با توجه به پایان فصل تابستان و آغاز روزهای سرد سال، همچنین وقوع انفجار و نشتی در ۴ نقطه‌‌ خط لوله نورداستریم، این احتمال را باید جدی گرفت که دوره جدیدی از افزایش نرخ در بسیاری از بازارها آغاز شده است. احتمال کاهش تولید اوپک‌پلاس در کنار آغاز روزهای سرد سال، همچنین بیم و امید از استمرار رشد تقاضای نفت و حامل‌‌‌های انرژی به‌رغم سیاست‌های پولی انقباضی در بسیاری از کشورهای جهان همگی این ذهنیت ‌‌‌را مطرح می‌کنند که شاید وضعیت جدیدی پیش‌روی بازارهای جهانی باشد. این درحالی است که سیاست‌های انقباضی پولی در غرب، فضایی برای رشد تقاضای محصولات نهایی یا افزایش حجم سرمایه‌گذاری‌‌‌ها باقی نگذاشته است؛ بنابراین رکود، بخش اجتناب‌ناپذیر بازارها مخصوصا برای محصولات نهایی خواهد بود. این سرنوشت در شرایطی که فضای چندانی برای کاهش بهای نفت خام و سایر حامل‌‌‌ها باقی نمانده، تنها یک خروجی دارد و آن واقعیتی به نام رکود تورمی است. به عبارت ساده‌‌‌تر قیمت تمام شده کالاها با محوریت بالا بودن بهای مواد اولیه (و حتی دستمزد) وجود دارد، اما خریدار نه تنها رشد نرخ پیشنهادی را نمی‌‌‌پذیرد بلکه با کاهش تقاضا افت نرخ را نیز طلب می‌کند. این درحالی است که کشورهای منطقه که اغلب از درآمد‌‌‌های سرشار نفتی برخوردار هستند نگرانی چندانی در این فاز نخواهند داشت بلکه اوج نگرانی‌ها را می‌توان در کشور‌‌‌های نسبتا مرفه اروپایی یا کشورهای فقیر آفریقایی تعقیب کرد. این موارد به معنی دوگانگی کشورها از مسیر بهای مواد اولیه و حامل‌‌‌های انرژی است که می‌تواند برای آینده شرکت‌های صادرات‌‌‌محور حیاتی باشد.

به عبارت ساده‌‌‌تر کشورها به دو بخش ثروتمند و فقیر تقسیم خواهند شد که خروجی آن بیم و امید در بازارهای صادراتی است. این موارد اگرچه در نگاه اول چندان برجسته نیست اما در وضعیتی که شاهد سرکوب ارز آزاد، حتی تلاش برای افت این نرخ هستیم، دلار نیمایی رو به افزایش است و ممکن است صعود بیشتری داشته باشد، می‌تواند بر وضعیت صادرات صنایع در کنار نوسان قیمت تمام‌‌‌شده آنها اثر‌گذار باشد.