photo_2023-10-06_13-30-16

به عبارتی، نقش دولت باید حمایت از تولید باشد، این در حالی است که دولت در تمامی شئون دخالت می‌کند. به این معنا که دولت در واردات، صادرات و قیمت‌گذاری دخالت می‌کند و همه این دخالت‌ها امروز منجر به این شده که نه حال تولیدکننده خوب است، نه حال مردم که به عنوان مصرف‌کننده هستند و نه وضعیت بازار مناسب است. پس این شرایط نشان می‌دهد که خروجی همه این اقداماتی که تا به امروز انجام شده و همه این دخالت‌ها، این نبوده که یک اتفاق خوب رخ دهد. حال اینکه مسوولان تا کی اصرار دارند با همین مدل و با همین سبک کل شئون اقتصادی کشور را اداره کنند، موضوعی است که به دولتمردان ما برمی‌گردد تا درباره آن تصمیم‌گیری کنند.

صنعت حمایت می‌خواهد

اما آنچه امروز اتفاق می‌افتد این است که می‌توان صادرات را ممنوع کرد؛ اما نمی‌توان مرزها را کنترل کرد. اگر قیمت خارج از ایران قیمت مناسب‌تری باشد، دامداران به این سمت و سو می‌روند که سود بیشتری کسب کنند. مساله بعدی این است که در برخی از مواقع سوبسید را به دامداران مغولستان، گرجستان، روسیه و ترکیه می‌دهند و از دامداران داخلی حمایت نکرده‌اند و به آنها گفته‌اند که خودشان باید مشکلات را حل کنند. اگر بخواهیم بهای واقعی تمام‌شده دام را در ایران حساب کنیم، بهای تمام‌شده یک دام سبک حدود 160 تا 170‌هزار تومان است. به دلیل اینکه ما با کمبود نهاده و خشکسالی در کشور مواجهیم و مسلم است که قیمت دام ما به اندازه کشوری که مراتع زیاد و آب فراوان دارد؛ تمام نمی‌شود. اگر سیاست ما بر این باشد که نیاز به دامداری نداریم، در این صورت امنیت غذایی کشور به خطر می‌افتد. اما اگر نیاز به دامداری داریم، پس باید از این صنعت حمایت کنیم.

نبود قدرت خرید

امروز می‌بینیم در بسیاری از موارد فشار کاهش قیمت را به دوش تولیدکننده گذاشته‌اند؛ در صورتی که واقعیت این است، هرچند قیمت‌ها بسیار بالا رفته که بخشی از آن هم مربوط به عرضه است؛ اما اگر به طور مثال اکنون قیمت لاشه به قیمت جهانی یعنی درحدود 250‌هزار تومان هم برسد، باز هم ارزان نیست و همچنان گران است. بخشی از این مساله ناشی از این است که درآمد مردم پایین است و قدرت خرید بسیار کاهش پیدا کرده است. در کشورهای همسایه کف حقوق و دستمزد کارگری به حدود 500 دلار می‌رسد که در مقایسه با ایران حقوق کارگران به نصف این رقم می‌رسد و این قدرت خرید پایین است.

بحران 10 ساله

درست است که امروز قیمت گوشت مرغ و گوشت قرمز از سطح جهانی گران‌تر شده، اما اگر به سطح جهانی هم برسد، باز اتفاق چندان خاصی رخ نمی‌دهد. این بحران کمبود مصرف گوشت در کشور ما از حدود 10سال پیش شروع شده است و هر روز هم بدتر می‌شود.  بدون شک اگر افزایش توان مردم و افزایش قدرت خرید مردم اصلاح نشود، با فشار آوردن به تولیدکننده‌ها و نرخ‌گذاری دستوری، پیامد مثبت و اتفاق خوبی حاصل نخواهد شد. همان طور که می‌بینیم تولید ما به بن‌بست رسیده و بسیاری از دامداران و کشاورزان کار و فعالیت خود را تعطیل کرده‌اند. نتیجه این موضوع، در مرحله اول رشد بیکاری در کشور است و از طرف دیگر باید ارز بسیار زیادی را برای واردات همین محصولات پرداخت کنیم که به طور قطع پیامد این مساله برای کشور مثبت نیست.