اهداف و احساسات متضاد مدیرعامل
شرکت داویتا(DaVita) ۱۵۴۴مرکز دیالیز سرپایی در ۴۳ ایالت مختلف آمریکا دارد و به حدود ۱۱۹هزار بیمار کلیوی خدمترسانی میکند. آنها بزرگترین شرکت مستقل خدمات دیالیز در ایالات متحده هستند. داویتا در سال ۱۹۷۹ با نام مراقبتهای پزشکی کلیه در شهر سانتا مانیکا بنیانگذاری شد. این شرکت به عنوان زیرمجموعهای از شرکت پزشکی ملی (National Medical Enterprises) معرفی شد که برای مدیریت و اداره تاسیسات دیالیز در بیمارستانهای آمریکا ایجاد شده بود.
تا آن زمان، مراکز دیالیز نظم کنونی را نیافته بودند و یک صنعت متمرکز به شمار نمیرفتند. از دهه ۱۹۸۰ میلادی بود که تعدادی از فعالان حوزه دیالیز تصمیم گرفتند نگاهی اقتصادی به این حوزه داشته باشند و خود را به عنوان رهبران بازار مطرح کنند. در سال ۱۹۹۴، شرکت مراقبتهای پزشکی کلیه از شرکت مادر جدا شد و فعالیت جدید خود را با نام هلدینگ مراقبتهای کلیوی توتال (Total Renal Care Holdings) پی گرفت. آنها نام مراقبتهای کلیوی توتال را روی مراکز دیالیز خود گذاشتند. در سال ۱۹۹۵ نیز عرضه اولیه سهام این شرکت انجام شد تا عضوی از بازار بورس نیویورک شوند. ویکتور چلتیل، دانشآموخته مدرسه کسب و کار هاروارد که سابقه مدیریت ارشد در چند شرکت حوزه بهداشت و درمان را داشت، به عنوان مدیرعامل شرکت تازهتاسیس انتخاب شد. او رویکرد مدیریتی تهاجمی داشت و میخواست توتال را تبدیل به رهبر بازار کند.
با خریداری و تملک مراکز دیالیز مستقل و شرکتهای کوچک، در عرض ۵ سال، مراکز دیالیز توتال از ۴۰ واحد به ۵۶۴ مرکز با خدمترسانی به بیش از ۴۴هزار بیمار رسید. درآمدهای شرکت نیز با جهشی چشمگیر از ۷۵ میلیون دلار به ۱.۵ میلیارد دلار رسید. مشکل این بود که آنها بسیار سریع توسعهیافته بودند و زیرساختهای کافی برای پشتیبانی از شرکت بسیار بزرگتری که مدیرعامل به هم وصله کرده بود، نداشتند.تفاوت فناوریهای مورد استفاده در مراکز دیالیز شرکت، ناتوانی واحدهای مالی برای دریافت بهموقع مطالبات و پرداخت تعهدات، فرهنگ سازمانی غیریکسان در شعب مختلف شرکت و فقدان یک رویه استاندارد قیمتگذاری و حتی تضمین خدماتی مشابه، فقط تعدادی از مشکلات آن زمان شرکت بود که همگی به دلیل توسعه سریع و بدون زیرساخت بروز کرده بودند. اوضاع مدیریتی و مالی شرکت به حدی وخیم شد که جایگاه مدیرعامل جاهطلب را تضعیف کرد. آنها بهرغم مطالبات بسیار، توانایی دریافت این مطالبات را نداشتند. در نهایت در تابستان ۱۹۹۹، چلتیل در سن ۵۸ سالگی از ریاست هیاتمدیره و مدیرعاملی شرکت کنار گذاشته شد. پس از جستوجویی طولانی برای جایگزینی او، در اکتبر همان سال، کنت تیری که او هم دانشآموخته هاروارد بود، به عنوان جانشین معرفی شد.
کنت تیری از ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۱ در یک شرکت مشاوره مدیریت به نام «بیناندکامپانی» قائممقام واحد مشاوره شرکتهای حوزه بهداشت و درمان بود. او همچنین در سال ۱۹۹۲ به یک شرکت زنجیرهای دیالیز واقع در کالیفرنیای جنوبی به نام ویورا (Vivra) پیوسته بود و پس از رسیدن به جایگاه مدیرعاملی آن، عملکردی عالی به جای گذاشته بود. با این حال، زمانی که یکی از بزرگترین شرکتهای بازار به نام گامبرو (که اتفاقا رقیب مستقیم شرکت دیالیز توتال بود) شرکت آنها را خرید، مسوولیت تیری به پایان رسید. پس از آن تصمیم گرفت که ۶ تا ۹ ماه را به استراحت در کنار خانواده بگذراند. در همین شرایط، پیشنهاد مدیرعاملی شرکت دیالیز توتال از راه رسید. او میگوید که انتظار چنین پیشنهادی را داشت.
از یک طرف، از شرایط نابسامان مدیریتی و مالی توتال آگاه بود و از طرفی رزومه پربار او در مشاوره شرکتهای بهداشت و درمان و سپس مدیریت یک شرکت فعال در حوزه دیالیز او را یکی از مناسبترین افراد برای چالش جدید کرده بود.تیری در این باره توضیح میدهد: «زمانی که موضوع را با همسرم مطرح کردم، بسیار ناامید شد. از من پرسید که تصمیمت برای ۶ تا ۹ ماه استراحت در کنار خانواده چه شد؟ متوجه هستی که دفتر کار شرکت در شهری دیگر است و تغییرات زیادی را به ما تحمیل میکند؟ از کجا میدانی که فقط غرور و خودخواهی تو را وسوسه نمیکند؟ شاید فقط میخواهی به خودت ثابت کنی که از عهده مدیریت شرکتهای بزرگ هم برمیآیی.»
تیری در عرض یک ماه دو بار پیشنهاد کار توتال را رد کرد. ذهنش آشفته بود و با احساسات متضادی درگیر شده بود. اما در نهایت توانست تصمیم خود را برای قبول مسوولیت بزرگ بگیرد. در این باره میگوید: «همسرم درست میگفت. بخشی از وجود من پول و قدرت و بهویژه اثبات تواناییهایم را میخواست. با این حال، هنوز میشد شرکتی را که به دنبال سلطه بر بازار است، به شکلی کاملا متفاوت اداره کرد. این فرصت وجود داشت که به جامعه خدمت کنم، محیط کار بهتری برای کارکنان فراهم سازم و زندگی هزاران بیمار شرکت را بهبود دهم. اینها همه خواستههای روحم بود و سرنوشت نیز به خوبی مرا برای این مسوولیت آماده ساخته بود.»
برگرفته از کتاب: قلب و روح