کوتاه به بهانه هفته کارآفرینی
کارآفرینی؛ اشتغالزایی یا خلق ارزش؟
این در حالی است که اغلب کارآفرینان مطرح دنیا آن قدر که دیگران دلشان میخواهد آنها را کارآفرین صدا کنند، خودشان را درگیر این القاب نمیکنند؛ انگاری آنها با این ویژگی زاده شدهاند یا بهتر است بگوییم در DNA آنها مشخصهای وجود دارد که سرنوشتشان را برای راهاندازی شغلهای گوناگون رقم زده است.
برای برخی از مردم اصطلاح کارآفرینی به معنای جمعآوری میلیونها تومان پول و سرمایه است؛ در حالی که کارآفرین در اصل پیوندهای جدیدی بین افراد و کسبوکارها ایجاد میکند و روح تازهای در کالبد زندگی میدمد. کارآفرینی یعنی تاثیرگذار بودن. یعنی آنکه در دنیای امروز بتوانی نیازی را کشف یا ایجاد کنی و با برطرف کردن آن تاثیر مهمی در جامعه بگذاری. این جامعه میتواند مجمع یا سازمانی باشد که شما به صورت بیرونی روی آن تأثیر میگذارید یا اینکه در درون یک سازمان با فعالیتهایتان روند تازهای ایجاد کنید که همان مفهوم آشنای کارآفرین درون سازمانی است که تقریبا حلقه مفقوده بسیاری از شرکتها و سازمانهای حال حاضر کشور است.
بنابراین به عقیده من برای کارآفرینی نیاز به سرمایهگذاری کلان نیست، چرا که در دنیای کارآفرینان، این پول نیست که بازیها را تغییر میدهد، بلکه عناصری چون ایدههای بکر، جاهطلبی و جسارت از جمله مواردی هستند که در طریق حرکت کارآفرینان، نقش مهم و کلیدی برای عبور از گردنههای پر فراز و نشیب ایفا میکنند.
با این تعاریف کارآفرین بودن اصلا ساده نیست و حتی گاهی خطرناک هم به نظر میرسد. آمارهای جهانی و تجربههای کارآفرینان جوان نشان میدهد که حدود ۵۰ درصد از آنها، در ۵ سال ابتدایی کارشان برای راهاندازی یک استارتآپ با شکست مواجه شدهاند که خود بیانگر دشواری مسیر کارآفرینان است. در زمانه امروز کارآفرینی، خلق ارزش و ایجاد اشتغال حتی به مراتب سختتر از گذشته شده خاصه آنکه در کشور ما ضمن تحریمهای بینالمللی، با مشکلات اقتصادی فراوانی که از کاهش فروش نفت و تولید داخلی نشأت گرفته نیز روبهرو هستیم. به تمامی این موارد اگر بحرانهای اقتصادی متاثر از شیوع ویروس کرونا را هم اضافه کنیم، وضعیت بغرنجتر میشود. بنابراین در این دوران که نیاز جهانیان به ذخایر نفتی به نسبت گذشته بسیار کاهش یافته و پیشبینی میشود که تا سال ۲۰۴۰ بیش از ۳۰ درصد ناوگان جهانی خودرو را خودروهای برقی تشکیل دهند، بهتر است ما نیز همچون سایر کشورهای دنیا با تغییر رویکرد اقتصادی، بازی را به بخشخصوصی واگذار کنیم و دولت تنها ناظر باشد و نه رقیب بخشخصوصی. این کار تولیدات غیرنفتی را افزایش خواهد داد و پویایی اقتصاد به بدنه اصلی آن باز خواهد گشت. در این صورت است که کارآفرینی، به مفاهیم اساسی اولیه و استانداردهای بینالمللی خود نزدیکتر میشود.