سازمان ملل به کشورها برای مقابله با خشکسالی پیشنهاد داد
کمک زمین به تولید غذا
اما در دل این بحران، فرصتی برای بازنگری در شیوه مدیریت منابع طبیعی و اتخاذ رویکردهای پایدار نهفته است. بر اساس گزارشهای اخیر کنوانسیون ملل متحد برای مقابله با بیابانزایی، خسارات اقتصادی ناشی از خشکسالی سالانه به بیش از ۳۰۷ میلیارد دلار میرسد؛ این رقم تنها بخشی از خسارات آشکار این بحران را منعکس میکند، زیرا پیامدهای غیرمستقیم و بلندمدت خشکسالی همچنان از دید بسیاری از سیاستگذاران و برنامهریزان پنهان مانده است. در عین حال، این پدیده به دلیل ارتباط نزدیکی که با تغییرات اقلیمی و کاهش تنوع زیستی دارد، به چالشی چندوجهی نیز تبدیل شده است. در این گزارش به راهحلهای مقابله با این بحران پرداخته میشود.
یکی از راهحلهای مقابله با این پدیده، راهحلهای مبتنی بر طبیعت است. راهحلهای مبتنی بر طبیعت بهعنوان یکی از موثرترین رویکردها برای مقابله با خشکسالی معرفی شدهاند. این راهحلها شامل مجموعهای از اقدامات هستند که از قابلیتهای طبیعی زمین و اکوسیستمها برای حل مشکلات انسانی بهره میبرند. برای مثال، احیای جنگلها و مراتع میتواند باعث ذخیره آب، کاهش فرسایش خاک و افزایش تولید محصولات کشاورزی شود. این رویکردها نهتنها به مدیریت بهتر منابع آب کمک میکنند، بلکه مزایای گستردهتری نیز به همراه دارند. از جمله این مزایا میتوان به کاهش انتشار گازهای گلخانهای، افزایش تنوع زیستی و بهبود کیفیت خاک و آب اشاره کرد. از سوی دیگر، حتی در شرایطی که خشکسالی رخ ندهد، سرمایهگذاری در این راهحلها میتواند سودآور باشد و بازدهی اقتصادی بالایی داشته باشد. تحقیقات نشان دادهاند که هر دلار سرمایهگذاری در این راهحلها میتواند بازدهی اقتصادی ۲۷ دلاری به همراه داشته باشد. این بازدهی شامل کاهش هزینههای ناشی از خشکسالی، افزایش تولید کشاورزی، ایجاد فرصتهای شغلی جدید و تقویت زیرساختهای اقتصادی است.
علاوه بر این، این راهحلها مزایای زیستمحیطی و اجتماعی گستردهای دارند. اما اجرای این راهحلها نیازمند تغییرات ساختاری و تقویت ظرفیتها در سطوح مختلف است. یکی از چالشهای اصلی، کمبود دانش و ابزارهای اجرایی در جوامع محلی و نهادهای دولتی است. گزارش تاکید دارد که سرمایهگذاری در آموزش و توانمندسازی مردم و نهادها میتواند به اجرای موثر این راهحلها کمک کند. برای مثال، آموزش کشاورزان در زمینه استفاده از روشهای کشاورزی پایدار و مدیریت منابع آبی، یکی از گامهای اساسی برای تقویت تابآوری جوامع محلی است. علاوه بر این، استفاده از فناوریهای نوین مانند دادههای ماهوارهای و هوش مصنوعی میتواند به پیشبینی خشکسالی و ارزیابی تاثیرات اقدامات پیشگیرانه کمک کند. تامین مالی یکی دیگر از چالشهای کلیدی در مسیر اجرای راهحلهای مبتنی بر طبیعت است. با توجه به محدودیت منابع دولتی، جلب همکاری بخش خصوصی و ایجاد مشارکتهای عمومی-خصوصی میتواند به تامین مالی پایدار و اجرای موثر این راهحلها کمک کند. این مشارکتها میتوانند شامل توسعه بازارهای مالی سبز، مانند بازارهای کربن و ارائه مشوقهای مالی برای پروژههای احیای زمین و مدیریت منابع آبی باشند.
با این حال، برای موفقیت این مشارکتها، ایجاد شفافیت، اعتماد و همکاری میان بخشهای مختلف ضروری است. همچنین، طراحی چارچوبهای قانونی و نظارتی باید به گونهای باشند که مشارکت بخش خصوصی را تسهیل و از منافع عمومی حمایت کنند. ازطرفی یکی از موانع اصلی پیش روی گسترش راهحلهای مبتنی بر طبیعت، کمبود دادههاست. بنابراین تحلیل هزینه-فایده برای تصمیمگیری در سرمایهگذاریهای مرتبط با خشکسالی اهمیت دوچندان پیدا میکند. این تحلیلها باید بهطور جامع، تاثیرات اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی راهحلهای مبتنی بر طبیعت را ارزیابی کنند. برای مثال، تحلیل هزینه-فایده میتواند نشان دهد که چگونه سرمایهگذاری در احیای تالابها میتواند به کاهش خطرات خشکسالی و افزایش منابع آبی کمک کند. علاوه بر این، استانداردسازی روشهای تحلیل و استفاده از دادههای بهروز میتواند به بهبود دقت و کارآیی این ارزیابیها کمک کند.
نتیجهگیری
خشکسالی بهعنوان یکی از مخربترین پدیدههای اقلیمی، زندگی بیش از ۱.۸ میلیارد نفر را در سراسر جهان تحتتاثیر قرار داده و آثار اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی گستردهای به همراه داشته است. شدت و تعداد خشکسالیها در دهههای اخیر به دلیل تغییرات اقلیمی و فعالیتهای انسانی بهطور قابلتوجهی افزایش یافته است. این پدیده، فراتر از کاهش منابع آبی، به زنجیرهای از پیامدهای منفی مانند کاهش تولیدات کشاورزی، نابودی زیستگاههای طبیعی، گسترش مهاجرتهای اجباری و افزایش تنشهای اجتماعی منجر میشود. خشکسالی دیگر صرفا یک پدیده طبیعی گذرا نیست؛ بلکه در بسیاری از مناطق به یک بحران دائمی تبدیل شده است. فعالیتهای انسانی همچون جنگلزدایی، کشاورزی ناپایدار و استخراج بیرویه منابع آبی، خشکسالی را تشدید کرده و بهعنوان عاملی انسانی و قابل کنترل تعریف کرده است. این پدیده به طور مستقیم بر امنیت غذایی و منابع آب تاثیر میگذارد و به طور غیرمستقیم موجب مهاجرتهای اجباری، کاهش اشتغال و افزایش تنشهای سیاسی و اجتماعی میشود. راهحلهای مبتنی بر طبیعت (NbS) مجموعهای از اقدامات هستند که از قابلیتهای طبیعی اکوسیستمها برای مقابله با چالشهای انسانی استفاده میکنند. در زمینه خشکسالی، این راهحلها شامل احیای جنگلها و مراتع، حفاظت از تالابها، کشاورزی پایدار و مدیریت منابع آبی هستند. این راهحلها به دلیل ماهیت چندبعدی خود، نهتنها به کاهش اثرات خشکسالی کمک میکنند، بلکه مزایای گستردهتری نیز به همراه دارند. با این حال، موفقیت در اجرای این راهحلها نیازمند تعهد سیاسی، حمایت مالی و مشارکت گسترده همه ذینفعان است. سیاستگذاران، بخش خصوصی و جوامع محلی باید با هم همکاری کنند تا راهبردهای نوین و پایدار را به مرحله اجرا درآورند و زمینهساز جهانی بهتر برای نسلهای آینده شوند.