پیوستن به زنجیرههای ارزش جهانی با استارتآپها
برای نمونه برخی الگوهای زنجیرههای ارزش جهانی شامل مواد خام و کالاهای ساده که اصطلاحا کامودیتی نامیده میشود (شامل بخشهایی از قبیل محصولات کشاورزی، انرژی مانند زغال سنگ، نفت و گاز طبیعی و مواد معدنی)، خدماتی که اصطلاحا نیروی انسانیبر است یعنی در مجموعه عوامل تولید (زمین، نیروی کار، سرمایه، مدیریت و کارآفرینی) بیشتر متکی بر نیروی کار است؛ مانند بخشهای حمل و نقل، انبارداری، هتل، گردشگری و رستوران، عمدهفروشی و خردهفروشی، تولید کالاهایی که نیروی انسانیبر است مانند بخشهای منسوجات و پوشاک، اسباببازی، فرآوری که شامل محصولات غذایی و آشامیدنی، محصولات فلزی، لاستیک و پلاستیک، شیشه، سیمان و سرامیک، مبلمان و...، خدمات دانشبر مانند خدمات حرفهای، خدمات کامپیوتری و فناوری اطلاعات، تحقیق و توسعه و کالاهای دانشبر مانند بخشهای تجهیزات حمل و نقل، کامپیوتر و الکترونیک، ماشینآلات و تجهیزات الکتریکی، مواد شیمیایی و دارویی است.
اگرچه زنجیرههای ارزش جهانی تحت سلطه شرکتهای چندملیتی است اما شرکتهای کوچکتر نیز در این زنجیرهها اهمیت دارند. از طرفی برخی فکر میکنند مشارکت در زنجیرههای ارزش جهانی فقط مخصوص شرکتهای بزرگ است، اما شرکتهای کوچکتر و استارتآپها نیز در این زنجیرهها مشارکت داشته و نقش و اهمیت دارند. شرکتها میتوانند در وظایف و کارکردهای مشخص برای پشتیبانی از بخشها یا نیچهای زنجیره ارزش جهانی که توسط شرکتهایی در دیگر کشورها رهبری و سازماندهی میشوند، متخصص شوند. شرکتهای محلی لازم نیست منتظر ظهور یک پایگاه صنعتی در داخل کشور یا قابلیتهای بالادستی باشند که قبلا برای رقابت بینالمللی لازم بود بلکه مشارکت در زنجیرههای ارزش جهانی میتواند برای آنها فرصت حضور در رقابت بینالمللی را فراهم کند و بسته به توانمندیها و پتانسیلهای خود و ظرفیتهای سیاستی کشور خود میتوانند در این زنجیرههای ارزش خود را ارتقا دهند.
مشارکت در زنجیرههای ارزش جهانی مزایای قابلتوجهی برای شرکتهای داخلی و استارتآپها به همراه دارد، زیرا آنها میتوانند از شرکتهای چندملیتی درسهای بسیاری بیاموزند. اهمیت این دانش بسیار زیاد است. دانشی که آنها به دست میآورند میتواند بهرهوری آنها را افزایش داده و به آنها کمک کند تا تواناییهای لازم تولید و دانش بازار خارجی را برای رقابت مستقیم در بازارهای بینالمللی و ارتقای نقش خود در زنجیرههای ارزش جهانی به دست آورند. ارتقا در زنجیرههای ارزش جهانی موضوع مهمی است زیرا زنجیرههای ارزش جهانی ثابت نیستند و دائما در حال تغییر هستند و شرکتها و کشورهای مختلف سعی میکنند نقش خود را در آن ارتقا داده و به بخشهای کلیدیتر و ارزش افزوده بالاتر حرکت کنند؛ کاری که کشورهایی مانند کره جنوبی و چین توانستهاند با هوشمندی انجام دهند.
تسهیل زمینه مشارکت شرکتهای دانشبنیان و استارتآپها در زنجیره ارزش جهانی و ارتقای مشارکت آنها میتواند به کشورهای در حال توسعه برای صنعتی شدن سریعتر کمک کرده و اثرات کلان اقتصادی قابل توجهی برای یک کشور داشته باشد. مقولهای که در کشور ما به دلیل سالهای طولانی تحریم و برخی سیاستهای درونگرایی، مغفول مانده و از فرصتهای آن بهره جسته نشده است. مشارکت زنجیرههای ارزش جهانی همیشه مستلزم این نیست که یک شرکت به طور مستقیم کالا یا خدمات را صادر کند. بلکه شرکتها ممکن است به طور غیرمستقیم با تولید و تامین عناصر واسطه برای شرکتهای صادرکننده یا با آفشورینگ بخشی از تاسیسات تولیدی آنها در زنجیرههای ارزش جهانی ادغام شوند. شرکتها از طریق مسیرهای مختلف بینالمللی میشوند و در زنجیرههای ارزش جهانی شرکت میکنند. برای شروع مشارکت در زنجیرههای ارزش جهانی، شرکتها باید به تدریج تمرکز تولید یا فروش خود را از بازارهای داخلی به بازارهای بینالمللی تغییر دهند. این فرآیند به عنوان «بینالمللیسازی» شناخته میشود.
شرکتهای داخلی میتوانند از طریق چهار مسیر اصلی بینالمللی شوند و در زنجیره ارزش جهانی شرکت کنند؛ البته هر کدام پیشنیازهای خود را دارد:
ارتباط تامینکنندگی با شرکتهای بینالمللی: شرکتها میتوانند در داخل کشور تولید کرده و کالا یا خدمات را به شرکتهای بینالمللی (مانند شرکتهای چندملیتی یا صادرکنندگان داخلی) عرضه کنند، که آنها نیز به نوبه خود آن محصولات را به بازار بینالمللی صادر میکنند. در این روش هدف یادگیری در مورد استانداردهای جهانی محصول و بازارهاست و پیشنیاز آن نیز داشتن کیفیت، کمیت و قیمت رقابتی است.
اتحادهای استراتژیک با شرکتهای چندملیتی (تولید مشترک): شرکتها میتوانند کالاها یا خدمات را همراه با شرکتهای چندملیتی تولید کنند و این شرکتهای چندملیتی این نهادهها را در شبکههای تولید جهانی خود استفاده میکنند. در این روش هدف دسترسی به بازارها، فناوری و دانش اساسی خارجی است و داشتن مهارتها، دانش و داراییهای تکمیلی برای شرکتهای چندملیتی از الزامات این روش است.
صادرات مستقیم: شرکتها میتوانند کالاها یا خدمات را در داخل کشور تولید کرده و مستقیما در بازار بینالمللی بفروشند. هدف از این روش گسترش فروش در خارج از کشور و نیازمند بهرهوری و دانش بازار است.
سرمایهگذاری مستقیم خارجی در خارج از کشور: در این حالت شرکتها میتوانند از سرمایهگذاری در سایر کشورها برای انتقال بخشی از امکانات تولید خود به خارج از کشور یا ایجاد یک شعبه فروش در خارج از کشور استفاده کنند و در نتیجه تولید و فروش خود را بینالمللی کنند. هدف در این روش به دست آوردن تکنولوژی خارجی، ورود به بازار است و نیازمند اندازه بزرگ، توان مالی و ظرفیت سازمانی است.
در عمل، بسیاری از شرکتها به بیش از یک روش در زنجیرههای ارزش جهانی شرکت میکنند و انواع مختلف مشارکت زنجیرههای ارزش جهانی به طرق مهمی مکمل یکدیگر هستند.