اهمیت برندسازی بنگاههای اقتصادی در پساکرونا
یکی از مهمترین استراتژیهایی که نیاز به آن بیش از پیش برای بنگاهها مشخص شد، نیاز به داشتن نام و نشان تجاری (BRAND) بود. برای بنگاههای اقتصادی مختلف از کوچک تا بزرگ اهمیت برندسازی جدی شده و بنگاهها تا حدودی به این مساله پیبردهاند که باید روی توسعه برندشان تمرکز کنند و متوجه شدهاند که عمر کسبوکارها در دوران پساکرونا بدون داشتن برند، متزلزل و کوتاهمدت است.
بهطور خلاصه آنچه برند با خود به ارمغان میآورد، ایجاد تمایز است. در تمام روشهای برندسازی، نقطه مشترک، ایجاد تمایز برای برند است که منجر به انتخابشدن برند توسط مشتری میشود. انتخاب شدن، ناشی از اعتماد است که خلق مخاطب وفادار، محصول آن است. برندها در دوران اَبَررقابتی امروز باعث میشوند مخاطب در شرایط دشوار، آنها را تنها نگذارند، سود آنها را تضمین کنند و از همه مهمتر خطاهای آنها را راحتتر ببخشند.
دوران کنونی را تصور کنید؛ بهداشت و سلامت در کانون توجه قرار گرفته و محور تصمیمات است. در این ایام مردم به دنبال کالا و خدمات ناشناخته نمیروند و فقط به دنبال کالاها یا خدماتی میروند که بتوانند به آن اعتماد کنند.
برخلاف تبلیغات که اساسا غیرقابل باور و بهصورت پیشفرض صرفا از منظر مخاطب یک ادعاست، برند حسی است که مصرفکننده به یک نامتجاری دارد. بنابراین از منظر مخاطب، درستترین برداشت از عرضهکننده خدمت یا محصول، حس خودش نسبت به آن است. حسی که آن را باور دارد و رفتارش برآمده از آن حس است و در ایجاد این حس، بهطور قطع رفتار برند، و برنامههایی که برای ایجاد یک تصویر مشخص از خود در ذهن مخاطب اجرا کرده، نقش مهمی داشته است. این است که همه کسبوکارها از کوچک تا بزرگ، که با چالشی جدی مواجه شدهاند، اکنون بیش از پیش به اهمیت داشتن برندی قدرتمند پی بردهاند و طبیعی است که اشتیاق و تقاضای برندسازی در بنگاههای اقتصادی به سرعت افزایش یابد.
اما نکتهای که باید به آن توجه شود این است که برند از مرحله تحقیق در ذات و جوهره برند، کشف هویت واقعی آن آغاز و تا شناخت نیازهای مخاطب با آنچه برند میتواند برآورده کند تا تمرکز بر تمایز، تعریف و برنامهریزی مشخص برای ابزارها و رسانههای شناساندن برند، تلاش برای ایجاد تصویر برند منطبق با هویت برند در ذهن مخاطب و در نهایت جایگاهیابی و تثبیت برند پیش میرود.
نحوه اجرای هر کدام از این مراحل، تاثیر شگرفی بر فرآیند برندسازی دارد و توجه به ظواهر برند که اغلب صاحبان کسبوکار به دنبال آن میروند، صرفا بخش کوچکی از طراحی تداعی برند است.
از دیگر مزایای داشتن برند، غیر از اعتماد مشتری و وفاداری او که به آن اشاره شد، تاثیر برند بر کل زنجیره ارزش شرکت است که از آن محافظت میکند. حسی که برند به مخاطبش میدهد، سبب تاثیرگذاری بر ادراکات او از برند میشود. برند، اطمینان مخاطب از ادعای سازمان است که منافع تمام ذینفعان را تضمین میکند.
برندسازی یک سرمایهگذاری است؛ ممکن است سرمایهگذاری اولیه ارزان نباشد و اثرات آن در کوتاه مدت مشخص نشود اما در طول زمان باعث افزایش وفاداری مخاطبان، افزایش سودآوری (هم از طریق مزایای مربوط به ارزش ویژه برند و هم جذب مشتریان جدید)، کاهش آسیبپذیری در مقابل رقبا، ریسکها و تهدیدهای بیرونی میشود. ورود رقبای جدید دارای فعالیت مشابه کسبوکار را دشوارتر میکند و حتی در بسیاری مواقع باعث کاهش هزینههای گرانقیمت تبلیغات میشود. این ریسکها و تهدیدها به خصوص در شرکتهای بزرگ که اثرات ریسکها میتواند به شدت عمیق و ماندگار باشد، از اهمیت ویژهتری برخوردار است. با این تفاسیر، یک راه مسلم و موثر کاهش این ریسکها، برندسازی و داشتن برندی قدرتمند است. برندی که حالا در تمام جهان ارزش آن محاسبه میشود و بهعنوان یک دارایی نامشهود، میتواند ارزشمندترین و گرانترین دارایی در هر شرکت باشد.
برندسازی لازمه همه کسبوکارهای موفق امروز در هر مکان و با هراندازهای است و تصور دوران پسا کرونا بدون اقدام برای برندسازی محال به نظر میرسد. همانطور که گفته شد به نظر میرسد در پساکرونا، بنگاههای اقتصادی بزرگ که تاکنون اقدام به برندسازی نکردهاند در خطر آسیبهای عمیقتر و جدیتری هستند.