تجارب یک مسیر هفتاد ساله
بر این اساس، چند نکته ای را برآمده از تجارب حدود هفتاد ساله خود خدمت عزیزان عرض میکنم شاید مفید واقع شود؛ هرچند بیان فراز و فرود و سختیها و موفقیتهای چند دهه، در نوشتهای کوتاه به غایت سخت و دشوار است، آنهم برای نگارنده که نویسنده و ادیب نیست و با شگردهای نویسندگی کمتر آشنا. آن چند نکته اما:
الف- گام اول؛ دشواریهای انتخاب نوع فعالیت: بدون تردید برای کسانی که عشق و علاقهای به امر تولید و فعالیت اقتصادی مستقل و خصوصی و مجزا از دولت دارند، اگر از عامل شانس و تصادف بگذریم، اینکه چه حوزهای از فعالیت صنعتی و اقتصادی را انتخاب تا هم خوشنودی و رضایت روحی و روانی و هم موفقیت آتیشان را تامین کند، سختترین مرحله زندگی حرفهای آنان است. چهبسا همین گام اول عامل موفقیت یا شکست افراد باشد، من اما این خوشبختی را داشتم که در کنار پدر و با بهرهبردن از تجارب ایشان در امور فنی نظیر ساخت پمپ آب و مدیریتی نظیر صنعت برق و آموختههای دوران تحصیلیام در دانشگاه (رشته الکترومکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران)، حوزه صنعت و تولید انرژی را برای آینده شغلی خود انتخاب کنم. همچنین با توجه به مشاهدات میدانی از نابودی منابع ارزشمند انرژی گاز در سر چاههای نفت و همزمان بودن این مشاهدات با اوجگیری نهضت ملی شدن نفت و آرمانخواهی و دغدغه رفاه و آسایش مردم، «صنعت گاز» را به عنوان حوزه فعالیت کاری و خدمت اجتماعی انتخاب و شرکت «بوتان» را در معیت پدر تاسیس کردیم. البته تداوم، تکامل و توسعه شرکت با همکاری، درایت و دانش و ابتکار خواهر و برادرانم میسر شد که بنابر عشق و علاقه پدر به تحصیلات عالیه فرزندان که در آمریکا مدارج دانشگاهی را طی کرده بودند.
ب-گام دوم؛ تدارک تاسیس شرکت: آرزو و خواست آگاهانه فعالیت در یک حوزه، با حرکت در مسیر ثبت و اخذ مجوزها، تامین مالی، سازماندهی نیروی انسانی، تامین تجهیزات و فضای فیزیکی و ...، واقعیت عملی و زمینی مییابد. اموری به غایت سخت و دشوار در میهنمان در تمام دورهها چه قبل و چه پس از انقلاب و هماکنون.
به گمان نگارنده این سختی مسیر شاید ناشی از میزان ناکافی توسعهیافتگی میهنمان است، یعنی کشوری در تکاپو و در حال توسعه؛ چراکه بر خلاف جهان غرب که امر توسعه در حوزههای مختلف به صورت تقریبا همگن و همزمان با هم رشد و گسترش یافته و تثبیت شده است، در کشور ما نظام فکری و فرهنگی و ساختار اقتصادی و نظام تصمیمگیری و اداری در فاصله زمانی و تقدم و تاخر نسبت به یکدیگر ساخته شدهاند؛ بهطوریکه کسب مجوز و قانع کردن مسوولان و تصمیمگیران برای ایجاد یک صنعت آنهم برای نخستینبار و نیز گردآوری سرمایه و بهکارگیری کارگران ماهر و مهندسان کار آشنا امر بسیار دشواری بوده است و متاسفانه هم اینک نیز از سختیها و دشواریهای مسیر بنگاهداری صنعتی است. شرکت «بوتان» این مرحله را با تحمل رنجهای بسیار از سر گذراند؛ بهطوریکه من خود تا پنج سال بدون دریافت حقوق کار میکردم و به طور کلی خانواده با سختی بسیار امرار معاش میکرد.
ج-گام سوم؛ بازار: این مرحله نیز خود قصهای است پر آب و تاب، چه در آن زمان و شروع کار من در قالب شرکت «بوتان» و چه امروز برای بنگاههای صنعتی دیگر؛ بازار هر محصول را نیاز مشتریان و نظام اقتصادی و اجرایی (قدرت خرید مردم و فضای کسب و کار و...) جامعه هدف میسازد. در مورد بازار هدف گاز مایع، شرکت «بوتان» باید بار بزرگی را بر دوش میکشید و در قالب یک بنگاه اقتصادی، مشتریانش را نیز همزمان میساخت و تربیت میکرد؛ یعنی باید فکر استفاده از گاز مایع و بهکار گرفتن این انرژی پاک را در زندگی روزمره اجتماع آن روز ایران اشاعه میداد؛ چراکه نهاد دولتی در این حوزه در کشورمان وجود نداشت و «شرکت ملی گاز»، 16سال بعد از تاسیس شرکت «بوتان»، یعنی در سال 1348 پاگرفت. بر این اساس، شرکت بوتان باید فواید استفاده از گاز مایع و پاکی و ایمنی آن را آموزش میداد و مردم و بالاخص خانمهای خانه را که عمرشان در آشپزخانههای پر دود با رنج و سختی بسیار میگذشت، به استفاده از این منبع انرژی مفید، قانع میکرد. همچنین باید نظر مساعد نظام اجرایی کشور را برای بسترسازی فعالیت این بنگاه به عنوان یک فعالیت موثر برای ارتقای اقتصاد ملی جلب میکرد. چنانکه خود من در کنار مهندسان مجرب، بسیاری از استانداردهای وسایل گازسوز و تجهیزات این رشته صنعتی و نحوه استفاده از این انرژی را با بهرهگیری از دانش و تجارب آن روز جهان نوشتم. در مجموع در تمامی سالهای رشد و گسترش شرکت «بوتان» در کنار پدر و به اتفاق برادرانم و خواهر و در قالب «کسب و کار خانوادگی» و با توجه به اصول «حاکمیت شرکتی»، تلاش کردیم تا امکان بهرهگیری از انرژی گاز برای جامعه و ایجاد اشتغال و معیشت سالم بخشی از جامعه را فراهم آوریم. بنابراین شرکت بوتان را به عنوان اولین شرکت مبدع استفاده از گاز مایع و صنعت مرتبط ایجاد و گسترش دادیم. شرکت «بوتان» که کار خود را با تولید آب گرمکن، اجاقهای رومیزی و اجاقهای صنعتی و سپس سیلندرهای گاز آغاز کرده بود، به تدریج اقدام به تولید اجاق گاز، لوازم گازسوز صنعتی برای آشپزخانههای بزرگ، سیلندر گاز مسافرتی، کبابپز، فر گاز خانگی، مینیفر و مایکروفر کرد. با پیشرفتهای تکنولوژی و البته نوآوریهای بوتان محصولات جدیدی نظیر آبگرمکن دیواری گازی، شوفاژ دیواری گازی (پکیج) و رادیاتور آلومینیومی و اخیرا فولادی نیز به محصولات شرکت اضافه شد. در واقع، شرکت بوتان به موازات گسترش توزیع و اشاعه مصرف گاز مایع در کشور به طراحی و تاسیس واحدهای صنعتی و تولیدی عدیدهای اقدام کرد، بهطوریکه گروه بوتان در طول حیات خود بیش از یکصد نوع وسایل گازسوز را تولید کرده است؛ این شرکت اکنون بزرگترین تولیدکننده شوفاژ گازی دیواری و آبگرمکن کشور و سومین تولیدکننده آبگرمکن گازی دیواری در جهان است. این شرکت در حالحاضر نیز هر روز بیش از گذشته در تکاپوی بهبود کیفیت و تنوع بخشی به محصولات و کاهش هزینهها از طریق ارتقای بهرهوری خود است. این امر نه یک اقدام صرفا بنگاهی، بلکه در جهت خدمتگزاری به مردم و اقتصاد ملی است.
نکته مهم و اساسی آخر: اینکه بنگاهها در طول حیات خود در میهنمان بهرغم سختیهای فراوان زنده مانده و تداوم یافته و سعی کرده اند در خدمت مردم این سرزمین و چه بسا سایر کشورها باشند، این توقع را ایجاد میکند که دولتها نیز در مقام سیاستگذار در جهت همراهی با این خواست و تلاش، حرکت کنند تا امکان بزرگ شدن بنگاهها و کیک اقتصاد ملی فراهم شود.
اخیرا خلاصهای از کتاب «سیاست اقتصادی» که مجموعه چند سخنرانی از دانشمند بزرگ اقتصاد، «لودویگ فون میزس» است را خواندم و بسیار به شگفت آمدم که فرد عالمیدر حدود هفتاد سال قبل تحلیلی درخشان از مضرات «مداخله گرایی» دولتها در اقتصاد و بحث قیمتگذاری و... ارائه میدهدکه امروز نیز بسیار درسآموز است و توجه به آنها باطلالسحر بسیاری از دردهای مزمن اقتصادی میهن و سببساز رشد و توسعه فعالیت بنگاههای اقتصادی است؛ چراکه کمتوجهی به نظام عرضه و تقاضا و فقدان فضای رقابتی و آزاد و حرمت نهادن به مالکیت خصوصی چه به لحاظ مالکیت بر کارخانه و بنگاه و چه مالکیت بر محصول و امکان مبادله آزادانه آن و رفتارهای خلاف اصول اقتصادی دولتها در نقض یا سلب این مالکیتها با مصادرهها و قیمتگذاریها و ایجاد دیوارهای تعرفهای و ...، بزرگترین مشکل نظام بنگاهداری در طول تاریخ صنعتی شدن میهنمان بوده است.
بنابراین مطلب را با عباراتی از سخنان این عالم اقتصادی خاتمه میدهم و ضمن سپاس و قدردانی فراوان از روزنامه وزین و بس ارزشمند «دنیایاقتصاد» که بسترساز ارتباط مردم، دولت و بنگاهها است، آرزومندم که همکاران و صاحبان بنگاههای اقتصادی و صنعتی، از کوشش و تلاش باز ننشینند و با صبر و حوصله و شکیبایی و مجهز شدن به علم و دانش روز بر سختیها فائق آیند و دولت نیز مطالبات و خواستههای فعالان اقتصادی و صنعتی و توصیههای عالمان و کارشناسان را جدی بگیرد و امکان رشد بنگاهها و ارتقای اقتصاد ملی را فراهم آورد. باشد که چنین شود. اما آن چند عبارت «لودویگ فون میزس»: «مداخلهگرایی چیست؟ مداخلهگرایی یعنی اینکه دولت از محدوده فعالیتهایش در زمینه تامین نظم یا از محدوده «تولید امنیت» فراتر رود. مداخله گرایی یعنی اینکه دولت علاوه بر ناتوانی در زمینه هموار کردن راه اقتصاد بازار، با کارهایی مانند قیمتگذاری و تعیین حداقل دستمزد و نرخ بهره و سود، در سازوکار بازار دستکاری کند... بهبود قابلیت اقتصادی کشورها در جهان، موکول به صنعتی شدن آنهاست. چنین کاری هم فقط از طریق افزایش انباشت سرمایه و افزایش سرمایهگذاری شدنی است... تعرفهها و کنترل نرخ ارز دقیقا همان چیزهایی هستند که مانع ورود سرمایه و صنعتی شدن کشورها میشوند.»