: الان مساله فقط مرگ یک هنرمند مشهور نیست بلکه تنها ماندن ما و روز به روز تنهاتر شدن ماست و باید این هشدار را جدی بگیریم، مایی که فعلا مانده‌ایم مساله‌مان باید این باشد که در حال از دست دادن خاطره و حافظه‌مان هستیم. تک تک کسانی که می‌شناسیم اگر در انزوا بوده باشند و آثارشان در دست نباشد به این معنی است که ما حافظه تاریخی خود و این تکیه گاه را از دست می‌دهیم. این اتفاق در لحظه هم رخ نمی‌دهد بلکه آرام آرام از دست می‌رود.  سپس مهرداد اسکویی که جایی از خودش به‌عنوان داماد سرخانه یاد کرد گفت: بابا نصرت همیشه می‌گفت از این کشور نرو، سختی هست ولی اینجا خانه ماست. اگر دلت گرفت برو بازار تهران، برو شهرهای دیگر. شما قصه گوهای این مردم هستید و اینجا خاک ما و خانه ماست.  در ادامه بابک کریمی سینماگر و فرزند نصرت کریمی گفت: هر بار با مانعی روبه‌رو شد آن مانع انگیزه‌ای بود برایش که راه جدیدی پیدا کند. یک بار آقای جوانمرد می‌گفت، ماهیت ‌او مثل آب است و نصرت کریمی واقعا همین طور بود. خیلی‌ها برایش متاسف شدند ولی او هیچ گاه برای خودش تاسف نخورد و سعی می‌کرد هنرمند ناب‌تری شود.