غربت معدن در ایران
علاوه بر آن سهم ایران از اشتغال مستقیم و غیرمستقیم جهانی نیز حدود ۲/ ۵ درصد (۲۰۰ میلیون نفر) است؛ با این همه جالب است که تاکنون توجه لازم به این مقوله در کشور ما نشده است، در مقابل شاهد مقاومتهای معناداری از طرف مردم و نخبگان برای بهرهبرداری از این ثروت سرشار بودهایم! این در حالی است که بر اساس استاندارد جهانی کشور ما تنها از ۲۰ درصد ظرفیت خود بهرهبرداری کرده است. از طرفی بهرهبرداری از معدن و معدنکاری قدمتی طولانی دارد. کشفیات حکایت از آن دارد که انسان به این تکنولوژی و اهمیت آن در رفع نیازهای خود و ساخت ادوات پی برده و شکلگیری و استحکام اولیه جوامع و جمعیتهای بشری مرهون تسلط بشر بر این حرفه بوده است؛ اما علل و عوامل این فاصله زیاد بهرغم آن قدمت و این همه منافع سرشار و در آمیزی زندگی با معدن و صنایع معدنی در عصر حاضر چیست؟! چرا هنوز ما شاهد وضعیت غیر قابل درک کنونی در این حوزه هستیم؟ قطعا مرارتها و مخاطرات معدنکاری از عوامل بازدارنده برای جلب همکاری عدهای در این حوزه بوده است؛ اما عامل اصلی این غربت را شاید بتوان در نیات و سیاستهای سیاستمداران و رهبران فرامرزی بررسی کرد. نیاز مبرم جهان امروز خصوصا کشورهای صنعتی به مواد خام و اولیه از یک طرف و ذخایر عظیم ایران از طرف دیگر از جمله دلایلی است که باعث دور نگه داشتن عموم از واقعیات جذاب و ارزشمند این عرصه شده است تا سرمایههای طبیعی کشور ما بیسر و صدا به صورت خام به خارج صادر شود و از قبل آن عدهای معدود به نان و نوایی رسیده و سود اندکی حاصل از خامفروشی امکان مدیریت و صیانت از محیطزیست و تامین منافع مردم ساکن حواشی معادن و ایجاد زیرساختهای لازمه را نیز برای دولت و فعالان ممکن و میسر نسازد. متاسفانه مصرف انرژی ارزان، تخریب محیطزیست و نارضایتی عمومی در راستای تامین منافع خارجی ماحصل واقعیتهای امروز فعالیتهای معدنی ما شده است. این غفلت تا آنجا گسترش یافته که ما شاهدیم بسیاری از فرزندان نخبه کشور در انتخاب رشته تحصیلی و انتخاب شغل آینده خود، معدن را در اولویتهای آخر قرار دادهاند، یا بسیاری از نخبگان ما با استناد به دغدغههای محیطزیستی اساسا ورود به این حوزه حیاتی را مردود و خلاف منافع ملی برشمردهاند و در بسیاری از مناطق مقاومتهای مردمی سازماندهی شده است. از این منظر ارکان حاکمیت، از دولت و مجلس و قوه قضائیه لازم است با ورود جدی و موثر و اتخاذ تدابیر مناسب، ایجاد تسهیلات ویژه به علاقهمندان، کشور عزیزمان را برای بهرهگیری شایسته از این سرمایه بزرگ خدادادی آماده سازند. در این ارتباط امروزه متولیان بخش فرهنگ و آموزش در سطح جهان در تدوین آییننامهها و سرفصلهای آموزشی از سطوح ابتدایی تا مراکز آموزش عالی برای درک و شناخت عمومی از ظرفیتها و فرصتهای مهم ملی با شیواترین و موثرترین شیوهها در پی ارتقای سطح دانش و معلومات و آگاهیبخشی عمومی برآمدهاند. پرواضح است که مقوله آموزش یکی از ارکان اولیه توسعه جوامع به شمار میرود و از همین رهگذر است که عزمی عمومی برای همکاریهای جدی و مشارکت بالا و مورد نیاز ایجاد میشود. بررسی ساختار و نظامات آموزشی ممالک توسعهیافته بیانگر آن است که آگاهیبخشی از سطوح پیشدبستانی مورد توجه برنامهریزان این کشورها بوده است. خوشبختانه در حوزه معدن فرصتهای بیشماری از عمومیسازی فضاهای جذاب و پرهیجان معدنی برای توریستها، تهیه و تولید سنگهای قیمتی، ایجاد مراکز زمین درمانی در اعماق زمین تا تهیه و استحصال فلزات ارزشمندی چون آهن و مس و آلومینیوم وجود دارد که خوراک صنایع بزرگ امروزی به شمار میروند و به تنهایی میتواند تامینکننده شغل و کار و درآمد جمعیت جوان ما شود. در این میان و در کنار آگاهیبخشی و فرهنگسازی، ایجاد زیرساختها، بهرهگیری از فناوریهای به روز، تمهیدات محیطزیستی، جلب رضایت و مشارکت موثر مردم نواحی مناطق معدنخیز از جمله ضروریات ممکن و عملی به شمار میرود.