یحیی پالیزدار / استادیار پژوهشگاه مواد و انرژی
تولید و مصرف محصولات فولادی را می‌توان به عنوان یکی از مولفه‌های موثر در توسعه اقتصادی و بالاخص توسعه زیرساخت‌های یک کشور به شمار آورد. از این رو است که نگاه عمومی به‌ این صنعت محدود به میزان سوددهی و بازگشت سرمایه نبوده و صنعت فولاد به عنوان یک صنعت استراتژیک و کلیدی محسوب می‌شود. نرخ رشد تولید فولاد خام در دو دهه گذشته بیانگر رونق قابل توجه‌این صنعت در سال‌های اخیر است. این رشد تا به حدی است که حجم تقریبی معاملات محصولات فولادی در سال ۲۰۱۵ میلادی به رقمی بالغ بر ۱۳۰۰ میلیارد دلار رسیده است.

این افزایش چشمگیر در تولید و مصرف را می‌توان مدیون رشد اقتصادی دو دهه اخیر و بالطبع حجم بالای عرضه و تقاضای فولاد در چین دانست. این در حالی است که در چند سال اخیر، کاهش رشد اقتصادی اژدهای آسیا به همراه بحران اقتصادی در دنیا باعث شده، تا بنا بر آمارهای موجود، بازار جهانی فولاد در سال ۲۰۱۵ با عددی بالغ بر ۱۵۰ میلیون تن مازاد عرضه مواجه باشد. این حجم بالای مازاد عرضه به علاوه عدم تمایل چین به کاهش قابل توجه تولید خود و همچنین حرکت آهسته اقتصاد جهانی در خروج از رکود باعث افت چشمگیر قیمت‌های جهانی شده و بالطبع تولیدکنندگان این صنعت را با دشواری‌های زیادی روبه‌رو ساخته است.

شرایط ذکر شده در بالا برای صنعت فولاد ایران صادق بوده بعضا تشدید نیز شده است. رکود کم سابقه در بخش ساخت و ساز باعث افت شدید تقاضا برای محصولات فولادی در داخل کشور شده است. تاثیر قابل توجه بازار مسکن بر تقاضای محصولات فولادی با عنایت به ساختار تولید محصولات فولادی داخل کشور و تاکید بیش از اندازه تولیدکنندگان بر فولادهای ساختمانی و ساده کربنی بیشتر نمایان می‌شود. علاوه بر این مطلب، رکود اقتصادی در دنیا و مازاد تقاضا در بازارهای جهانی مشکلات جدیدی را نیز در خصوص صادرات برای صنعت فولاد ایران به ارمغان آورده است. اضافه بر تمامی مشکلات ذکر شده، مشکل تحریم‌های اعمالی را نیز باید در نظر داشت که نه تنها در بخش فروش و درآمد، بلکه در افزایش قیمت تمام شده هزینه‌های تولید، شامل مواد مصرفی و مواد اولیه تاثیرات غیرقابل انکاری را داشته اشت. همه شرایط ذکر شده در خصوص صنعت فولاد در ایران به همراه ساختار شبه دولتی در بخش اعظمی از این صنعت، باعث ایجاد یک بحران جدی و غیرقابل انکار برای این صنعت شده است. بدیهی است ارائه هر نوع راه حلی برای عبور از وضعیت کنونی بدون شناخت درست و اذعان به مشکلات حال حاضر مقدور نیست.

درست است که صنعت فولاد در دنیا و با شرایط مشابه و حتی دشوارتر در ایران، در حال گذار از یک بحران است ولی این لزوما به‌این معنی نیست که‌ آینده مطلوبی هم برای آن متصور نبود. بر اساس پیش‌بینی‌های انجمن جهانی فولاد، این صنعت با رشد تقاضای نیم درصدی فولاد خام تا سال ۲۰۲۰ میلادی مواجه خواهد بود. به عبارتی دیگر، احتمالا در صورت مقاومت چین و بقیه تولیدکنندگان به کاهش چشمگیر در تولید، اگر چه از مازاد عرضه در سال‌های آتی کاسته خواهد شد، ولی افزایش قابل توجهی در قیمت‌ها نیز رخ نخواهد داد. از سوی دیگر، پیش‌بینی‌ها از رشد ۲۵ درصدی تقاضا تا سال ۲۰۳۰ خبر می‌دهند. دلایل پیش‌بینی تقاضای دو میلیارد تنی فولاد در ۲۰۳۰ را می‌توان در رشد اقتصاد کشور‌های کمتر توسعه‌یافته با جمعیت بالا، نظیرکشور پرجمعیت و پهناور هند، جست‌وجو کرد. بر اساس آمارهای جهانی، مصرف سرانه فولاد در دنیا در سال ۲۰۱۵ میلادی رقمی بالغ ۲۳۰ کیلوگرم بوده که کشورهایی نظیر قطر و کره جنوبی به ترتیب با ۱۲۰۰ و ۱۰۵۰ کیلوگرم رتبه‌های بالای جدول را به خود اختصاص می‌دهند. ژاپن و چین با مصرف سرانه تقریبی ۵۱۰ کیلوگرم، ترکیه ۳۸۰ کیلوگرم، ایالات متحده و اتحادیه اروپا با مصرف ۳۲۰ و ۲۹۰ کیلوگرم از کشورهای شاخص لیست هستند. این در حالی است که رتبه‌های پایین مصرف فولاد به کشورهایی نظیر هند با سرانه ۵۹ کیلوگرم، کشورهای آفریقایی با سرانه میانگین ۲۸ کیلوگرم و پاکستان با حدود ۲۲ کیلوگرم تعلق دارد. در منطقه خاورمیانه نیز ایران با سرانه ۲۲۰ کیلوگرم، عراق و مصر هر کدام با ۹۰ و ۸۸ کیلوگرم کشور‌های شاخص به حساب می‌آیند. آمارهای ارائه شده نشان می‌دهد که در صورت تحریک تقاضا در کشورهایی نظیر هند، به علت اختلاف بسیار چشمگیر مصرف سرانه فولاد در این کشورها نرم جهانی آن در سال‌های آتی شاهد رشد قابل توجه تقاضا و بالطبع بازگشت رونق به صنعت فولاد خواهیم بود.بر اساس پیش‌بینی‌های به عمل آمده، آینده صنعت فولاد در ایران نیز کم فروغ نخواهد بود. علاوه بر تاثیرات رفع تحریم‌ها و کاهش هزینه‌های مترتب بر آن، سرمایه گذاری در پروژه‌های عمرانی و در نتیجه افزایش تقاضا در سال‌های آتی دور از انتظار نیست.

این در حالی است که صنعت فولاد در ایران باید با یک نگاه جدی به خارج از مرزها به دنبال افزایش نقش خود در بازارهای منطقه‌ای نیز باشد. پیش‌بینی می‌شود که عراق و پاکستان هر کدام با بیش از ۱۰ و ۸ میلیون تن مازاد تقاضا در سال‌های آینده روبه‌رو خواهند بود و این خود علاوه بر کشورهایی نظیر افغانستان و بعضی از کشور‌های حاشیه خلیج فارس، بازار صادراتی قابل توجهی را برای این صنعت در ایران ایجاد می‌کند. به عبارتی، با عنایت به هزینه‌های بازاریابی و همچنین حمل و نقل و از طرفی دیگر پتانسیل‌های موجود در خصوص ظرفیت‌های احداث شده، به‌ علاوه منابع معدنی و انرژی موجود، ایران را می‌توان به عنوان بهترین گزینه برای پاسخگویی به نیاز منطقه در خصوص محصولات فولادی دانست. امید است که با تلاش و اتخاذ استراتژی‌های درست در این زمینه شاهد نیل به موفقیت باشیم.