آرامش و ثبات؛ شرط پیشرفت ایران
مسعود خوانساری
رئیس اتاق تهران
انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم یک حادثه سیاسی و اقتصادی مهم در سه دهه گذشته خواهد بود؛ چراکه رای ملت میتواند باردیگر سرنوشت ساز باشد. در حالحاضر مهمترین دغدغه فعالان اقتصادی عدم ثبات و آرامش در کشور است که متاسفانه در دهههای گذشته بارها شاهد نابسامانی و عدم ثبات حداقل در حوزه اقتصادی بودهایم. این درحالی است که نظام اقتصادی کشور باید چنان پایههای استوار و محکمی داشته باشد که تغییر دولتها تنها منجر به تحول در برخی سیاستها و اصلاح روندهای جاری شود.
مسعود خوانساری
رئیس اتاق تهران
انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم یک حادثه سیاسی و اقتصادی مهم در سه دهه گذشته خواهد بود؛ چراکه رای ملت میتواند باردیگر سرنوشت ساز باشد. در حالحاضر مهمترین دغدغه فعالان اقتصادی عدم ثبات و آرامش در کشور است که متاسفانه در دهههای گذشته بارها شاهد نابسامانی و عدم ثبات حداقل در حوزه اقتصادی بودهایم. این درحالی است که نظام اقتصادی کشور باید چنان پایههای استوار و محکمی داشته باشد که تغییر دولتها تنها منجر به تحول در برخی سیاستها و اصلاح روندهای جاری شود.
انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم یک حادثه سیاسی و اقتصادی مهم در سه دهه گذشته خواهد بود چراکه رای ملت میتواند باردیگر سرنوشت ساز باشد. در حالحاضر مهمترین دغدغه فعالان اقتصادی عدم ثبات و آرامش در کشور است که متاسفانه در دهههای گذشته بارها شاهد نابسامانی و عدم ثبات حداقل در حوزه اقتصادی بودهایم. این درحالی است که نظام اقتصادی کشور باید چنان پایههای استوار و محکمی داشته باشد که تغییر دولتها تنها منجر به تحول در برخی سیاستها و اصلاح روندهای جاری شود و نه تحول عظیم در استراتژیها. در نظامهای توسعهیافته اگرچه رئیسجمهور دارای اختیارات بسیار وسیعی است ولی در حوزههای اقتصادی دامنه اختیارات مشخصی دارد. بهطور مثال در آمریکا ترامپ با وجود تمام تندرویهایی که در چند روز اول حضور در کاخ سفید نشان داد، بعد از چند رفتار خارج از عرف متوجه شد که استراتژیهای ملی را نمیتواند از نوبنویسد و به میل خودش یا دیدگاهش آنها را تغییر دهد. نباید فراموش کرد تصمیمگیریهای غیرکارشناسی و پوپولیستی میتواند ضربههای جبرانناپذیری را به کشور وارد آورد. شاهد مثال این وضعیت نیز شرایط حاکم بر ونزوئلا است.
آخرین آمارهای رسمی نشان میدهد نرخ تورم این کشور به 800 درصد رسیده و حتی پیشبینی میشود در پایان سال 2017 این عدد به 2200 برسد که اتفاقی شگفتآور است. آنچه در این کشور رخ داده، آیینهای از ناکارآمدی و تصمیمگیریهای غیرکارشناسی و عوامپسند نظامهای حاکم است که اکنون پیشروی ما قرار گرفته و باید از آن عبرت گرفت. اما یک مشکل قابلذکر در جامعه ایران نداشتن حزب و نظریه معروف «جامعه کوتاهمدت» است. جامعه ایرانی گذشته را خیلی زود از یاد میبرد و این دردی است که میتواند مشکلات بسیاری را برای اقتصاد کشور رقم بزند. اقتصاد ایران در سالهای 84 تا 92، چنان با تخریب و حیف و میل منابع روبهرو شد که شاید سالیان سال نتوان آن را جبران کرد؛ اما بهطور معمول ذهن جامعه بدون در نظر گرفتن آنچه بر اقتصاد کشور رفته، وضعیت کنونی را ملاک قضاوت قرار میدهد. نباید فراموش کنیم که تنها 4 سال قبل نرخ رشد اقتصادی کشور به عدد منفی 7 درصد رسیده بود و به این معنا تقریبا تمام کسبوکارها متوقف شده بودند و معیشت مردم هم با تورم 40 درصدی به خطر افتاده بود. بنابراین امروز که نظام اقتصادی ایران به رشد 8/ 6 درصدی رسیده و نرخ تورم تک رقمی را تجربه میکند، اتفاق بزرگی رخ داده که نباید به سادگی از آنها گذشت.
درحالحاضر بزرگترین دغدغه کشور بیکاری است که این موضوع هم میتواند با حرکت درست و دقیق در محورهای برنامهریزی شده و خروج کامل از رکود قدری بهبود پیدا کند. قضاوت در مورد یک نظام اداری براساس رفتار مدیران صورت میگیرد. آنچه امروز رخ داده، ثبات بیشتر در تصمیمگیریها و احترام به نظرات کارشناسی است. این مولفه حتی بدون توجه به اتفاقات گذشته هم قابلتکریم است. اگر دغدغه مردم و مسوولان، ایجاد کار برای جوانان است، نمیتوان با شعار و بیبرنامه به آن دست یافت. شرط ایجاد اشتغال توسعه اقتصاد کشور است و توسعه هم بدون منابع مالی امکانپذیر نیست. برهیچ فعال اقتصادی و اقتصاددانی پوشیده نیست که نظام اقتصادی ایران در تنگنای منابع گیر افتاده است. میزان سرمایه موجود در کشور کفاف توسعه را نمیدهد و باید از طریق سرمایهگذاران خارجی بخشی از منابع مالی را تامین کرد.
ولی سرمایهگذار خارجی هم زمانی برای حضور در اقتصاد ایران اعلام آمادگی میکند که ثبات را در نظام سیاسی کشور درک کند و از سوی دیگر ببیند که سیاستگذاریهای اقتصاد ایران به سمت تسهیل فضای کسبوکار است. خوشبختانه طی سالهای گذشته آرامش نسبی در فضای سیاسی و اقتصادی کشور حاکم بوده است. در این مسیر برجام به تصویب رسید، تورم کاهش یافت، رشد اقتصادی احیا شد، اتفاقات خوبی در حوزه نفت رخ داد و بهطور خاص هم دو اقدام اساسی با تعامل اتاق تهران و دولت در حوزه مالیاتی و تامین اجتماعی صورت گرفت. همه اینها نشانه تداوم امید و آرامش برای فعالان بخشخصوصی است. از سوی دیگر ایجاد آرامش در دانشگاهها و آزادی عمل بیشتری که به دانشجویان داده شد، باعث شد از شدت فرار مغزها تا اندازهای کاسته شود.
در فضای اجتماعی، دانشگاهها بازهم احیا شدند و جو امنیتی جای خودش را به محیطی آرام و منطقیتر داد. در نظر داشته باشید که یک بال توسعه صنعتی در دانشگاه قرار دارد. دانشگاهی منفعل و غیرپویا نمیتواند کارشناس و مهندس کارآزموده و توانا برای کارخانههای صنعتی خلق کند. بهطور خاص محصول رهایی دانشگاه از قید و بندهای زائد را میتوان در فضای توسعه کسبوکارهای نوین دید. طی سالهای گذشته تعداد زیادی شرکت نوپای استارتآپی در کشور فعال شده است. اینها دستاورد حرکت در مسیر سرزنده شدن دانشگاهها است. اگر چشم امید آینده کشور به جوانان است، باید همچنان در مسیر پیشرفت و اجازه نداد به هیچعنوان این کانون دانش و تعالی به سمت انفعال و انزوا برود. همچنین باید دقت کرد که یک بال توسعه اقتصادی کشور معطوف به فضای سیاسی است. ایجاد فضای آرام و همراه با متانت برای ابراز نظرفعالان سیاسی، اقتصادی و در نهایت حاکم شدن جو منطقی و عقلانی به کشور اتفاقی است که باید محصول آن را در زمین اقتصاد دید. این روند را میتوان در فضای فرهنگی کشور نیز مشاهده کرد. هجوم گردشگران خارجی به ایران بعد از توافق هستهای بهعنوان یکی از منابع سرشار درآمدی کشور محصول آرامش و تدبیری است که در نظام مدیریتی کشور رخ داده و از آن باید بهعنوان محصول برجام یاد کرد. یا در مورد دیگر طی سالهای گذشته اقتصاد فرهنگ به لطف فضای عمومی حاکم برکشور دوباره زنده شد. رکوردهای قابلتوجه درفروش سینماها و جذب مخاطبان بالا اتفاقی است که باید آن را دستاورد بزرگ فرهنگی و اقتصادی دانست.
در حالحاضر این وضعیت میتواند تداوم داشته باشد و در نهایت امکانی را ایجاد کند که فرهنگ نیز برای اقتصاد ایران ارزشافزوده تولید کند. اینکه امروز اصحاب فرهنگ کشور صاحب نهادهای صنفی شدهاند، نشانه حرکت در مسیر تعامل سازنده و ارج نهادن به عنصر گفتمان است. در نهایت اقتصاد، سیاست و فرهنگ در کنار هم رشد میکنند و زمینههای توسعه کشور را فراهم میآورند. عدمتوجه به هرکدام از این بالها میتواند منجر به توقف حرکت رو به جلو شود. اما امروز آحاد مردم ایران میتوانند با مشارکت در انتخابات و استفاده از حق رای خود در بازسازی نظام اقتصادی کشور سهیم شوند. نباید از نظر دور داشت که تحریم انتخابات به معنای تسلط گفتمانی خواهد بود که در اولین گام ثبات را برهم میزند. مشارکت در انتخابات و رای عاقلانه با مطالعه به توسعه اقتصادی کشور، فردای ایران و زندگی فرزندان این سرزمین را میسازد. حتی فعالان اقتصادی نیز باید امروز در نظر داشته باشند که میتوانند و باید در نقش یک کنشگر فعال اجتماعی و با رعایت موازین قانونی و در نظر گرفتن مسوولیت اجتماعی خود شهروندان کشور را به حضور در انتخابات تشویق کنند. اقتصاد ایران میتواند با رای بالا و تاثیرگذار به رئیسجمهوری خردمند به سمت توسعه حرکت کند. بهتر است بگویم: امروز رای میدهیم برای توسعه اقتصاد ایران.
ارسال نظر