«دنیایاقتصاد» برمبنای گزارش سازمان مدیریت صنعتی بررسی کرد
راه وچاه ورود به لیست بنگاههای برتر
«پیشگام بودن و کسب سهم عمده در بازار»، «ایجاد ترکیبی از شرکتهای تخصصی در قالب یک هلدینگ»، «سبد محصول مناسب و تامین مالی برای سرمایهگذاری بلندمدت»، «ثبات کیفیت در کنار بهرهوری بالا»، «زنجیره کامل تولید، حملونقل و فروش»، «بهرهمندی از زنجیره ارزش کامل همراه با متنوعسازی محصولات تولیدی»، «برخورداری از مدل کسبوکار مناسب از بدو تاسیس»، «مزیتهای مبتنی بر مقیاس تولید متوسط» در کنار استفاده از «نهادسازی مناسب در میان شبکه بازیگران یک صنعت» مهمترین عواملی هستند که ۱۱ نفر از مدیران عامل شرکتهای برتر ایران در گزارش «کندوکاو عوامل برتری» روی آنها دست گذاشتهاند. ۱۱ شرکتی که در گزارش سازمان مدیریت صنعتی به آنها ارائه شده عمدتا در بخش فلزات اساسی، فرآوردههای نفتی، پتروشیمی، سیمان، رایانه و فعالیتهای وابسته، لاستیک و پلاستیک، سرمایهگذاری مالی، محصولات کانی غیرفلزی، موسسات بیمه ای، پیمانکاری ساختمانی و انرژیهای نوین فعال هستند. نگاه جزئیتر به مدل موفقیت این شرکتها نشان میدهد تمرکز روی افزایش مستمر در فروش و سودآوری در شرکتهای مذکور یک مساله حیاتی بوده است که بعضا به لطف انحصار و با اقتصادی کردن قیمت و کیفیت محصول همسو با بهای جهانی آن کالا برای بنگاه فرصتهای بزرگی فراهم کرده است. یکی از نکات جالب درباره برخی شرکتها این است که در کل زنجیره یک محصول از آغاز تا پایان فعالیت دارند و تنها به فروش مواد خام اکتفا نکردهاند. در عین حال استفاده از فرصتهای فروش انبوه در بازار گسترده داخل و بومیسازی خدمات و محصولات جهانی در دوره تحریم یکی از مواردی بوده که به برخی بنگاهها در قاپیدن فرصتهای کسب سود کمک شایان توجهی کرده است. این فرصت البته اغلب نصیب شرکتهایی شده است که با سرمایهگذاری روی دو عامل «تحقیق و توسعه» و «نیروی انسانی» تجربیات جهانی توسعه کسبوکار را در کشور عملیاتی کردهاند. «صادراتمحوری»، «استفاده از تامین مالی جهانی» در کنار استفاده از «مدل مدیریت مالی هلدینگی» از جمله موارد دیگری است که با بررسی بنگاههای برتر این بخش پرده از راز موفقیت شرکتهای برتر ایران برمیدارد. بررسی بیشتر نشان میدهد ترکیب جالبی از مالکیت در این ۱۱ شرکت موفق وجود دارد که جهتگیری اقتصاد ایران را به خوبی نمایان میکند. در واقع از مجموع ۱۰۰ درصد شرکتهای طرف مصاحبه بیش از ۳۷درصد کاملا خصوصی هستند و حدود ۶۳درصد نیز مستقیما توسط نهادهای حاکمیتی مدیریت میشوند. البته بخش حاکمیتی خود به دو نوع عمومی و دولتی تقسیم میشود که ۳۶درصد سهم بنگاههای دولتی و ۲۷درصد سهم بنگاههای غیردولتی و عمومی است.
در عین حال آنچه از متن گزارش برداشت میشود این است که هرچه شرکتها به منابع انرژی نزدیک باشند یعنی در بخشهایی از اقتصاد ایران فعالیت کنند که یا به استخراج مواد معدنی و محصولات نفت، گاز و... بپردازند یا از این منابع برای تولید محصولات خود استفاده کنند، شانس بالاتری برای تبدیل شدن به یک شرکت بزرگ دارند. دادههای این گزارش نشان میدهد ۷ شرکت از ۱۱شرکت مورد بررسی بهطور مستقیم یا غیرمستقیم با بخش انرژی ایران در ارتباط هستند و از مزایای آن استفاده میکنند. ترکیب مدیریت بهینه در بنگاه در کنار استفاده حداکثری از چارچوبهای فراهم شده توسط دولت اعم از تنظیمگری، سیاستگذاری، حمایت و زیرساختهای عمومی موجب شده تا عمده این شرکتها بتوانند به خوبی از فرصتهای اقتصادی بازار ایران حداکثر استفاده را ببرند. در عین حال در کنار توجه به بازار داخلی، صادرات محوری موردی است که مدنظر اغلب بازیگران بزرگ این گزارش بوده است. به شکل دقیقتر، نتایج این گزارش نشان میدهد در میان شرکتهای طرف مصاحبه ۹شرکت دارنده رتبه اول فروش یا بازدهی فروش در گروه صنعتی خود هستند. دو شرکت نیز با داشتن سهم بالای درآمد خارجی، در ردیف شرکتهای صادراتگرا قرار دارند. همچنین یک شرکت همزمان بنگاهی با بیشترین سرعت رشد در زمینه فروش شناخته شده است. از جمله نکات جالب توجه در ۱۱ مصاحبه مختلف این گزارش، تاکید مدیران عامل بنگاهها روی استفاده از فرصت قدمت، انحصارگری یا مقیاس تولید (۴شرکت)، برخورداری از سبد محصولات متنوع (سه شرکت)، تمرکز روی درآمدهای صادراتی قابلتوجه (دو شرکت) و کاهش هزینه تولید (در دو شرکت) است.
رقابتپذیری در ابعاد چهارگانه
ترکیبی از مسائلی که در بالا گفته شد در سطح رقابتپذیری بنگاه موثرند. در عین حال گزارش سعی کرده از دل مصاحبه با مدیران این ۱۱ بنگاه، مدلی از رقابتپذیری را بیرون بکشد. شرکتهای برتر این لیست همگی از بهترین برندهای بازار ایران در بخشهای مختلف اقتصاد هستند. گزارش سازمان مدیریت صنعتی نیز با تاکید بر مدل توسعه کسبوکار این شرکتها از خلال ۱۱مصاحبه سعی کرده به بررسی «استراتژی شرکت و ساختار رقابت»، «وضعیت تقاضا»، «تامینکنندگان یا صنایع مکمل» و «نهادههای پایه» بپردازد و در نهایت چارچوبی مفهومی از نحوه موفقیت در کسبوکار را پیش روی مخاطبان گزارش قرار دهد. روایت مدیران این کسبوکارها نشان میدهد به ۹ دلیل مختلف توان بنگاههای آنها برای رقابتپذیری بالاست. همچنین چشمانداز بازاری که در آن فعالیت میکنند به عقیده اغلب این مدیران رو به توسعه است. این موضوع سه دسته از شرکتهای برتر را در جریان رقابتپذیری نگه میدارد. دسته اول شرکتهایی هستند که از ناحیه دو موتور «جمعیت جوان» و «نرخ بالای شهرنشینی» تقویت میشوند. تجارت الکترونیک مهمترین نماد در این دسته از شرکتهاست. در دسته دوم، شاهد حضور شرکتهایی هستیم که به دو دلیل «نیازداخلیکشور» یا «تقویت مصرف جهانی» پیوسته با رشد تقاضا روبهرو هستند، به همین دلیل باید الزامات رقابتپذیری را برای ادامه حیات در این بازارها رعایت کنند. صنعت فولاد و پتروشیمی از مصادیق این دسته است. دسته سوم نیز به صنایع و شرکتهایی مربوط است که یا به دلیل حضور رقیب خارجی با سهم بالا یا تقاضا برای تنوع بیشتر توسط مصرفکنندگان، تلاش میکنند رقابتپذیری خود را افزایش دهند. این اقدام با هدف کسب بخشی از سهم بازار رقیب خارجی یا تقاضای مصرفی جدید صورت گرفته و شرکت در نتیجه آن تلاش میکند انتظارات مدنظر مشتریان را برآورده سازد. بنگاههای حاضر در این لیست همچنین اعلام کردهاند که بعضا در معرض نوآوری مدنظر مشتریان قرار دارند. مثلا در صنعت پتروشیمی وضعیت بهسمتی در حرکت است که تقاضا برای ارائه خدمات حملونقل از سوی مشتریان، شرکت را به سمت ایجاد زیرساخت لجستیکی میبرد که این خود موجبات نوآوری در بنگاه را فراهم میکند. از آنجا که تقاضای کمتر برای نوآوری در محصولات و خدمات کسبوکارهایی که مستقیم به مشتری وصل نیستند، از دید توسعه صنعتی آسیبزاست و مانع شکلگیری زنجیره ارزشهای صنعتی بههم پیوسته میشود. برای نمونه در صنعت سیمان که مشتریان خارجی چندانی ندارد، احتمالا شرکت کمتر از ناحیه خیز نوآوری تحتتاثیر قرار گیرد. با این حال یکی از شرکتهای برتر در این زمینه که در گزارش حاضر حضور دارد، سعی کرده با ورود به حوزههای تازه خدمت و تولید، حلقههای بالاتر ارزشافزوده را دریابد. این شرکت با استفاده از سیمان تولیدی خود به صنعت ساختمان وارد شده یا هزینه بالای حمل سیمان را با ساخت کارخانه در بازارهای صادراتی هدف و ارسال کلینکر به این مناطق و فرآوری آن در کشور مقصد خنثی کرده است.
کشف فرمول موفقیت در شرکتهای برتر
یکی از رازهای موفقیت شرکتهای برتر ایران انتخاب رشتهای از فعالیتها، خدمات و تولیدات صنعتی است که برای طیف وسیعی از مصرفکنندگان استفاده از آنها ارجحیت دارد. این موضوع که عمدتا ناشی از شایستگی در مدیریت بنگاه است، بهرهوری، سودآوری، درآمدزایی و جایگاه شرکت را در صنعت ارتقا داده است. نتایج این گزارش نشان میدهد داخلیسازی قطعات و خدمات که در دوره قبل از تحریم توسط بنگاههای خارجی ارائه شده، توانسته با رشدی مناسب پیگیری شود، هرچند این گزارش تاکید دارد ممنوعیتهای دفعی بالا به پایین برای حذف واردات میتواند مخل این حرکت باشد. براین مبنا شرکتهایی که با پذیرش ریسک داخلیسازی قطعات و توسعه تکنولوژی داخلی در پی تامین نیاز خود و سایر شرکتهای داخلی هستند، بهشکل تدریجی مراحل طراحی، ساخت و بهرهبرداری را عملیاتی میکنند. در این گزارش، مدیران بنگاههای برتر با تاکید روی دو عامل «میزان مصرف» و «ریسک معقول»، داخلیسازی مواد و قطعات داخلی موردنیاز صنایع کشور را تحتتاثیر شرایط زمانی عنوان کرده و اعلام کردهاند داخلیسازی از محصولات پرمصرف و کمریسک شروع میشود. در عین حال با ایجاد بلوغ و آمادگی بیشتر در شرکتهای صنعتی، استارتآپهای دانشبنیان و نهادهای تسهیلگر، زمینه تولید محصولات پرریسک و کممصرف فراهم میشود. در نهایت از آنجاکه فرآوری و فروش موادخام همچنان یکی از فعالیتهای پرسود در ایران است، بخش قابلتوجهی از شرکتهای برتر به نهادههای پایه دسترسی دارند و از این محل منتفع شدهاند. از نظر فعالیت، شرکتهای موفق ترکیبی از شاخهها و گروههای صنعتی را در دامنه کاری خود انتخاب کردهاند که به این نهادهها دسترسی داشته باشند. برای نمونه صنعت سیمان از سه نهاده پایه یعنی انرژی ارزان، زیرساختهای حملونقل و معادن غنی بیشترین بهره را برای توسعه بازار خود برده است. این گزارش در پایان تاکید میکند؛ اثر تحریمها بر شرکتها متنوع و متفاوت بوده است.برخی صنایع نظیر پرداخت الکترونیک و بیمه آسیب چندانی از این موضوع ندیدهاند اما سایر حوزههای تولیدی که وابستگی بالایی به قطعات و موادخارجی داشتهاند از این ناحیه ضربه دیدهاند. جالب اینکه یکی از شرکتهای برتر طرف مصاحبه از همین فرصت خروج شریک خارجی استفاده کرده و با استخدام نیروهای بومی آن شرکت و تمرکز روی خدمات ارائه شده، توانسته هم جایگزین بنگاه خارجی شود و هم درآمد بالایی را از این بخش نصیب کشور کند.