کاهش قدرت معمار
همچنین رشد ساختوساز سبب شد سازندگان در یکجریان اقتصادی قدرت و نفوذ زیادی در حوزه ساختوساز پیدا کنند. از دیگر سو کمیته نمای شهرداری مشهد فقط به برخی معابر اصلی شهر ورود کرده و نظارتی بر نماهای دیگر شهر نداشته است که سبب شده این تجربه، مورد موفقی نباشد.
از طرف دیگر اینکه معماری شهرها به سمت معماری کلاسیک غربی رفته حاصل کار تحصیلکردههای معماری در کشورهای دیگر مانند انگلستان، ایتالیا، فرانسه و کانادا و... است که نگاهشان به معماری کلاسیک نزدیکتر است تا معماری ایرانی.
موضوع دیگر، سبک فعالیت نظام مهندسی در ایران است که فقط اندازه پنجره و موارد صوری برایش مهم است. بنابراین معماران بازاری و کسانی که فقط به دنبال رضایت کارفرما هستند این وضعیت را به وجود آوردهاند. در حالی که نظارتی بر سازههای آنان وجود ندارد. اگر نظام مهندسی در محتوای معماری نیز وارد میشد قطعا این اتفاق رخ نمیداد. اکنون نیز اگر نظام مهندسی به بخش محتوایی ورود کند میتوان به بهبود وضعیت سیما و منظر شهری امیدوار بود.
همچنین نکته دیگر بحث آشنایی مردم در اثر سفر به کشورهای همسایه مانند ترکیه، آذربایجان، گرجستان و ... است. چشم آنان به معماری کلاسیک این کشورها آشنا شده، در حالی که در مسکو یا گرجستان ساختمانها معماری کلاسیک دارند. مردم ما نیز توقع دارند همان نما که برخاسته از هویت آن منطقه بوده را در شهرهای خود داشته باشند و از پیمانکار میخواهند که نما را به آن صورت برای آنان اجرا کند. بنابراین فرهنگ معماری ما در اثر تکرارهای غلط فراموش شد، هرچند که برخی از طرحهایی که اجرا میشوند زیبایی معماری کلاسیک را دارند.
از دیگر سو معمولا در حال حاضر معماران نقشه را نمیکشند بلکه سایر مهندسان مانند عمران و مکانیک نقشهها را تهیه میکنند؛ پس کسانی که تخصص معماری ندارند اما خودشان را صاحب سلیقه میدانند، چون سواد معماری ندارند هرچه دوست دارند را اجرا میکنند.
بنابراین نبود نگاه مدیریتی سبب اغتشاش در سیما و منظر شهری شده است. آنها باید برای بهبود این وضعیت حضور داشته باشند و الگوهای مناسبی را ارائه کنند. در کشورهای اروپایی به دلیل نظارتی که وجود دارد طرح اولیه و نهایی نباید تفاوتی داشته باشد، این مورد باعث میشود که بتوان بدون دخل و تصرف به نمای مطلوب رسید.
معماری سنتی ما بهویژه در دوران قاجاریه دارای عناصر پرکار و تزئینات برخاسته از فرهنگ ایرانی بوده است و اکنون کمتر شاهد استفاده از این الگوها در سالهای اخیر هستیم. اگر آموزش معماران را در این زمینه تقویت کنیم شاهد طرحهای مانایی میشویم. باید به این نکته هم توجه کنیم که یک دلزدگی از معماری مدرن در دنیا و ایران شکل گرفته است. در کشور ما جانشین معماری مدرن، معماری کلاسیک غربی شد چون نتوانستیم الگوی خوبی از معماری خود داشته باشیم و معماری اصیل خود را احیا کنیم. در حال حاضر بهتر است که نگاه انتزاعی به معماری دوران قاجار، پهلوی و حتی صفویه داشته باشیم و با المانهای ترکیبی از خلاقیت و معناشناسی الگوی مورد قبولی در زمینه معماری ارائه دهیم.
یکی دیگر از مفاهیم مهم در معماری، بحث پایداری است که میرزایی درباره این مفهوم بیان کرد: پایداری مفهومی در معماری است که از دهه ۷۰ شروع شد. حرکت مدیریت جهانی در حوزه صنعت ساختمان به سمت پایداری است. البته پایداری در معماری در ارتباط با پایداری اجتماعی نیز هست.
دردنیا مثلا آییننامههای گرمایی وجود دارد که معمار و سازنده را مجبور به رعایت اصول خاصی میکند. از سال ۲۰۰۵ در نیوریوک آییننامههایی وجود دارد که باید حداقلها رعایت شوند و لازمالاجرا هستند؛ اما آییننامههای ما ضمانت اجرا ندارند. در دنیا درباره ایمنی دستورالعملهایی وجود دارد که ما باید از آن الگوبرداری کنیم. مثلا در کشورهای خارجی برای ساختمانها مدال طلایی یا نقرهای در نظر گرفته میشود و به ساختمانها براساس رعایت دستورالعملهایی که در زمینه ایمنی در ساختمان وجود دارد، رتبه داده میشود. شهرداری ما هم میتواند از این روشها الگوبرداری کند و براساس میزان رعایت سازندگان، برای ساختمانها مشوقهایی ارائه دهد تا تشویق شوند که الگوها را رعایت کنند. مثلا اگر از ۱۰۰ درصد مواردی که برای ایمنی است سازندهای ۸۰ درصد را رعایت کند تخفیفی به او از سوی شهرداری اعطا شود.