Untitled-1 copy

در سطح دوم یعنی کلان موضوعاتی مانند تورم دورقمی، رشد اقتصادی کند و پایین، ناترازی انرژی، ناترازی بودجه، نظام بانکی و تضعیف کارکرد توسعه‌‌‌ای دولت در اولویت قرار می‌گیرد. در سطح سوم یعنی بخش‌های اقتصادی کشور، موارد متعددی همچون بهره‌‌‌‌وری پایین، قیمت تمام‌‌‌‌شده پایین، سهم پایین صادرات از محصولات دارای ارزش‌افزوده بالا و اتکای بیش از حد به بازارهای داخلی در اولویت قرار دارند. در سطح چهارم که دارای دو طبقه است، در طبقه خرد (خانوار) موضوعاتی مانند درآمد پایین و هزینه‌‌‌های بالا، اشتغال و ازدواج جوانان و در طبقه خرد (بنگاه) موضوعاتی مانند مجوزهای شروع کسب‌وکار، موانع توسعه کسب‌وکار، انحصارات، تحقیق و توسعه و تامین نیروی انسانی موثر در اولویت قرار دارند. در این مدل چهارسطحی، توجه به این نکات بسیار تعیین‌‌‌کننده است. اول آنکه سطوح مختلف دارای ارتباطات متقابل با یکدیگر هستند. دوم آنکه اقدامات مثبت در سطوح بالاتر تاثیرات عمیق موثرتر بیشتر بر سطوح پایین خواهد داشت. سوم آنکه اقدامات مثبت سطوح پایین‌‌‌تر تاثیرات مثبت محدودتری بر سطوح بالاتر خواهد داشت. به‌‌‌عنوان مثال تقویت رشد اقتصادی در سطح کلان دارای ارتباط و مستلزم ارائه راهکار در سطوح بخشی است. همچنین اقدامات سازنده در سطح فراکلان (مثلا توسعه روابط اقتصادی با همسایگان یا رفع تحریم‌‌‌ها) دارای تاثیرات مثبت سازنده و عمیق در تمام سطوح پایین‌‌‌تر است. بدیهی است که اقدامات مثبت در سطوح پایین‌‌‌تر (اگرچه می‌‌‌تواند تاثیرگذار باشد) دارای همان میزان تاثیر بر سطوح بالاتر نخواهد بود.

به‌منظور رسیدن به اهداف اقتصادی مدنظر در قانون برنامه هفتم پیشرفت باید مجموعه چالش‌های موجود دسته‌بندی شوند و طی نظام رتبه‌بندی اولویت‌های اصلی زیر مورد تاکید قرار گیرند:

1.تمرکز بر موضوعات کلیدی حوزه فراکلان مانند توسعه شرکای تجاری، تقویت دیپلماسی اقتصادی، رفع تحریم‌ها و...؛

2.مشارکت راهبردی در زنجیره‌های ارزش اولویت‌دار منطقه‌ای و بین‌المللی و رفع ناترازی‌های انرژی، بودجه‌ای و ارزی.