اصلاح سیاستهای دستوپاگیر
دراین صورت کالاهای واسطهای و سرمایهای روند صعودی به خود میگیرند تا این کالاها و مواد اولیه حتی در صورتی که داخلی هم باشند رشد قیمت را تجربه کنند که این امر به صورت مستقیم بر روند تولید اثرگذار خواهد بود. از سوی دیگر این تصور که با افزایش نرخ ارز تنها کالای وارداتی باید رشد قیمت را تجربه کند نیز تصور نادرستی است، این به آن معنی است که در صورتی که یک کالای واسطهای به صورت ۱۰۰درصد مواد اولیه آن داخلی باشد بازهم رشد قیمت خواهد داشت که دلیل آن به شیفت تقاضا از کالای خارجی به داخلی بازمیگردد.
بنابراین یکی از موارد به افزایش هزینههای تولید بازمیگردد و بخش دوم اثر منفی به نااطمینانی که در بازار به وجود میآید بازمیگردد و این نااطمینانی به نوسانات نرخ ارز مربوط میشود و این امر موجب میشود تا سرمایهگذاری کاهش پیدا کند و با تصمیمگیری برای تولید در واحدها مواجه شویم. این به معنی آن است که تولیدکننده ترجیح میدهد اگر نرخ ارز قرار است در طول یکسال 30 تا 40 درصد افزایش پیدا کند از پیش بتواند پیشبینی کند نه اینکه در ابتدای سال نرخ ارز ثابت باشد و یکدفعه شاهد جهش در نرخ ارز باشد.
بحث دیگر به این موضوع بازمیگردد که بازدهی بازارهای موازی با افزایش نرخ ارز افزایش پیدا میکند. بهطور مثال بازار سرمایه، بازار مسکن و ... ، این موضوع خود اثر تخریبی دارد و باعث میشود سرمایهها بهجای اینکه به سمت تولید هدایت شود به سمت سایر بازارها هدایت شود؛ چرا که در صورتی که سرمایهای قرار باشد به سمت تولید برود باید بتواند بازدهی بازارهای موازی را داشته باشد تا برای تولیدکننده تولید مقرون به صرفه باشد.
با این شرایط طبیعی است که شاهد افت تولید باشیم، این تجربه را پیش از این هم داشتهایم و علاوه بر ایران سایر کشورها نیز تجربه مشابهی را کسب کردهاند. کاملا طبیعی است که افزایش نرخ ارز بر روند تولید اثر بگذارد، در این خصوص اصطلاحی وجود دارد که به آن
through pass- میگویند، اصطلاحی که میتوان از آن به گذار یا عبور نرخ ارز یاد کرد. این به معنی آن است که وقتی نرخ ارز افزایش پیدا میکند به تدریج نرخ سایر کالاها نیز افزایش پیدا میکند؛ چون نرخ ارز نرخ تبدیل قیمت پول داخلی به خارجی است. به تعبیر دیگر این تغییر نرخ ارز به نوعی تبدیل اقتصاد ما به اقتصاد خارج است. با این شرایط میتوان گفت وقتی نرخ ارز افزایش پیدا میکند پول ملی تضعیف میشود.
ولی اینکه آیا این روند روی تولید اثر میگذارد و شاهد افت تولید خواهیم بود، باید گفت افت تولید از اثرات مستقیم نرخ ارز نخواهد بود. نرخ ارز به هر دلیلی افزایش پیدا کند در مجموع به نفع برخی از تولیدکنندگان خواهد بود. در صورتی که در گذشته چنانچه این اظهار نظر را میکردیم با واکنش سایر فعالان مواجه میشدیم، اما در حال حاضر این موضوع مشخص شده که با وجود تمام فشارهای تحریم و فشارهایی که روی کسب و کار وارد میشود سالی نزدیک 40 میلیارد دلار صادرات داریم. این صادرات در حالی انجام میشود که فشار بسیاری به اقتصاد کشور وارد میشود با این حال تولیدکنندگان با تداوم تولید به این میزان صادرات دست پیدا کردهاند.
یکی دیگر از دلایلی که میتوان در خصوص آن صحبت کرد این موضوع است که تولید در شرایط کنونی در ایران به لحاظ قیمتی به صرفه است؛ اما اگر بخواهد اثر منفی داشته باشد، این اثر میتواند به کاهش تقاضا از سوی مصرفکننده بازگردد. این به معنی آن است که افزایش نرخ ارز موجب میشود تقاضا کاهش پیدا کند بهخصوص در مورد کالاهای قابل مبادلهای مثل لوازم خانگی، البته در خصوص کالایی که مردم بخواهند ارزش پول خود را حفظ کنند مانند خودرو این مساله متفاوت است. اما در خصوص لوازم خانگی که در میان کالاهای مصرفی قرار دارند تقاضا برای آنها کاهش پیدا میکند. دلیل این موضوع نیز به کاهش قدرت خرید مردم بازمیگردد.
از سوی دیگر بیشتر اثر منفی از ناحیه نااطمینانی است تا افزایش نرخ ارز و مساله بعدی به سیاستهای دولت بازمیگردد و دخالت دولت باعث میشود تا بازار به هم بریزد. حال با تمام این تفاسیر این پرسش مطرح میشود که چه اقدامی باید انجام داد تا تولید کمترین آسیب را ببیند؟ در این خصوص میتوان گفت سیاستهای دولت باید اصلاح شود. از زمان مشروطه به این سمت هرگاه قیمت قند بالا میرفت تجار را مواخذه میکردند که چرا قیمت قند افزایش یافته، قبل از انقلاب نیز در دهه 50 که تورم شروع به دو رقمیشدن کرد قیمتگذاری و مبارزه با گرانفروشی آغاز شد. تجربه نشان داده هیچ کدام از سیاستهای مذکور نه تنها موثر نبوده، بلکه در جریان عرضه اختلال ایجاد میکند. بهترین سیاست، اعطای یارانه مستقیم است؛ چرا که اختلال در بازار ایجاد نمیکند.