تجربه چهار سال اجرای این طرح نشان داد که دوستداران کتاب به خوبی و به شیوه فزاینده‌ای از آن استقبال کرده‌اند. در کنار نمایشگاه بین‌المللی کتاب، طرح‌های فصلی فروش کتاب در میان جامعه ناشران، کتاب‌فروش‌ها و کتابخوانان محبوبیت بسیاری برای خود دست و پا کرده بود و هر بار شوری در بازار کتاب می‌انداخت. تقریبا همه کارشناسان هم معتقد بودند که این طرح شبکه توزیع عادلانه‌ای برای یارانه فرهنگی ایجاد کرده است، چنان‌که کتاب‌های محبوب‌تر و پرفروش‌تر که مورد نیاز یا علاقه مخاطبان بود، یارانه بیشتری دریافت می‌کرد. اما همین طرح موفق که هر سال هم رویه‌های خود را اصلاح می‌کرد و می‌رفت تا پخته‌تر و کامل‌تر هم بشود،‌ ناگهان به جیب خالی وزارت ارشاد خورد و به نفس نفس افتاد. طبق برآوردها خرج طرح پاییزه برای وزارت ارشاد در حد ۲ تا ۳ میلیارد تومان است. این رقم برای کل سال که دربردارنده طرح‌های عیدانه و تابستانه است حداکثر به ۶ تا ۹ میلیارد تومان می‌رسد. اگرچه وزارت ارشاد متولی حوزه‌های متعدد و متنوعی است و هر حوزه نیز هزینه‌ها و خرج‌های خودش را دارد اما از خلال بودجه حدود ۱۴۰۰ میلیاردی این وزارتخانه، کنار گذاشتن کمتر از ۱۰ میلیارد تومان برای طرحی چنین گسترده،‌ کارآمد و صدالبته محبوب، نباید کار دشواری باشد.

این در حالی است که در یک سال گذشته و به ویژه در هفت، هشت ماهی که از آغاز امسال می‌گذرد بارها انتقادهایی درباره شیوه نادرست، ناکارآمد و پرحاشیه یارانه‌های مطبوعات منتشر شده است. بارها نیز ادعاهایی درباره اختصاص یارانه‌های چند صد میلیونی و میلیاردی به رسانه‌هایی مطرح شده که در فعالیت، نشر و توزیع آنها تردید و ابهام جدی وجود دارد. البته پس از گسترش این انتقادها شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دستور بازبینی و اصلاح رویه‌های اختصاص یارانه به مطبوعات را صادر کرد. با این حال همچنان برخی انتقادها و ادعاها مطرح است و البته باید پاسخ داده شود. در سال 97 مجموع یارانه پرداختی به مطبوعات 80 میلیارد تومان گزارش شده است. بسیاری از روزنامه‌ها و مجله‌ها و ... که یارانه می‌گیرند نیز تیراژ و فروش چندانی ندارند. حالا پرسش این است که در چنین فضایی آیا می‌توان کمبود منابع مالی را برای تعطیلی طرحی ۱۰ میلیاردی پذیرفت که این اندازه منفعت عمومی دارد و کارآمد است؟