تجربه مدیریتی و شرکتهای پیمانکاری
این شرکتها لشکر عظیمی از نیروهای سازنده کشور را زیر مدیریت خود دارند که میتوان با اندکی توجه و اقداماتی نهچندان مشکل از آنها در همین شرایط سخت ابزاری برای حفظ توسعه اقتصادی و جهش تولید ساخت.
از من خواسته شد با بهرهجویی از تجربه شرکت کیسون، شرکتداری و موانع و مشکلات آن را در حد ظرفیت این یادداشت بنویسم و من از اینکه این برخورد شجاعانه و موثر را روزنامه باب میکند که بیهراس گزارشی درس آموز از شرکتها با ذکر نام آنها مطرح کند، خوشحالم.
کیسون یک شرکت مهندسی و پیمانکاری است که حدود ۴۵ سال از تاسیس رسمی آن میگذرد و سالهاست که از سهامیخاص به سهامیعام تبدیل شده است. علت این اقدام ایجاد الگویی در کشور بود برای ایجاد یک تحول اساسی.
شرکتهای مهندسی و پیمانکاری کشور تقریبا همه عمر کوتاه داشته و یک نسلی بودهاند؛ زیرا بنیانگذار، مالک و مدیر اصلی بوده و بازماندن او از ادامه کار، مترادف با توقف و نابودی شرکت بوده است.
این جریان دائما خسارت سنگینی به کشور وارد ساخته است که سرمایه سازمانی و انسانی شکل یافته پی در پی مضمحل میشود. در شرکت سهامیعام میتوان مالکیت را از مدیریت جدا کرد و امکان ماندگاری شرکت را فراهم آورد.
کیسون در این رابطه هر سال حدود ۳۰ نفر از همکاران را که شایستگی اخلاقی و فنی بیشتری داشتهاند و امتیاز آوردهاند، انتخاب کرده و به آنها سهام جایزه با شرایط بسیار سهل واگذار کرده است؛ گرچه از آنجا که بورس ایران موسسه جوانی است، مدیران و کارشناسان آنها این جریان را پشتیبانی نمیکنند و عنوان میکنند که وظیفه بورس حفاظت از منافع سهامداران خرد است. به این دوستان عزیز توجه میدهم که با واگذاری سهام به کارکنان، پایههای این شرکتها قوام و دوام بیشتری مییابد و سهامداران خرد هم بهره آن را خواهند برد. به هر حال ما وظیفهای داریم که باید انجام دهیم و البته به همه صاحبان شرکتها که دلسوز کشور هم هستند این راه ولو دشوار را پیشنهاد میکنم.
کیسون از بدو تاسیس خود شعار «کیفیت حراست از سرمایه ملی است» را سرلوحه کار خود داشته و به این منظور نظام تعریفشده و سازمان یافتهای همتراز دنیای پیشرفته داشته است که البته برای بینالمللی شدن و نیز دوام به سایر دوستان پیمانکار توصیه میکنم.
گرچه کیفیت خوب هزینه دارد؛ ولی در درازمدت خوشنامی و موفقیت هم در پی دارد.
سالهاست کیسون سازمان پیشرفته HSE دارد که تاکنون حدود ۳۰۰ نفر افسر ایمنی تربیت کرده است و موفق شده سطح ایمنی در پروژههایش را به اروپا برساند. متاسفانه در این زمینه ایران رتبه خوبی در جهان ندارد و باید خیلی بیش از اینها روی آن کار کنیم. باز به دوستان پیمانکار تاکید جدی دارم که واحد HSE را در سازمانهای خود راهاندازی و حمایت کنند. البته رعایت نکات بهداشت و ایمنی و محیط زیست در کارگاهها به صرف هزینه و زمان نیاز دارد؛ ولی از شاخصهای عمده کیفیت شرکتهاست که امروز با جهانی شدن و توجه جدی مدیران دنیا به آن، به یک امر الزامی تبدیل شده است.
کیسون سازمانی تحت عنوان «توسعه انسانی پایدار» دارد که در دفاتر مرکزی و نیز پروژهها کمیتههای افراد داوطلب و منتخب آن اقدامات زیادی برای بهبود شرایط کار و زندگی کارکنان و نیز مردم اطراف پروژهها انجام داده و آثار ارزشمندی در کشور و خارج به جا گذاشته است که در اینجا شرح آنها نمیگنجد. این کوشش در فرهنگ مدیریتی دنیا تحت عنوان «مسوولیت اجتماعی» آمده است؛ ولی تاسیس آن در کیسون به سبب احساس وظیفه عاطفی و اخلافی بوده و به همین سبب عنوان آن را «توسعه انسانی پایدار» گذاشتهایم که به مسوولیت خود به نسل آینده هم پایبند باشیم. در کیسون همه موظفند با قاعده برد- برد- برد کار کنند و این رسما بیش از ۴۰ سال در کیسون سابقه دارد. برد اول و دوم دو طرف یک معامله یا یک قرارداد و برد سوم جامعه و نسل آینده است. به این معنی که نه تنها پیمانکار باید با کارفرمای خود که طرف قرارداد است یا فروشندگان و ارائهکنندگان خدمات رابطه سالم و بیغش داشته باشد، بلکه این رابطه نباید جامعه و مردم را نادیده بگیرد و به منافع و مصالح آنها بیاعتنا باشد. چه زیبا بود که این قاعده در همه جا اجرا میشد. دستمزدها در این شرکت به سلیقه مدیران تعریف نمیشود، بلکه ضمن آن که نظر مدیر در ارزشیابی فرد موثر است، ولی همه کس بر اساس آییننامهای که عوامل و شرایط فردی و شاغل و محیط کار در آن منظور شده حقوق و پاداش دریافت میدارند. این شیوه برخورد هم به جهت رفع تبعیض است و هم پرهیز از سلیقه فردی و نیز برقراری عدالت نسبی. شرکتی که وسعت آن به چند دههزار نفر و تعداد زیادی پروژه میرسد، ناگزیر از داشتن آییننامه تعیین دستمزد و نیز نظام انگیزشی است.
مایلم از فرصت این مقاله استفاده کنم برخی از نکاتی را که به شرکتداری و نیز موفقیت شرکتها به ویژه شرکتهای خصوصی مرتبط میشود مطرح کنم:
اول آنکه موفقیت شرکتها به سازمان مناسب، افراد لایق و فضای دوستی و احترام درون شرکت نیاز دارد، و نیز نکته مهم آنکه تعهد به خدمت صادقانه و بیچشمداشت، مدیران و صاحبان شرکتها را در برابر ضربات و خطرات توانمندتر میسازد و تحمل شرایط سخت را آسان میکند. گرچه سنگینی حضور شرکتهای وابسته به دولت و عمومیهای غیردولتی عرصه را به مدیران خصوصی تنگ میکند، ولی در جایی که مدیران اصلی شرکت قادر باشند همکاران خود را با انگیزه لازم و روابط قدرشناسانه به نحو مناسبی سازماندهی کنند، قادر خواهند بود سرپا بمانند و موفقیت نسبی بهدست آورند و اگر دولت و در مجموع حاکمیت، حمایت از شرکتهای خصوصی را لازمه توسعه اقتصادی بدانند، نه تنها رونق یا جهش تولید میسر میشود، بلکه با بروز استعدادهای فراوان که در مردم ما موجود است، حل بسیاری مشکلات جانبی نظیر بیکاری، فساد، اعتیاد و انواع جرائم مقدور میشود.
تکیه به توانایی مردم و اعتماد به آنها در عرصه اقتصادی و تشویق کار سالم و شایسته گرهگشای بسیاری از معضلات است. جهش تولید بدون حمایت از صادرات ممکن نخواهد بود و حمایت از صادرات اعتماد به صادرکننده و پشتیبانی از او را میطلبد. بهجای بستن دست و پای صادرکنندهای که امروزه با مشکلات زیاد حاصل از تحریم روبهروست، تشویق او خیلی بیشتر برای ورود ارز به کشور و رشد تولید ملی موثر خواهد بود. این امر میسر نمیشود مگر با همکاری نمایندگان بخش خصوصی از طریق نهادهای مدنی. در همه دنیا آزادسازی اقتصاد موجب رشد و شکوفایی شده است و مقررات دست و پاگیر و محدودیت، ولو با نیت خیر به تنگنا منجر شده. کشور ما هم از این رابطه که تصمیمگیرندگان بیخبر از ذخیره عظیم انرژی ملی و انسانی به تصویب مقرراتی میپردازند که به خیال خود کارها را زیر کنترل در میآورند، ولی در واقع شانس توسعه را سلب میکنند و توان مدیریت خود را هم به سبب پرداختن به آنچه در وظیفه بخشخصوصی است، کاهش میدهند.
این روزها بالا رفتن حجم بازار سرمایه نقل بسیاری از مجالس شده است. صرفنظر از عوارضی که در بعضی موارد و شرکتها نشان میدهد، به نظر من بالا رفتن و باقی ماندن حجم پول در بورس میتواند فرصت مناسبی باشد که با استفاده از ابزار بورس و البته کارآمدتر کردن آنها بتوان به توسعه و رشد تولید و اشتغال در کشور کمک موثری کرد، که توضیح بیشتر آن در اینجا نمیگنجد، ولی نباید از این فرصت طلایی با کمتوجهی عبور کرد.