در اکثر مناطق جهان افراد به طور مستقیم وارد بورس نمی‌شوند، زیرا فعالیت در  بازار سهام امری  تخصصی و نیازمند دانش است، به طور مثال در چین مردم موظف هستند به مدت یک سال در صندوق سرمایه‌گذاری یا سبدگردان‌ها سهام‌داری و بعد فعالیت خود را آغاز کنند؛ همچنین در آمریکا ۹۰ درصد مردم به طور غیرمستقیم در بورس هستند و کمتر مبادرت به خرید و فروش مستقیم می‌کنند، اما در ایران حضور مستقیم مردم نا آگاه از چالش‌های نهاد‌های مالی محسوب می‌شود. شوک‌هایی که در سال ۹۹ شاهد بودیم نتایج سرمایه‌گذاری‌های بدون دانش و  کمرنگ شدن نقش نهادهایی مانند سبدگردان‌ها بود. همچنین باید به این نکته توجه داشت  که چون سهام شناور کم است در صورت حضور مستقیم مردم در بازار شاهد نوسانات شدید خواهیم بود. با سرمایه‌گذاری غیرمستقیم ریسک بازار نیز کم شده و از منطق اقتصادی برخوردار می‌شود. همچنین مساله  دیگری که باعث ایجاد بحران در بازار سرمایه شد آزادسازی سهام عدالت بود که بسیاری از افراد برای خرید کالای مصرفی اقدام به فروش این سهام کردند. با فعال‌تر شدن بورس کالاهایی مانند زعفران و طلا و با ورود اوراق قرضه‌ای که ریسک کمتری دارند بازار برای سرمایه‌گذار جذابیت بیشتری خواهد داشت، زیرا در این شرایط امکان کنترل ریسک بیشتر است. سهام‌های متفاوتی در بازار است که مردم باید طبق روحیه ریسک‌پذیری خود در آنها سرمایه گذاری  کنند. به طور  کلی بازار سرمایه با وجود  نقد‌شوندگی بالا بهترین فرصت برای سرمایه‌گذاری است، همچنین  امکان سرمایه‌گذاری در چند صنعت وجود دارد . بهترین راهکار ایجاد ثبات در این بازار عدم دخالت دولت است.  قیمت‌گذاری دستوری امری نامطلوب بوده و تعادل را در  مکانیزم عرضه و تقاضا به‌ هم می‌ریزد. فعالیت دولت‌ها در بازار باید به این گونه باشد که در شرایط کاهش ارز اقداماتی در راستای افزایش آن داشته باشند و از طریق ابزارهای بازار ورود کنند، زیرا قیمت‌های دستوری تنها منجر به رانت و فساد در اقتصاد می‌شود. از نظر کارشناسان بهترین اقدام دولت‌ها حساسیت نسبت به نرخ بهره است.

همچنین لحاظ معافیت‌های مالیاتی و کاهش مالیات شرکت‌ها در تولید باعث کاهش دلالی و واسطه‌گری و افزایش تولید  می‌شود. از نظر کارشناسان اگر دخالت‌های دستوری انجام نشوند در نیمه دوم سال، رشد بازار تا حدود ۲میلیون واحد شاخص را طبق مکانیزم عرضه و تقاضا شاهد خواهیم بود.