مزایا و معایب گسترش حوزه خدمات خارج از زمینه تخصصی اپلیکیشنهای پرداختیار چیست؟
هدفگذاری جدید آسانپرداخت
بر اساس آنچه که در وبسایت آسان پرداخت ذکر شده، شرکت «آسان پرداخت پرشین» در اردیبهشت سال ۱۳۸۸ به عنوان شرکت ارائهدهنده خدمات پرداخت (PSP)، با اخذ مجوز از بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تاسیس شد. «آسان پرداخت پرشین» با ایجاد تیمی از نیروهای انسانی متخصص و با تجربه در زمینه طراحی و توسعه سیستمهای یکپارچه پرداخت و با بهرهگیری از فناوریهای امنیتی روز دنیا و ابزارهای نوین پرداخت در بسترهای مختلف مانند پایانههای فروش (POS)، پرداخت موبایلی (Application+USSD) و درگاه پرداخت اینترنتی (IPG) توانسته است به ارائه خدمات بپردازد.
براساس همین توضیحات میتوان نتیجه گرفت که این شرکت یک شرکت ارائهدهنده خدمات پرداخت است که وظیفه آن ایجاد بستری مناسب برای انجام خدمات پرداخت است. اما با توجه به شرایط و همچنین تلاش شرکتهای گوناگون برای افزایش سود و همچنین بهرهوری خود، به نظر ورود به حوزههای دیگر منطقی به نظر میرسد. پیش از این آسان پرداخت به حوزههای دیگر همچون ارائه خدمات فروش بیمهنامههای گوناگون هم وارد شده بود که کموبیش بیربط به حوزه فعالیت خود نبود. حوزهای که رقبای زیادی در آن درحال فعالیت بوده و هستند. علاوه بر این موضوعات، خدمات دیگری همچون خدمات مسافرتی اعم از خرید بلیت وسایل نقلیه، بلیت هتل و دیگر موضوعات مرتبط با این حوزه هم در سبد خدمات این شرکت پیش از این قرار گرفته که تا حدودی خارج از حوزه فعالیت آن به نظر میرسد.
اما ورود به مارکت خودروهای دست دوم به نظر بازاری کاملا بیربط به حوزه فعالیت این گروه به نظر میرسد. بر اساس گزارش وبسایت آسانپرداخت، به گفته آرمان فرجزاده، مدیر ارشد اجرایی آپ این همکاری براساس بررسیهای انجام شده و در راستای استراتژیهای گروه آسان پرداخت، حوزه خودرو به عنوان یکی از بخشهای دارای ظرفیت رشد، برای سرمایهگذاری درنظر گرفته شد و با بررسی گزینهها به این نتیجه رسیدیم که باما با توجه به سهم بازار قابلتوجه بهویژه در دسته خودروهای با قیمت متوسط به بالا، برند خوشنام و باسابقه در این حوزه و نیز طرحهای جدید برای توسعه کسب و کار، بهترین گزینه برای شروع یک همکاری استراتژیک در این زمینه است. از طرفی روند رشد و توسعه باما و رویکرد تیم مدیریتی و اجرایی آن در انتخاب باما بهعنوان همکار استراتژیک با بازاری پرظرفیت نقش مهمی داشت. به گفته فرجزاده، همکاری استراتژیک سوپراپلیکیشن آپ و پلتفرم باما در قالب یک تفاهم سرمایهگذاری دیده شده که به سهامداری آپ در باما منتهی شده است.
مزایای این نوع همکاریها
از بعد گسترش کسبوکار، این موضوع، مساله جذاب و کاربردی به نظر میرسد. دو گروه با تجمیع تواناییها و همچنین ظرفیت بازار خود دست به نوعی همکاری میزنند که برای هر دو طرف سودده خواهد بود. از طرفی چنین همکاری میتواند به افزایش سودآوری آسانپرداخت منجر شده و از سوی دیگر بازار را برای باما گسترش میدهد. همچنین در آینده میتوان امکان انجام پرداختهای این بازار را در اپلیکیشن آپ فراهم کرد که میتواند به بهبود بهتر معاملات و کاهش تقلب و کلاهبرداری در این حوزه که میزان جرائم موجود در این بازار هم کم نیست، منجر شود.
بازار خودروهای دست دوم، بازار تقریبا خوبی است. به گفته امیرعلی شبیری، مدیرعامل و همبنیانگذار باما سالانه بیش از ۴ میلیون معامله در سال با متوسط قیمتی ۵۰۰ میلیون تومان در این بازار صورت میگیرد که از لحاظ مالی و اهمیت آن در سبد دارایی خانوادهها بسیار بالاست. همچنین این دست از همکاریها میتواند به تغییر بازار سنتی معاملات خودروی دست دوم منتهی شود. بازاری که سالهاست معاملات در آن به شکل سنتی صورت میگیرد و قدرت چانهزنی آسان پرداخت در محافل سیاستگذاری میتواند در نهایت تحولی در این بازار ایجاد کرده که معاملات را برای خانوارها سادهتر سازد. اما همینطور که این دست از همکاریها میتواند بازار را متحول کرده و علاوه بر رشد سودآوری ذینفعان این دو شرکت، معاملات را در این حوزه سادهتر سازد، میتواند تاثیرات منفی هم بر بازار داشته باشد که هم برای خود شرکت و هم برای مصرفکنندگان مضر باشد.
معایب فعالیت خارج از حوزه پرداختیاری
اقتصاد ایران اقتصادی وابسته به بانکهاست و طبعا در چنین اقتصادی بانکها و کسبوکارهای مرتبط با بانک از ضریب نفوذ بالایی هم در اقتصاد و هم در سیاستگذاریهای اقتصادی برخوردار هستند. در نتیجه چنین موضوعی، ورود این گروهها به بازارهای گوناگون میتواند معادلات بازاری را به هم بریزد؛ چراکه معمولا قدرت چانهزنی بالای آنها میتواند موازنه اقتصادی و سیاستگذاری را به سمت آنها سنگینتر کند و بازار از حالت تعادل رقابتی به سمت مونوپولی حرکت کند.
برای مثال این دسته از کسبوکارها به منابع بانکی دسترسی سادهتری به نسبت دیگر رقبای خود داشته و میتوانند راحتتر تامین مالی طرحهای توسعهای خود را از طریق بانکها به سرانجام رسانند. از طرف دیگر، قدرت چانهزنی آنها در فضای سیاستگذاری ممکن است موجب شود که رقبای خود را تحت فشار قرار دهند. بنابراین چنین همکاریهایی بهرغم نکات مثبت میتواند نکات منفی هم داشته باشد که باید از هم سوی رقبا و هم از سوی خود مصرفکننده رصد شود. حرکت بازارها از سمت رقابتی به سمت مونوپولی یا حتی افزایش نفوذ سیاستهای دولتی در بازارها اصلا موضوعی نیست که به هیچ یک از طرفین حاضر در بازار سود برساند.