شدت انرژی، کربنزدایی و حذف کربن در راهکار «پلها و دیوارها»
دو راهکار ارائه شده مذکور، نه به این دلیل که جهان سادهتر شده است، بلکه کاملا برعکس است. دوگانگی شدیدی بین تغییر آهسته و تدریجی که مشخصه گذار انرژی است که امروزه مشاهده میشود (راهکار دیوارها) و شتاب لازم برای دستیابی به تغییرات اساسی مورد نیاز برای حرکت جهان به یک مسیر واقعا پایدار (راهکار پلها) در حال ظهور است. دو راهکار این دوگانگی را در بر میگیرد. هدف این راهکارها، برجسته کردن چالشهای عظیمی است که باید بر آنها غلبه کرد تا از تغییرات آهسته و تدریجی که مشخصه گذار از انرژی امروزی است (راهکار دیوارها)، به تغییرات اساسی مورد نیاز برای حرکت جهان به مسیری همسو با گرمای جهانی تا سقف 5/ 1درجه سانتیگراد که همان راهکار پلها است، حرکت کرد. منظور از راهکار دیوارها چارچوبهایی است که روی روندهای فعلی بازار انرژی و سیاستهای انرژی و آب و هوا بنا شده است، با این فرض که اقدامات اقلیمی با سرعتی آهسته در آینده پیشرفت میکند. منظور از راهکار پلها، برنامههایی است که با بودجه معین جهت کنترل بیشتر و سریعتر دی اکسید کربن و حداکثر افزایش گرمای جهانی تا سقف 5/ 1درجه سانتیگراد، مطابقت دارد و تلاشهای عظیم و پایدار مورد نیاز برای رسیدن به این هدف را نشان میدهد. بر اساس این دیدگاه، جهان بهجای راهکار والز، باید بر راهکار پلها تمرکز کند.
شدت انرژی در راهکار والز
در راهکار والز، شدت انرژی اقتصاد جهانی بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۵۰ به میزان ۲ درصد در سال بهبود مییابد. سرعت بهبود بهطور قابل توجهی بالاتر از میانگین 2/ 1 درصد در سال برای دوره ۱۹۹۰-۲۰۱۹ است که ناشی از تمرکز قوی بر بهرهوری انرژی است. برخی از مناطق حتی پیشرفتهای چشمگیرتری نسبت به میانگین خواهند داشت: اتحادیه اروپا و بخشهایی از آسیا، شدت انرژی خود را بین 5/ 2 تا ۳ درصد در سال کاهش میدهند. اگرچه راهکار دیوارها، از منظر آب و هوا راهکار پایداری نیست، ولی در این راهکار، مردم بیشتر از تهدید گرمایش جهانی و ارتباط آن با مصرف انرژی آگاه میشوند. نرخ کاهش شدت انرژی در نتیجه برقیسازی حملونقل جادهای و به درجات کمتر، بخشهای صنعت و ساختمان بهطور قابل توجهی بهبود یافته است. با این حال، طبق این قاعده که داراییهای صنعتی با انتشار بالا، زودتر از طول عمر اقتصادی عادی خود مستهلک نمیشوند، بنابراین، گردش سرمایه و به کارگیری کارآمدترین فناوریها را محدود میکند.
کربنزدایی در راهکار دیوارها
در طول دوره پیشبینی، کربنزدایی در هر دو بخش پلها و دیوارها، مصرف نهایی و تبدیل انرژی با سرعتی آهسته در مقایسه با سالهای اخیر رخ میدهد. اگرچه در طول دوره، تحقیق و توسعه فناوریهای حذف کربن ادامه دارد، لیکن دارای نفوذ بسیار محدودی است و در راهکار والز، کربن ناچیز در سال ۲۰۵۰ از طریق روشهای حذف کربن از جو، حذف میشود. سوختهای فسیلی در بخشی از ترکیب سوخت باقی میمانند، جایی که جایگزینها منجر به هزینههای بسیار بالاتری میشوند، و در جایی که کاهش از طریق جذب، استفاده و ذخیرهسازی کربن (CCUS)، یک گزینه اقتصادی برای کربنزدایی ارائه میدهد. سهم سوختهای فسیلی از کل انرژی اولیه امروزه و حداقل در 30 سال گذشته، حدود ۸۰ درصد است بوده است. در راهکار والز (Walls)، این سهم بهطور پیوسته در سال ۲۰۵۰، به ۶۲ درصد کاهش مییابد. مصرف سوختهای فسیلی تنها در دهه ۲۰۳۰ شروع به کاهش میکند و در سال ۲۰۵۰ در مقایسه با سال ۲۰۱۹، حدود ۲۰ درصد کاهش مییابد. زغال سنگ بیشترین کاهش را داشته و در طول دوره تا سال ۲۰۵۰ به نصف کاهش خواهد یافت. بخش حمل و نقل همچنان شاهد افزایش برقرسانی خواهد بود که به کاهش نفت کمک میکند. سهم کل انرژی اولیه از حدود ۳۰ درصد امروز به ۲۵ درصد در سال ۲۰۵۰ کاهش خواهد یافت. گاز سهمی حدود یکچهارم از کل تقاضای انرژی اولیه را در طول دوره پیشبینی (۲۰19-۲۰50) حفظ میکند. امروزه سوختهای فسیلی حدود دوسوم مصرف نهایی انرژی را تشکیل میدهند و حداقل در30 سال گذشته چنین بوده است. بر اساس راهکار والز، این سهم بهطور پیوسته در سال ۲۰۵۰ به حدود نصف کاهش مییابد. علاوه بر این، جذب، استفاده و ذخیرهسازی کربن (CCUS) در بخش صنعتی حدود 2/ 0گیگاتن CO2، کاهش مستقیم در سال ۲۰۵۰ دارد.
شدت انرژی در راهکار پلها
در راهکار پلها، تغییرات فراتر از سال ۲۰۲۵ بهوسیله سیاستها، حمایت و هدایت شده و با سرعت شگفتانگیزی اتفاق میافتد. شدت انرژی اقتصاد جهانی در راهکار پلها، بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۵۰ بهطور متوسط 3/ 1 درصد در سال بهبود مییابد و همه مناطق سهم قابل توجهی دارند. سرعت تغییر بسیار بالاتر از میزان رشد ۲درصد در سال در راهکار دیوارها است، با تکیه بر افزایش بهرهوری انرژی بسیار فراتر از آنچه در تاریخ اخیر تجربه شده است. فناوریهایی که این امکان را فراهم میکنند، قابل تصور هستند اما محقق شدن آنها، نیاز به حمایت و تامین مالی قابل توجه و پایدار از سوی دولتها دارد. پس از سال ۲۰۵۰، جداسازی مطلق رشد اقتصادی از تقاضای انرژی در سطح جهانی اتفاق میافتد، چیزی که قبلا در تاریخ مدرن دیده نشده بود و رشد اقتصادی جهانی را قادر میسازد در حالی که کل تقاضای انرژی اولیه به اوج میرسد و سپس کاهش مییابد، ادامه داشته باشد. این کاهش در تقاضای انرژی اولیه، تقریبا در همه مناطق وجود دارد. البته هند استثنای برجسته است، جایی که تقاضای انرژی اولیه تا سال ۲۰۵۰ با ۲۰ درصد بیشتر در مقایسه با سطح ۲۰۲۵ رشد میکند. با این حال، مصرف سرانه انرژی در هند، اگرچه در طول دوره افزایش مییابد، اما از همه مناطق به جز فقیرترین مناطق آسیا و آفریقا کمتر است.
کربنزدایی در راهکار پلها
کربنزدایی در راهکار پلها، حرکت به سمت کربنزدایی فوری و بیامان است. مصرف سوخت فسیلی در طول دوره تا سال ۲۰۵۰ بیش از ۵ درصد در سال کاهش مییابد، در مقایسه با کمتر از یک درصد در راهکار دیوارها، تغییرات قابل توجهی تا سال ۲۰۳۰ قابل مشاهده است. در راهکار بریج پیشبینی میشود که سهم سوختهای فسیلی در کل انرژی اولیه در سال ۲۰۳۰ (در مقایسه با ۷۶ درصد در دیوارها) به ۶۷ درصد و در سال ۲۰۵۰ (۶۲ درصد در دیوارها) به ۲۳ درصد کاهش مییابد. مصرف سوخت فسیلی در سال ۲۰۵۰ یکپنجم میزان فعلی آن است. زغالسنگ بیشترین ضربه را به خود دیده است و سهم آن از تقاضای انرژی اولیه از یکچهارم امروز به حدود ۳ درصد کاهش خواهد یافت. قیمت نفت و گاز کمی بهتر است و تا سال ۲۰۵۰ سهم آنها تقریبا دوسوم کاهش مییابد. علاوه بر این، جذب، استفاده و ذخیرهسازی کربن (CCUS) در استفاده از سوختهای فسیلی صنعتی حدود 4/ 0گیگاتن CO2، کاهش مستقیم در سال ۲۰۵۰ دارد. در راهکار پلها، برقرسانی در همه جا و سریع اتفاق میافتد. برق در حال حاضر حدود یکپنجم کل نیاز مصرف نهایی انرژی را تامین میکند. تا سال ۲۰۳۰، این سهم به نزدیک ۳۰ درصد افزایش مییابد و تا سال ۲۰۵۰، برق، بیشترین سهم از کل مصرف نهایی انرژی را تشکیل میدهد. تقاضای برق سالانه ۲ درصد در طول دوره پیشبینی افزایش مییابد، که در مقایسه با رشد مشاهده شده در دو دهه گذشته که ناشی از برقرسانی چین بود، منطقی به نظر میرسد. با این حال، این واقعیت وجود دارد که افزایش تا سال ۲۰۳۰ حدود 1/ 3درصد در سال است، در دهه بعد تا ۲۰۴۰ به 3/ 2درصد و در دهه بعد از آن فقط 5/ 0درصد کاهش مییابد. این سرعت برقرسانی در اوایل دوره طرحریزی است که کلید تمایز راهکار پلها از راهکار دیوارها است. بخش حملونقل جادهای با تقریبا سهچهارم تقاضای جهانی برق در سال ۲۰۵۰، بزرگترین تحول را در مقایسه با حدود یکپنجم در راهکار والز تجربه میکند. تقاضای برق در بخش حمل و نقل جادهای در سال ۲۰۵۰ حدود ۳۵ برابر میزان کنونی است. در راهکار بریج، تقاضای برق در بخش صنعتی با نرخ 3/ 1 درصد در سال رشد میکند که در سال ۲۰۵۰ در مقایسه با امروز، نزدیک به ۵۰ درصد افزایش خواهد یافت. تقاضای برق خانگی 2/ 2 درصد در سال افزایش مییابد و تا سال ۲۰۵۰ تقریبا دو برابر میزان امروزی و یکسوم بیشتر از راهکار والز که ناشی از افزایش تقاضا است، خواهد بود.