پروژه انتقال آب خلیجفارس در گیر و دار سکوت و ابهام
میزان سرمایهگذاری هر یک از سهامداران در پروژه
ایده انتقال آب از خلیجفارس بر مبنای تامین آب کشاورزی استان کرمان شکلگرفت، اما با گسترش و توسعه صنعت معدن و فولاد در کشور نیاز این صنایع به آب روزبه روز نسبت به گذشته بیشتر شد. همزمان با بحران کمبود آب در کشور و کم بارشی، کارخانههای زنجیره فولاد روبه توسعه گذاشتند و مصرف آب در این صنایع برای تولید محصولات روبه فزونی گذاشت.
اگرچه ایده این طرح به زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بازمیگردد و هدف از آن احیای صنعت و کشاورزی در استانهای کرمان و یزد بود، اما پیادهسازی آن از سوی بخشخصوصی شکل گرفت. در این میان بنگاههای آب بر صنعتی برای جبران کمبود آب، اقدام به سرمایهگذاری در زمینه انتقال آب خلیج فارس کردند. شرکت تامین و انتقال آب خلیجفارس تاسیس شد و مسوولیت اجرای پروژه شیرین سازی آب از دریای خلیجفارس و انتقال به استانهای هرمزگان، کرمان و یزد را عهدهدار شد. مرداد سال ۹۲ بود که با خرید بیش از ۲۰درصد از سهام شرکت تامین و انتقال آب خلیجفارس در شرکت چادرملو موافقت شد و در هیاتمدیره این شرکت اقدام مزبور به تصویب رسید.همچنین شرکتهای معدنی و صنعتی گلگهر با ۴/ ۴۴درصد و صنایع ملی مس با ۳/ ۳۳درصد به این سرمایهگذاری ملحق شدند که ۲/ ۲۲درصد از این شرکت در اختیار چادرملو است. شرکت تامین و انتقال آب خلیجفارس در تیر سال ۹۲ با سرمایه ۳هزار میلیارد ریالی تاسیس شد، سرمایه آن در سال ۹۹ به ۴۰هزار میلیارد ریال رسید و در همان سال با افزایش سرمایه تا مبلغ ۶۰هزار میلیارد ریال در مجمع عمومی فوقالعاده موافقت شد.
خط اول
مسیر خط انتقال در سه قطعه تعریف شده است. مسیر قطعه اول از کیلومتر ۳۷ غرب بندرعباس از محل آب شیرین کن تا گلگهر کرمان به طول ۳۰۳ کیلومتر است. قطعه دوم از گلگهر تا مس سرچشمه کرمان به طول ۱۵۰ کیلومتر و قطعه سوم از مس سرچشمه تا چادرملو (اردکان یزد) به طول ۳۷۰ کیلومتر به اجرا درآمد. در حالی که پروژه در دو بخش شیرین سازی آب و انتقال اجرا شد، در بخش اول یعنی شیرین سازی ۱۵۵ هکتار زمین در ۳۲ کیلومتری غرب بندرعباس با هدف گذاری تولید ۵/ ۱ میلیون متر مکعب آب شیرین شده در روز مورد تملک قرار گرفت. در این بخش عمل لایروبی و نصب لولههای دریایی به قطر ۵/ ۲متر در ۱۰ خط در کف دریا به انجام رسید و بزرگترین سازه آبی منطقه برای آبگیری و تخلیه پساب با نظر مشاوران زیستمحیطی داخلی و خارجی احداث شد. علاوه بر این ساخت یک واحد ۲۰۰هزار متر مکعبی آبشیرینکن با مشارکت شرکت سازهسازان بهصورت BOO در ۱۵ آبان سال ۹۹ رسما به بهرهبرداری رسید. در حوزه خط انتقال نیز پس از اخذ مجوزهای دستگاههای ذیربط، مسیر گشایی از سایت شیرینسازی بندرعباس تا اردکان یزد بهطول ۸۲۰ کیلومتر برای سه خط لوله و یک چاه دسترسی به انجام رسیده است. در نهایت هر یک از فازهای انتقال و طرح شیرینسازی آب خلیجفارس مربوط به خط اول طرح در سال ۹۹، یکی پس از دیگری مورد بهرهبرداری قرار گرفت که در آخرین مرحله از آن در واپسین روزهای ۱۳۹۹ و در آستانه ورود به سال ۱۴۰۰، آب خلیجفارس به چادرملوی اردکان رسید و در کنار افتتاح خط انتقال آب از مس سرچشمه تا چادرملو، عملیات توسعه خطوط جدید نیز آغاز شد.
در همان زمان ناصر تقیزاده، مدیرعامل شرکت معدنی و صنعتی چادرملو درباره فاز سوم خط اول انتقال آب از خلیجفارس به فلات مرکزی ایران که آب را از مس سرچشمه به چادرملو انتقال میدهد تاکید کرد که این اقدام ضامن سرمایهگذاری های جدید به میزان ۷۴هزار میلیارد تومان در اردکان است.
انتظار از اجرای خط اول طرح چیست؟
در حالی که توقع از انتقال آب خلیجفارس به فلات مرکزی بر این بود که بحران کم آبی منطقههای پر تنش آبی مرتفع شود و صنایع حاضر در این مناطق نیاز کمبود آب خود را با این طرح مرتفع سازند، اما شنیدهها حاکی از آن است که آب انتقال یافته در سال گذشته با هزینههای چندصد میلیاردی، مورد اقبال کارخانههای مناطق محدوده طرح قرار نگرفته است. در حالی که سرمایهگذاری ارزی صورت گرفته در خط اول معادل ۴/ ۲۴۳ میلیون یورو بوده، اما هنوز این سرمایهگذاری که سهم هر یک از شرکتهای موسس شرکت تامین و انتقال آب خلیج فارس از آن مشخص است، با بازگشت سرمایه همراه نیست، چرا که قرار بود آب از طریق آب منطقه ای به سایر کارخانههای صنعتی با بهای تعیین شده انتقال داده شود. اما اکنون این آب خریداری ندارد. اگرچه تنها بحث قیمت آب نیست و برای انتقال آب و لولهگذاری نیازمند تامین مالی نیز هستند.
خط دوم
عملیات احداث ۳ خط دیگر انتقال آب از خلیجفارس پس از افتتاح آخرین فاز خط اول در منطقه صنعتی چادرملو کلید خورد. این در حالی است که قرار بود خط دوم به خراسان جنوبی و خراسان رضوی با سرمایهگذاری ۴۷هزار میلیارد تومان انجام شود که برای این پروژه هزار و ۴۵۰ کیلومتر خط انتقال در نظر گرفته شده و ۳۳۰ میلیون مترمکعب آب از طریق این خط از خلیجفارس به خراسان جنوبی و رضوی انتقال داده شود.
پیش از این اعلام شده بود که این طرح به طول یکهزار و ۵۵۰ کیلومتر با ۱۸ ایستگاه پمپاژ آب، با سرمایه ۴۷هزار میلیارد تومان، اجرایی و برای ۳۰هزار نفر اشتغالزایی بهدنبال دارد. تاریخ شروع این طرح امسال و تاریخ پایان آن ۱۴۰۴ پیشبینی شده است. اما متاسفانه کمبود اعتبارات و سرمایه در اجرای طرح، تاثیر منفی گذاشت وسبب شد تا از زمان اعلام عملیات خط جدید، مدتی وقفه ایجاد شود . پس از حضور رزم حسینی وزیر وقت وزارت صمت، تشخیص داده شد مجموعههایی که نیاز شدید به آب دارند، باید سرمایه این کار را تامین کنند و همچون مجموعههای فولادی و معدنی در سه خط دیگر، از طریق بخشخصوصی سرمایهگذاری شود.
در حالی که خط ۲ شامل محدودههای بندرعباس، کرمان، بیرجند، سنگان و مشهد است به نظر میرسد که سرمایهگذاران این طرح به لحاظ منابع مالی از قدرت بسیار بالایی برخوردار باشند و در همین حال نیز شرکت سرمایهگذار که شرکت تامین آب صنایع و معادن است، با ترکیبی از شرکتهای فعال در حوزه معدنی و فولادی برای اجرای پروژه با سرمایه غیردولتی نیز شکل گرفته است. این در حالی است که هنوز وضعیت شرکت تامین و انتقال آب خلیجفارس از حیث ورودیها و خروجیهای درآمدی مشخص نیست، شرکتهای خطوط جدید شکل گرفته و در حال پیگیری عملیات اجرا هستند، این در حالی است که شفافیت شرکت مجری ابر پروژه میتواند راهگشای شرکتهای خطوط بعدی باشد و انحرافات و خطاها در مسیر قبلی را با کمترین ضریب کاهش دهند.
خط سوم
در این خط آب از خلیجفارس به اصفهان انتقال مییابد و برای احداث آن ۳۵ هزار میلیارد تومان اعتبار پیشبینی شده است. ۹۱۰ کیلومتر خط انتقالی که در این مسیر ایجاد میشود و میتواند سالانه ۲۰۰ میلیون مترمکعب آب را انتقال دهد.
این طرح به طول ۹۱۰ کیلومتر با ۱۰ ایستگاه پمپاژ آب، با سرمایهگذاری ۳۵هزار میلیارد تومانی پیشبینی شده و برای ۱۴ هزار نفر اشتغالزایی بهدنبال دارد. همچنین تاریخ شروع این طرح در سالجاری و تاریخ پایان آن ۱۴۰۴ پیشبینی شده است.
ابهام در اجرای خط چهارم
قرار بود خط انتقال آب از دریای عمان به سیستان و بلوچستان نیز با سرمایهگذاری ۳۹ هزار میلیارد تومانی، با۸۲۰ کیلومتر لولهگذاری و انتقال سالانه ۲۳۰ میلیون مترمکعب آب از دریای عمان به سیستان و بلوچستان صورت پذیرد.
ضمن اشتغالزایی برای ۱۰ هزار نفر در استان سیستان و بلوچستان ۱۱ ایستگاه پمپاژ آب نیز در دستور کاری این خط قرار داشت. بنا بود این طرح نیز در سال جاری کلید خورده و در ۱۴۰۴ پایان یابد. اما خبرها حاکی از آن است که سرنوشت این خط مبهم مانده است.
آذر ۹۸ بود که تفاهمنامه انتقال آب عمان به شرق شامل استان سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و خراسان رضوی در چابهار امضا شد و سرمایهگذار عمده طرح ،معادن و صنایع معدنی خراسان رضوی و جنوبی بهویژه سنگ آهن خواف ـ سنگان تعیین شدند.
اما در اسفند ماه ۹۹ همزمان با افتتاح فاز اول خط انتقال آب خلیج فارس به سیرجان و فلات مرکزی ایران، وزارت صنعت اعلام کرد که صنایع خراسان باید تامین مالی خط دوم انتقال آب از خلیجفارس را صورت دهند.
اگر چه در همان اسفند ماه سال ۹۹ برای انتقال آب عمان به صنایع سیستان و بلوچستان کلنگزنی انجام گرفت، اما در حقیقت در استانی که صنعتی نیست، چگونه انتظار میرود که شرکت سرمایهگذار شبیه به خط اول و دوم از صنایع آن استان به عنوان سرمایهگذار طرح شکل گیرد.
در حالی که سیستان و بلوچستان پایینترین شاخص دسترسی به شبکه آب میان ۳۱ استان ایران را دارد، شرکت آب و فاضلاب میگوید: «۲۵۰ هزار نفر از مردمان منطقه بلوچستان این استان را با سقایی آبرسانی میکنند و آب زاهدان و سیستان با نیم میلیون نفر جمعیت وابسته به چاهنیمههای هیرمند است که تا دو سال آینده تمام میشود اگر حقآبه افغانستان نیاید.»
ابهامات طرح به قوت خود باقی است
با اجرای این طرحها که در مجموع با لولهگذاری به طول ۳هزار و ۷۰۰ کیلومتر، آب خلیجفارس و دریای عمان را به هفت استان هرمزگان، کرمان، خراسان جنوبی، خراسان رضوی، یزد، اصفهان و سیستان و بلوچستان منتقل میکند ۱۲۸هزار میلیارد تومان اعتبار پیشبینی شده بود که بدون احتساب آبرسانی به سیستان و بلوچستان این رقم به ۸۹هزار میلیارد تومان کاهش مییابد . بر اساس اعلام متولیان، این طرحها برای ۷۰هزار نفر ایجاد اشتغال خواهد کرد. در همین حال شرکت تامین انتقال آب خلیج فارس که متولی خط نخست است در تابستان ۱۴۰۰ اقدام به انتشار کتابی با عنوان «بانیان و حامیان طرح تامین و انتقال آب خلیجفارس» در ۳۱۶ صفحه کرده است، اما به مباحثی نظیر اینکه خط نخست تا چه میزان موفق عمل کرده و اکنون با چه انحرافی از دقت در اجرا در حال فعالیت است ؟ قیمت تمام شده آب انتقال یافته برای بهرهگیری صنایع در فلات مرکزی چه میزان بر قیمت تمام شده تولید محصولات هریک از مصرفکنندگان تاثیرگذار است؟ این طرح در مقایسه با طرحهای مشابه اجرا شده در کشورهای حاشیه خلیج فارس تا چه حد موفق عمل کرده است؟ میزان سرمایهگذاری و هزینه کرد واقعی در این طرحها چقدر خواهد بود؟ آیا تا ۵ سال آتی باز هم اذعان میشود که قیمت این آب هنوز گران است ؟ با توجه به اینکه مشکل امروزتنش آبی صنایع ممکن است در آینده مشکل خطاب نشود آیا مجری ارزش آتی را مدنظر قرار داده است؟