سیمان؛ سرمایهگذاری بیبازگشت
متاسفانه برخلاف اظهارات مسوولان وزارت صمت مبنی بر بهرهمندی شرکتها از ۵۰درصد برق مصرفی سال گذشته، در تابستان پیش رو، اسفند ۱۴۰۰ مبنای میزان مصرف برق در سال گذشته تعیین شده در حالی که در این ماه گاز بسیاری از شرکتها قطع بوده و شرکتها اغلب مشغول تعمیرات بودهاند. در حالی که منطقی بود به جای این معیار نسنجیده، میانگین تمام ماههای سال را به عنوان مبنای مصرف ماهانه تعیین کنند.
همزمان با شوک قطع برق به شرکتهای سیمانی شاهد باطل کردن برخی معاملات بورس کالا، بستن کد برخی از مشتریان، اعمال شرط پرداخت ۱۰۰درصدی پول قبل از ثبتسفارش و همچنین محدود کردن میزان سفارشها برای سیمان پاکتی و سیمان فله طی سهماهه تابستان در بورس کالا هستیم که عواقب آن باعث ایجاد آشفتگی و تورم بیشتر و در نتیجه ایجاد بازار سیاه سیمان به خاطر انباشت تقاضا در بازار میشود.
واقعیت این است که انبوه مشکلات این صنعت در کنار سرکوب قیمتی باعث شده تا کسی حاضر به سرمایهگذاری در صنعت سیمان نباشد. یک کارخانه سیمان باید سالانه ۲۰درصد سود داشته باشد که ۱۰درصد آن صرف هزینه استهلاک شود اما با قاطعیت میتوان گفت اگر به طور واقعی بررسی کنیم سود این صنعت صفر است. مشکل اصلی هم قیمت است و متاسفانه هر زمان که قیمت به خاطر کاهش تولید و در نتیجه افزایش تقاضای بازار صعودی میشود، مسوولان وزارت صمت با اعمال سیاستهای بسیار غلط و ابتدایی مانع این افزایش قیمت میشوند و اتفاقا ادامه این سرکوب قیمتی که به بورس کالا هم کشیده شده نتایج مثبتی حتی برای کنترل قیمتها به همراه نخواهد داشت. امروز تولید کاهش یافته و اجازه افزایش قیمتها را هم نمیدهند، طبیعی است که تولیدکننده به شدت دچار مشکل شود و از طرفی هیچ عقل سلیمی برای احداث کارخانه جدید به این صنعت ورود نکند.
تمام فروش سالانه یک کارخانه سیمان با ظرفیت سالانه ۱میلیون و ۲۰۰هزار تن کلینکر، ۵۰۰میلیارد تومان است و متاسفانه وضعیت صنعت سیمان آنقدر پیچیده است که حتی نمیتوان میزان هزینهها و سود غیرواقعی (سود بدون در نظر گرفتن استهلاک و ارزش روز کارخانه) را محاسبه کرد. به طور مثال کارخانههای سیمان در زمان قطع گاز در پاییز سال ۱۴۰۰ متوجه شدند که بخش عمدهای از حجم مازوت در فرآیند حملونقل توسط رانندهها وسط راه خالی میشد و به ازای آن آب داخل تانکرهای مازوت میریختند. اتفاقی که باعث شد این مازوت بعد از تخلیه در مخازن قابل اشتعال نباشد. بنابراین در این بازه زمانی جهت استمرار تولید در کارخانه سیمان جوین دومیلیون لیتر آب از مخازن تخلیه شد. از طرفی علاوه بر این ضرر، شرکت نفت از شرکتها میخواهد که مستندات را در خصوص تولید با دومیلیون لیتر مازوت که در واقع آب بوده و تخلیه شده ارائه کنند.
قطعا این اتفاقات در کنار افزایش هزینههای غیرقابل پیشبینی عملا محاسبه سود روی کاغذ را هم با مشکل مواجه میکند. کارخانهای با ارزش روز ۳هزار میلیارد تومان که سالانه ۵۰۰میلیارد تومان فروش دارد و میزان سود آن از ۱۰درصد هم پایینتر است چند سال برای بازگشت اصل سرمایه نیاز دارد؟! احتمالا پاسخ به این سوال با در نظر گرفتن روند صعودی دلار طی دهههای اخیر «هرگز» خواهد بود.
سرکوب قیمتی در حالی اتفاق میافتد که قیمت سیمان در دنیا ۲۰درصد قیمت فولاد است اما این نسبت در ایران به دو درصد میرسد. هر چند قیمت گاز فولادیها از سیمانیها بالاتر است اما درآمد این دو اصلا شباهتی به هم ندارد. این در حالی است که هزینه راهاندازی کارخانه سیمان با فولاد در دهه ۸۰ تقریبا برابر بود. بنابراین میتوان گفت یک کارخانه فولادی با ظرفیت یکمیلیون تن به اندازه ۵۰ کارخانه یکمیلیون تنی سیمان درآمد دارد. یادمان باشد که مشکل صنعت فولاد نیست بلکه مسائل و چالشهای ایجاد شده صنعت سیمان با سیاستگذاری غلط است. جدا از مشکلات تولید سیمان، مساله مهمی که لازم میدانم به عنوان یک تولیدکننده به آن اشاره کنم، مصرف انرژی بالاتر از استاندارد جهانی صنعت سیمان کشور با وجود استفاده از فناوریهای روز دنیاست. صنعت سیمان در ایران از نظر فناوری و ماشینآلات بسیار پیشرفته است و اغلب کارخانههای ایران در دهه ۸۰ ایجاد شدهاند و در نتیجه نو هستند. از طرفی بیشتر ماشینآلات از اروپای غربی خریداری شدهاند. بنابراین از نظر تکنولوژی ما حتی از استانداردهای جهانی هم فراتر هستیم اما مساله اصلی میزان مصرف انرژی صنعت سیمان است. شاخصی به نام «کلینکر فاکتور» در دنیا داریم که گویای میزان استفاده از کلینکر در تولید سیمان است. با توجه به اینکه بخش اصلی انرژیبر تولید سیمان ناشی از تولید کلینکر است، بنابراین هر اندازه کلینکر کمتری مصرف شود، انرژی کمتری هم مصرف میشود. در ایران بهطور سنتی ۹۵درصد سیمان از کلینکر تشکیل شده است اما در کشورهای اروپایی و آمریکایی در بهترین حالت ۷۰درصد سیمان از کلینکر تشکیل شده و ۳۰درصد آن افزودنیهایی مانند سنگ آهک است که نیازی به مصرف انرژی چندانی ندارد. متاسفانه در ایران به غلط سیمانی که کمتر از ۹۵درصد کلینکر داشته باشد، به عنوان سیمانهای آمیخته و بیکیفیت شناخته میشود و از طرفی استانداردهای سیمانیهای حاوی افزودنیها در ایران هنوز هم تدوین نشده است. نکته جالب اینکه نه تنها استاندارد مقاومت ۳۵۰ کیلوگرم بر سانتی مترمربع با سیمانهای حاوی ۷۰درصد کلینکر حاصل میشود بلکه حتی مقاومتهای ۴۵۰ هم قابل دستیابی است. اهمیت این نکته تا آنجایی است که در کشورهای اروپایی سیمانهای حاوی ۹۵درصد کلینکر ممنوع است. بنابراین امیدوارم با توجه به اهمیت انرژی هر چه سریعتر نهادهای متولی مانند سازمان ملی استاندارد در این خصوص اقدام کنند.